مسعود خواجه وندی

مسعود خواجه وندی

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



due out٢١:١٢ - ١٤٠١/٠١/٠٤منتشر , منتشر شدهگزارش
2 | 0
riverwalk٠٦:١٦ - ١٤٠١/٠١/٠٣پیاده رو کنار رودخانهگزارش
9 | 0
escape١٩:٣٤ - ١٤٠٠/١٢/١٩تفریحگاه, تفرجگاهگزارش
9 | 1
lovestruck١٨:٠٠ - ١٤٠٠/١٢/١٩بسیار عاشقگزارش
2 | 0
noncommunicable١٩:٢٣ - ١٤٠٠/١٢/١٧غیر مسریگزارش
2 | 0
rescind٢٣:٢٦ - ١٤٠٠/١٢/١٥برگشتن از حرف خود , صرفنظر کردنگزارش
5 | 0
strings attached٢٣:١٩ - ١٤٠٠/١٢/١٥قید و شرط without any strings attached : بی هیچ قید و شرطیگزارش
9 | 0
promotion١٤:١٢ - ١٤٠٠/١٢/١٥فروش ویژهگزارش
16 | 1
quaker٠٧:٢٠ - ١٤٠٠/١٢/١٣مسیحی پروتستانگزارش
5 | 0
changes are١٦:٣٠ - ١٤٠٠/١٢/١٢به احتمال زیادگزارش
2 | 0
off hour١٣:٤١ - ١٤٠٠/١٢/١٢ساعت خلوتیگزارش
2 | 0
at home١٥:٠٨ - ١٤٠٠/١٢/٠٧خانگی ( مناسب برای استفاده در خانه )گزارش
5 | 0
not a single٠٨:٢٦ - ١٤٠٠/١٢/٠٦حتی یک ( نفر , . . . ) هم But not a single of them asked me how much of my current income I actually spend. حتی یک نفر از آنان هم از من نپرسید که چق ... گزارش
0 | 0
on target earnings٢٣:٤٢ - ١٤٠٠/١٢/٠٥درآمد پیش بینی شدهگزارش
0 | 0
how it comes to٢٣:٢٩ - ١٤٠٠/١٢/٠٥نحوه یگزارش
2 | 0
a sliver of٠٦:٢٥ - ١٤٠٠/١٢/٠٤ذره ای ازگزارش
0 | 0
play a factor١٤:١٣ - ١٤٠٠/١١/٢٨نقش داشتنگزارش
2 | 0
standard٠٦:٥٢ - ١٤٠٠/١١/٢٨چارچوبگزارش
12 | 1
high standards١٦:٠٧ - ١٤٠٠/١١/٢٧ضوابط سختگیرانهگزارش
9 | 0
false attack١٦:٠٤ - ١٤٠٠/١١/٢٧حمله انحرافی ( فریب دهنده )گزارش
2 | 0
ariz١٥:٥٨ - ١٤٠٠/١١/٢٧ایالت آریزونا : Arizonaگزارش
0 | 0
isolated١٥:١٩ - ١٤٠٠/١١/٢٧گاه و بیگاهگزارش
7 | 1
reproductive health care٢٣:٢٠ - ١٤٠٠/١١/٢١مراقبت حین بارداریگزارش
2 | 0
real٢٣:١٦ - ١٤٠٠/١١/٢١درست و حسابیگزارش
9 | 0
pretty penny١٥:٠٨ - ١٤٠٠/١١/١٣قیمت گزافگزارش
5 | 0
unwritten law٠٦:٢٣ - ١٤٠٠/١١/٠٨قانون نانوشتهگزارش
0 | 0
burgeoning٠٧:٥٥ - ١٤٠٠/١١/٠٧رو به افزایشگزارش
2 | 0
on and off٠٦:٣٨ - ١٤٠٠/١١/٠٧گاه و بیگاهگزارش
2 | 0
wrapped up٢٣:١١ - ١٤٠٠/١١/٠٦گرفتار , غرق شده ( در کار , زندگی و . . . )گزارش
2 | 0
only٠٦:٥٢ - ١٤٠٠/١١/٠٦هم , نیز a figure that is only set to increase :عددی که قرار است افزایش هم بیابدگزارش
18 | 1
glimmering٠٠:٤٩ - ١٤٠٠/١١/٠٦کم نورگزارش
0 | 0
collision٠٠:٢٣ - ١٤٠٠/١١/٠٦تلاقیگزارش
16 | 1
dock٠٠:٢١ - ١٤٠٠/١١/٠٦توقف کردنگزارش
2 | 0
low rider١٤:٥١ - ١٤٠٠/١٠/٢٨ماشین با ارتفاع کمگزارش
7 | 0
senor٠٦:٢٥ - ١٤٠٠/١٠/٢٨کلمه اسپانیایی معادل Mr و یا sir که مخفف آن Sr استگزارش
5 | 0
thundersnow١٥:٢٨ - ١٤٠٠/١٠/٢٧ترکیب باد شدید , برف و رعد و برقگزارش
2 | 0
give one's word١٧:٠٧ - ١٤٠٠/١٠/٢٤قول چیزی را دادنگزارش
9 | 0
regime٠٨:٤٤ - ١٤٠٠/١٠/٢٤گروه مدیریتی , نظام مدیریتیگزارش
9 | 0
fence٢٣:٢٦ - ١٤٠٠/١٠/٢٣مانع ( مشکل )گزارش
5 | 0
give evidence٠٦:٣٠ - ١٤٠٠/١٠/٢٠مدرک ارائه دادنگزارش
12 | 0
all time high١٩:٥٦ - ١٤٠٠/١٠/١٩بالاترین حدگزارش
7 | 0
presentation١١:٢٣ - ١٤٠٠/١٠/١٦ظاهرگزارش
14 | 0
allow inside٠٦:٢٩ - ١٤٠٠/١٠/١٦اجازه ورود دادنگزارش
2 | 0
tied up٢٠:٤٤ - ١٤٠٠/١٠/١٢معطلگزارش
2 | 0
bland١٤:٣٢ - ١٤٠٠/١٠/١٢bland food :غذای سبک و زود هضمگزارش
5 | 1
culprit١٦:١٣ - ١٤٠٠/١٠/٠٩اصلی ترین , مهمترینگزارش
5 | 1
fly blind١٦:٠٣ - ١٤٠٠/١٠/٠٩( در مورد یک موضوع خاص ) هیچ چیز ندانستن , صفر کیلومتر بودنگزارش
9 | 0
first person١٤:٥٥ - ١٤٠٠/١٠/٠٨" زاویه دید اول شخص" در نقل داستان که در آن داستان از جانب یک نفر نقل میشه و ضمیر مورد استفاده در آن" من" یا "ما" هست.گزارش
7 | 0
extend condolences٢٣:٠١ - ١٤٠٠/١٠/٠٦ابراز همدردی کردنگزارش
2 | 0
mission school١٩:٢٩ - ١٤٠٠/١٠/٠٦مدرسه تبلیغیگزارش
7 | 0