پیشنهادهای خشایار نوروزی (٤٧٠)
اینهایی که اومدن گفتن این یه واژه ترکی و از این بگونه ای حیرت آور نتیجه گرفتن که با استناد به همین یک واژه ترکی، ترکها زمان هخامنشیان بودن ( و اگه را ...
عملیات روانی
دوستان آبادیس پیش از اینم پیشنهاد دادم و بازم برای چندمین بار یادآوری میکنم چگونگی نوشتن انگلیسی تو فیلد جستجو رو درست کنید چون مانند این واژه و فعل ...
نگارش لاتین سایت رو درست کنید ! نمیشه واژه های مرکب انگلیسی رو درست اینجا وارد کرد برای نمونه همین re - sign که یه واژه کاملن متفاوته با resign ، خوا ...
تو تنیس به برد یک ست با نتیجه " 0 - 6 "میگن
بد دهنی کردن
گفتنش آسونه
شهرت و اعتبار خود را وسط گذاشتن
نگو !
ازروی خشم با چیزی که دستت هست مانند شلاق ضربه زدن. ( جالبه اینو یه سایت برای کاری که زورف ( تنیسور آلمانی ) که با راکتش با خشم تمام به سکوی داور و زی ...
به صدای جیغ مانند و ناهنجاری که از میکروفون، آمپلی فایر و مانند آن ( هنگامی که روشن میشود شنیده میشود ) نیز گفته میشود.
به معنای " رقم زدن ( یک رخداد ) " هم هست: . It will crown a important point of history ( نقطه مهمی از تاریخ را رقم خواهد زد. )
سرباز یا نظامی جنگ ندیده
خوددار
کوتاه شده ی "Absent Without Official Leave " : نهست از محل خدمت بدون اجازه ( مرخصی )
بسیار تیزهوش
( آمریکا ) غریبه
رنگبندی
روی کسی یا چیزی حساب کردن
بره زاییدن
شرایط عادی نداشتن ( بخاطر مصرف الکل یا مواد )
بگونه ی یکجا در کسی یا جایی گردآمدن
پسرفت
حق گذشتن یا استفاده از زمین کس دیگری ( مثلن برای گذر دادن گله یا خودرو . . . ) در صورتی که بکار بردن مسیر دیگر وقتگیر و هزینه زا باشد.
توهین آمیز : گشاد ( جنده )
همینه !
پیش خور شدن یک خبر مهم ( بیشتر برای خبرهای مهم اقتصادی بکار میرود )
برای فرد : کسی که بجوش است و زود با دیگران دوست میشود.
گسترش دهنده، پخش کننده
یه سفارش به زبان آموزان: چون مانند همه زبانها با برگردان یک واژه انگلیسی به فارسی چندین و شاید بسیار واژه برابر اون در ترجمه ها نشون داده میشه ، اون ...
غرشدگی، فرو رفتگی
بیش از حد پیچیده کردن
بسرعت بیرون رفتن
ساک یا چمدان چرخدار
دین سالار
دین سالاری
در اختیار داشتن
سربه نیست کردن، نابود کردن
درگذشته
ذهن همدیگر را خواندن
مبارزه
آدم تیغ زن
تیر مشقی
( پزشکی ) ابزاری که کار انبر برای گرفتن و فشار دادن را انجام میدهد ولی شکل آن مانند قیچی است.
{ dead letter box هم گفته میشود} مکانی که از قبل برای جابجایی اطلاعات به طرف دوم در نگر گرفته شده است.
جو پرک
آماده برای حمله ( شلیک )
و یکمی بیشتر
نگهداری بدن مردگان در دمای بسیار پایین به این امید که در آینده با پیشرفت دانش بتوان آنها را زنده کرد.
تنها نقدی کار کردن ( پول نقد بده و ببر )
کاملن در اشتباه
کاملن گناهکار
آدم احمق
گفتگو کردن برای انجام شدن کاری یا بدست آوردن چیزی
شوخی با کلمه ای که معنی دوپهلو میدهد
جاساز
نقطه ای که در آن کارها ( امور ) از کنترل خارج میشود
کوتاه شده ی : "Just Enough Essential Parts" ( تنها قطعه های ضروری کافی است )
دچار ستیز و ناسازگاری شدن با
ماسماسک
شلوار خود را کثیف کردن ( بی ادبانه : به خود ریدن )
یه چُرتی زدن
میز کمدی بزرگ وسط آشپزخانه ( که بعضی هاشون سینک ظرفشویی هم دارن ) و دورتا دروش خالیه میگن
اقدام عملی
کِز دادن
نمیتوانم به خاطر بیاورم
تقویت کردن
کمک به بهبود اقتصادی بدست دولت با کمک محرکهای مالی یا پولی. ( در واقع دخالت دولتهای آزاد است در بحرانهای اقتصادی مانند بحران 2011 یا بحران کرونا )
گسترش تولید و تحرک اقتصادی ( بدست دولت ) با محرکهای مالی یا پولی
کسی که از دادن مالیات فرار میکند
خیلی خوشحال
سخت پسند
توان و کارایی موتور را بالا بردن
برآورد قیمتی بالا دادن
او مرا کاشته ( سر قرار نیومد )
وقتی در مسابقه ورزشکار به دلیلی ( آسیب دیدگی ) نمیتواند مسابقه را ادامه دهد و حریفش به آسانی پیروز میشود.
اُق زدن
به کسی احساس ناخوشایند ( ترس یا ناراحتی ) دادن
سر و کله کسی ( چیزی ) دوباره پیدا شدن. مانند این جمله : A serial killer who resurfaces every nine years
حمل آزادانه ( سلاح )
در نیروی هوایی : به سرعت برخاستن جنگنده و آماده نبرد شدن آن را میگویند
( back foot هم نوشته میشود ) : پا پس کشیدن ، عقب نشینی کردن
چرخ دنده ای است که تنها در یک جهت میچرخد ( یک ضامن بنام شیطانک از گرش آن در جهت دیگر جلوگیری میکند )
سررسید
ناهنجاری روانی ترس ( شدید و فلج کننده ) از فضای باز ( بیرون از خانه )
صدای تلپ مانندی که با افتادن یک چیز سنگین پدید میاید، بگونه ی کارواژه ( فعل ) هم بکار میرود
( واژه هایی هست که برابر درستی تو زبان ما ندارن درست مانند این واژه ) یعنی کسی که زیر چشمی و با بدبینی و احتیاط حواسش به دور و برش هست
سخنان نغز و گهربار گفتن
یک خوشانسی پیش بینی نشده بزرگ
عذاب وجدان
هیولای دریا
مثل لبو از خجالت سرخ شدن
کسی که وارد و خبره است در چیزهای سلیقه ای مانند نوشیدنی ، غذا، موسیقی و . . بگونه ای که میتواند درباره آنها داوری کند.
اعتیاد به کوکایین
لبی تر کردن ( شراب نوشیدن )
بسیار فراگیر و ر ایج، بسیار مردم پسند
چسپ ( نام )
یک نفس مقدار زیادی ( بویژه آبجو ) را سرکشیدن
خوش تیپ
قایق موتوری
رو برگرداندن
کوتاه شده "suburb" :حومه شهر ( برای یادآوری در بالا به اشتباه آروغ معنی شده در حالیکه آن burp میشود نه این واژه )
جهان مردگان
کنار آمدن
( آلمانی ) فرزندان
چرخاندن بسوی داخل
چرخاندن بسوی بیرون
چرخش ( تمایل ) به بیرون
شستن وبردن
( البته بصورت : "cheating death " بکار میرود ) به عقب انداختن مرگ
( نام ) تشنه ی خون
مهمانی ( پارتی ) گرفتن و شادی کردن همراه با مستی و سروصدای آزار دهنده
( نیویورک ) ولگرد ، بیخانمان
به توافق رسیدن
بازی با اعداد و آمار ( آمارسازی دروغین )
موقت، موقتی ( کوتاه شده ی :temporary )
در "Merriam - Webster " اینگونه تعریف شده : پیامد و نتیجه پیش بینی نشده یا ناخواسته
آدم چِرت
بی بندوبار
پیچیده و بغرنج شدن
( فرانسوی ) خوب، درست
دوست داشتن خرکی
پیشرفتن به مرحله بعد یک فرآیند
به قفلهای پهن معمولی که امروزه بکار میرود گفته میشود که بیشتر هم به رنگ برنجی است.
ناشی بازی درآوردن، ناشیگری کردن
توری سر میز
پونِز
چرت، مزخرف
برای خود برداشتن یا نگهداشتن
جاده باغ
حسرت به دل
cop ( پلیس ) کوتاه شده هیمن واژه است
بزخَر
غرور گستاخانه
پوکه ( گلوله )
گیر کردن، گیر انداختن
آدم تودار
چاپلوسی
یک دسته ظرفهای پلاستیکی از کوچک به بزرگ که برای نگهداری خوراکیها بکار میرود
- کوتاه شده برای کارناوال - کسی که در یک کارناوال یا شو بعنوان تردست و سرگرم کننده نمایش میدهد - ناقلا، حیله گر
( فعل ) بهمراه on : تو زرد درآمدن درباره کسی یا چیزی
get - to guy هم گفته میشود :آدم به دردبخور و کاربلد
یه ریزه
زوار دررفته
بهترین دوست ( رفیق فاب )
معنی واژه : دوباره ریز ریز کردن است ولی معنای برداشتی :یک کار یا ایده را بی هیچ دگرگونی دوباره انجام دادن
کمک کردن
( صفت ) هیجان زده یا دلواپس
ماسماسک
دلبخواهی، دیمی
مردی که برای لاپوشانی همجنسگرا بودن زنی با او ازوداج کرده است
( همراه با system ) به سیستم ردیابی توپ در زمین تنیس هنگام برخورد به کناره های زمین گفته میشود ( چشم شاهین )
زیر گریه زدن
بازداشتن
آدم احمق
کسی که دچار بی اشتهایی عصبی است.
شخص مطمین از خود
چراغ بلند و کشیده مانند آنچه که روی ماشنیهای پلیس هست
کسی یا چیزی که مردم بخوبی میشناسند.
در هر سه شکل نام ، صفت و فعل بکار میرود: خردمند و عاقل - عاقلانه - عاقلانه و با احتیاط کار کردن
مدتها پیش از این
دگرگون کردن تراز فعالیت یک ارگانیسم زنده با یک عامل بیرونی
بازگو کردن و نشان دادن یک رخداد در گذشته با آب و تاب و هیجان
ابراز و نشان دادن آنچه که در ذهن شخص هست با رفتاری آشکار حتا اگر برخلاف هنجارها و نرمهای جامعه باشد
خارج از کنترل
تنها چند هفته ( که بجای weeks میتواند seconds یا hours , . . باشد )
به زحمت انداختن
دل کسی را بدست آوردن
دوباره داره یه کارایی میکنه
با پای خود پای دیگری را لمس کردن ( بیشتر از زیر میز برای ابراز علاقه )
ناجور
تازه از راه رسیده
یکنفر اضافی که شخص دعوت شده به مهمانی یا گردهمایی ، میتواند بهمراه ببرد
نوک پستان ( کوتاه شده ی niple )
پشتیبانی کردن از کسی که نیاز به کمک دارد
پیشاپیش ترتیب دادن ( برای فریب کسی ) ; کنار آمدن
قدیمی جایی یا کاری
کج و کوله
هی پشت سر هم کاری را انجام دادن
گردش مالی در یک بازه زمانی
شرشر ریختن
آتشگیره
حواست باشه
کسی که ویژگیهای شخصیتی و روانی دیگران ( تبهکاران ) را ثبت و واکاوی ( آنالیز ) میکند.
پسر کوچولوی دوست داشتنی
تپه ی ریگ روان
فروسرخ
درباره چیزی روشنگری کردن
به فکر افتادن
قدری، تا اندازه ای
خوش و خرم
نمای بیرونی
شدنی
جلو گریه کردن خود را گرفتن
در کاربرد کوچه بازاری ( اسلنگ ) میتواند برای "عالی" یا "هیجان انگیز" بکار رود. - اما در صنعت به چرخ دنده ای گفته میشود که تنها در یک جهت میچرخد مان ...
پرداخت یه پول قلمبه
پولسازی، سودآوری
دوست ( دختر/پسر )
در راهسازی به طرح آغازین مسیرراه گفته میشود
ناوردا
طولش دادن
فرد پرانرژی و پیش بینی ناپذیر
هم افزا
فعل :اخراج کردن کسی از کارش
خارج از کنترل
جلوگیری یا ازمیان بردن یک چیز بد.
ناله و صدای ضعیفی مانند زوزه که از سر ترس یا درد کشیده شود - بگونه ی فعل هم بکار میرود
مبارزه کردن تا هنگامیکه یکی از دو مبارز برنده شود
( در فوتبال یا تنیس ) سرضرب و بی انکه تو پ به زمین بخورد توپ را شوت کردن یا زدن
راست شدگی آلت مرد
فرآورده و محصول جانبی ( از یک پروژه اصلی و بزرگتر )
فراری دادن ( پراندن ) ، فرار کردن
خود را در دل کسی جا کردن
ظرف سفالی
کسی که به کار دیگران سرک میکشد
( یک زبانزد ) بیهوده برای یک چیز دست نیافتنی تلاش کردن و پی آن رفتن
یک منطقه ساحلی با آب و هوا و پوشش گیاهی نیمه گرمسیری.
به آبجو هم گفته میشود ( مانند دلستر که در ایران به آبجو بی الکل گفته میشود )
خرشانس
جاده آسفالته ; کوتاه شده : Bitumen Road
تهبندی کردن ( یک غذای مختصر خوردن )
کسی که در زندگی برخلاف جریان شنا میکند
شورت زنانه
( E. T ) فرا زمینی
یک زبانزد ( اصطلاح ) کوچه بازاری برای تجارت غیرقانونی ( business غیرقانونی )
شلوغ بازی درآوردن
زن ستیزی
گردآمدن گروهی در یک مکانی از شهر و اجرای یک حرکت ( رقص ، قطعه موزیک و . . . ) و سپس همه ی آنها ناپدید میشوند
برنامه ریزی شده یا در آستانه رویدادن در آینده ای نزدیک
همان got screwed; که میشود : دهن کسی سرویس شدن
گذشته forego - از نگر زمانی یا مکانی جلوتر بودن
پرهارت و پورت
چلم ( آب دماغ ) خشک شده یا آویزان
چِلم
شگردها ( تکنیک ها ) ، روشها و فناوریهایی که در جاسوسی مدرن بکار میرود
پا گذاشتن ( در جایی )
weather strip هم نوشته میشود : درزگیر در و پنجره
تخت چرخدار
چرخ دستی
دل پیچه آور، بسیار ناراحت کننده
ناهمتراز
یک جانور استوره ای که بدنش از تکه های چند جانور دیگر پدید آمده
بچه ننه، بگونه فعل: کسی را لوس کردن
کلانتر زن ( کردی :کلانتر ژِن )
به این اندازه . - برای نمونه yay tall :به این بلندی
همان precognition ; پیشاپیش از رخدادی آگاهی یافتن
بازداشتگاه
پس زدن ( پیشنهاد )
نیست و نابود کردن
اجازه ندادن به دیگران که زیاد خودمانی شوند
چیزی یا کاری بسیار نشدنی
بلای بزرگ و سهمگین
پولی که برا ی هدفهای غیرقانونی بکار میرود بویژه برای رشوه های سیاسی
در رختخواب گذاشتن
کسی که با کس یا کسان دیگر بگونه اشتراکی کاری را اداره میکند
قاشق چنگالی
گاو
آشکار کردن بخشهای زیادی از زندگی شخصی کسی
( بگونه ی فعل ) : نخستین اجرا را به نمایش درآوردن
درپی آمدن
کوکایین
کابین خلبان
برای کسی پاپوش دوختن
آتش گرفتن یکباره و همزمان مقدار زیادی مواد آتشگیر در یک فضای بسته
آتشزنه
امتحان کوچکی که از دانش آموزان گرفته میشود بی انکه از پیش به آنها گفته شده باشد
جایی برای تلپ شدن
فرصتی که چند فرد مشهور کنار هم میایستند و عکاسان از انها عکس میگیرند
بروز دادن
ریخت کاملش : bleed sb dry خون کسی را توی شیشه کردن ( پول فراوانی را از کسی در یک دوره زمانی گرفتن )
باد شدید ملخ هلیکوپتر ( که آشفتگی جریان هوا در پیرامونش را پدید میاورد )
ریسه ی گل
سبیلو
پول دادن یا قرض دادن به کسی
کلبه چوبی
جریان هوایی که در یک فضای بسته مانند اتاق که آتش گرفته و همه ی اکسیژن آن به پایان رسیده با باز کردن در به درون فضا کشیده شده و یک انفجار را پدید میاو ...
جمع hoof : سمها
نادیده گرفته شده
کله پوک
کیف دسته دار کاغذی کوچک
کوتاه شده : obviously ; به طور مشخص
همان سیبیل کسی را چرب کردن خودمان است ( رشوه دادن )
جذاب ( hot )
سکس کردن
تاریخ مصرف
بی اعتبار
کمربندت رو ببند ( آماده باش! )
نخستین بیمار یک بیماری فراگیر شده
- با مشت به سر کسی کوبیدن - بدست آوردن یا ثبت یک زمان، مسافت و یا سرعت مشخص
عصبی
با کسی ارتباط برقرار کردن
پرسه زدن
همدردی کردن - I feel Your pain :من با شما همدردی میکنم
پودر شربت میوه ای
فرد بسیار پولدار
لوبیا سبز
لوبیا چیتی
همجنسگرا بودن کسی را فاش کردن
یک تکنیک آموزشی که در آن آموزگار از بچه میخواهد که یک چیز را برای موضوع کلاس انتخاب کنند و درباره آن برای بقیه دانش آموزان توضیح دهند
مبادله
کسی که شاد و سرزنده است
ریش و سبیل سه تیغه شده
بازرسی بدنی کردن
گوشه کنایه
زنی که شوهرش گاه بگاه یا برای مدت درازی او را ترک میکند
مهارت و کاری که با آموزش عملی یاد داده میشود و با کتاب و جزوه نمیتوان
بازیابی کردن یک گونه ی منقرض شده
باور یا تلاش برای چیزی که نمیدانیم وجود دارد یا نه و نتیجه چه خواهد شد - چشم بسته چیز یا موضوعی را باور داشتن و پذیرفتن
فیش حقوق
سیستم ضد دزدی خودرو
[کوتاه شده: air conditioner ] تهویه مطبوع
سنجه , شاخص
[واحدی برای داده ها در کامپیوتر] یک میلیون گیگا بایت
صدای جیرینگ جیرینگ ( مانند صدای خوردن دو چیز فلزی به هم ) بگونه ی فعل هم بکار میرود
( بگونه ی meetup هم بکار میرود ) دیدار خودمانی و خصوصی با کسی داشتن
با عجله چیزی را فراهم و تهیه کردن
بستر دریاچه
خود - نابودکن
گشادی رگها
شانس دوباره انجام دادن یا آزمودن چیزی یا کاری
فشار درون وسیله یا ظرفی را کم کردن و آزاد کردن
صعود تنها و خطرناک بدون طناب و سازو برگ از دیواره کوه
به بیرون درز پیدا کردن
بجامانده
کوبیدن جلو ماشین به پهلوی ماشین دیگر ( بگونه ای که دوتا ماشین مانند حرف T به چشم بیایند )
عقب کشیدن نیروها
ناکافی بودن, نرسیدن به مقدار مورد نیاز
توک
چشم رو هم گذاشتن
رنگ آبی آسمانی
محله های پست شهر
تراکنش
حمل و بردن بار یا مسافر به مقصدهای درو
پول یا چیزهای قیمتی را قایم کردن, مدام اینور و انور سرک کشیدن
سرنام واژهای :Radio →Detection← And Ranging
شکارچی ( از آلمانی - J�ger - گرفته شده )
لی لی به لالای کسی گذاشتن, به کسی حال دادن
بجز , جدا از
دوزاری
عملکرد بهتر
عقب کشیدن
مثلثات ( کوتاه شده :"Trigonometry" )
سبب شدن که کسی از تعجب و شگفتی دهانش باز بماند ( صدای "واو" دربیاورد )
( خودمانی - آمریکایی ) اشاره به people , که بگونه جمع اشاره به دوستان و بچه ها دارد
پارچه چهارخانه ( چارخانه )
اجرای تکنواز ی یا تکخوانی در برنامه موسیقی
بار اضافه ( از جریان انرژی ) کشیدن
بازی سنگ - کاغذ - قیچی
همسان
دامن طبیعت
کوتاه شده: "Reconnaissance" ; شناسایی . البته گاهی به شکل فعل هم بکار میرود : شناسایی کردن
الگو و روش رفتاری که از جامعه میگیریم
یک چیز یا کالای تقلبی که به کسی قالب کنند
توربولانس و آشفتگی که در هوای پشت موتور جت هواپیما پدید میاید
باروری آزمایشگاهی
کاراگاه خصوصی
یکپارچه
چیز ( گریزانی ) که بسختی به چنگ آید
سرهم کردن
سه وعده غذای گرم و یک تخت
کش رفتن
من روحمم خبر نداره! ( هیچ اگاهی و اطلاعی درباره موضوع ندارم )
( کوتاه شده ی :Mercenary ) ; سرباز مزدور
لب مطلب
منگ
کانتینز یخچالی
رایزن و مشاور سران جنایتکار
طناب کوتاهی که چترباز میکشد تا چترش باز شود
پرت کردن
گرانبها, باحال - میتواند کوتاه شده ی "pressure" هم باشد
بازتعریف کردن
وسیله ای در زیر سینک آشپزخانه که تکه های درشت آشغال ریخته شده را ریزریز میکند
درهنگام ، یه دفعه ای
یک نقشه جایگزین برای روز مبادا
خود را به قیافه کسی دیگری درآوردن
آدم پست
نیروی چترباز
سرک کشیدن
زپرتی
یک زبانزد ( اصطلاح ) آمریکایی : از آغاز تا پایان
انجام دادن کاری برای کسی به رایگان, بویژه انجام کارهای حقوقی برای کسی که درآمدش پایین است
زرنگ بازی درآوردن
دررفتن
پشتک وارو
کله خر
چلم, چلمو ( کسی که همیشه آب بینی اش آویزان است )
پولی که به گدا یا نیازمند میدی
بازیابی نیرو
آوار
رویهمرفته
باسن, کپل
بیا دشمنی ها را کنار بگذاریم و آشتی کنیم
بارقه
گلویی تر کن
{و نیز there you are ( که برابر فرانسوی ان : et voila ) } همون چیزی که میخواستید
خوراندن و افزودن لوازم و وسایل به یک وسیله که پیش از این نداشته تا برای یک هدف ویژه بکار گرفته شود
مشتری را واداشتن به اینکه بیشتر و یا گرانتر خرید کند ( خودمانیش میشه انداختن به مشتری )
پولی که از کسیه ات رفته ( دیگه بدست نمیاد )
دودوتا چهارتا کردن
پخش کردن اطلاعات شخصی کسی در اینترنت
در آستانه انجام, نزدیک به رخدادن
دسترسی گسترده تری داشتن
مثال زدنی
جلو بردن, پیشبردن
همینو بگو !
بچه محل ( پسر ) - برای دختر :homegirl
فضای کوچکی که با بخشبندی ( پارتیشن بندی ) با دیواره های کوتاهی برای هر کارمند در سالن یا اتاق در نگر گرفته شده است
( اسب ) رام و اماده سواری
ناخواسته
فرستادن پنهانی تروریستها یا جنایتکاران خارجی برای بازجویی به کشورهایی که قانون آنها برای این کار کمتر دست و پاگیر است
گونه ای کیف ورزشی که بیشتر لوله ای شکل و بلند است
آدم ور زن ( کسی که زیاد ور میزنه )
پرهیز از انتخاب کردن یا تصمیم گرفتن
شرایط داره بحرانی میشه
به کسی رفتن
بی ارزش
خودنواز , کسی که خودش رو تحویل میگیره
وجهه بد ( بویژه برای یک سیاستمدار )
اله بختکی
دست به دست کردن
نخ کاموا
موی خرمایی
سوار شدن
فرم یا شکل وسیله را بگونه ای آیرودینامیکی کردن که اصطکاک کمتری در برابر جریان گذرا پدید آورد
وجه بد ( بویژه برای یک سیاستمدار )
گلچین, برگزیده
چگونگی یا وضعیتی که در یک درگیری یا مبارزه هیچ یک نتواند دیگری را شکست دهد
کسی که براستی احمق است
بی گمان, بی بروبرگرد
چیزی که بشه روش کار کرد
( در کوهنوردی ) با طناب از یک دیواره پایین رفتن
کسی که قاچاق انسان میکند
با کسی دوست صمیمی بودن
برآورده کردن
بزور وارد ساختمانی شدن
موفق باشید ( کنایه آمیز )
کوتاه شده calculate , محاسبه کردن
بانگ یا آژیری که در کشتی بکار میرود برای اگاه کردن کارکنان که همه باید روی عرشه باشند
چه خبره؟
برای نشان دادن هیجان هنگامی که شخص از بلندی میپرد یا با سرعت بالا حرکت میکند
نمایشگاه آرایی و نمایشگاه داری کردن
دوپهلو
آچار فرانسه
کامل تاریک
گفتگوی انگیزشی
کسی که آه در بساط ندارد
پیامدهای ادامه دار یک کار یا رخداد
آشکار کردن اطلاعات خصوصی یا محرمانه
زمین بایر
کامل برهنه
کمانه کردن , منحرف شدن
آب شنگولی
دریافتن چیزی بگونه ی دلی یا ناخودآگاه
کسی که به میان یک مسابقه در حال انجام می دود و آنرا از جریان می اندازند
روی هم انباشتن
چاپلوسی کردن, پاچه خواری کردن
گزارش عملیات
نخستین بیمار شناسایی شده از یک بیماری فراگیر
خفن
جنگ رودروی دو هواپیمای جنگنده
بی اجازه مدرسه یا سرکار نرفتن
کسی را به عمد در شرایط ناخوشایند یا ناخواسته گذاشتن
خواهان, پیگرد قانونی کننده
انگلیسی: nothing comes from nothing هیچ چیز از هیچ چیز میاید
یک سازه بلند پل مانند که تجهیزهایی مانند چرثقیل یا بالابر اسکله ها , چراغها , دوربین یا علامتهای راه آهن روی ان قرار میگیرد
یک جنگ افزار که با نیروی الکترومغناطیسی یک پرتابه را شلیک میکند
دیگر در خطر نبودن
کسی که همیشه دیر مسایل رو میگیره
تپه های ریگ روان
ویژهکار ماهواره