fall back


عقب نشینی کردن، پس کشیدن، ذخیره، پس انداز، اندوخته، توشه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something to which one can resort in case of failure of one's first efforts.

(2) تعریف: an act or instance of falling back; retreat.

جمله های نمونه

1. Doctors sometimes fall back on old cures.
[ترجمه گوگل]پزشکان گاهی اوقات به درمان های قدیمی بازمی گردند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها پزشکان به درمان پیری برمی گردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the business failed, we had to fall back on our savings.
[ترجمه میثم] اگر آنها این کار را انجام ندهند، ما به یک موقعیت پشتیبان نیاز داریم.
|
[ترجمه گوگل]وقتی کسب و کار شکست خورد، مجبور شدیم پس انداز خود را پس انداز کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی کار شکست خورد، مجبور شدیم روی savings عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can always fall back on him when you are in difficulties.
[ترجمه مسعود] وقتیکه دچار مشکلاتی شدید می توانید روی او حساب کنید
|
[ترجمه مسعود] زمانیکه دچار مشکلاتی شدید می توانید همیشه به او متوسل شوید ( اعتماد کنید )
|
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید زمانی که در سختی هستید به او بازگردید
[ترجمه ترگمان]وقتی مشکلاتی پیش بیاید، همیشه می توانید بر او غلبه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At least we can fall back on candles if the electricity fails.
[ترجمه Bahaar🌸] اگر برق برود حداقل می توانیم روی شمع ها حساب کنیم
|
[ترجمه گوگل]اگر برق از کار بیفتد حداقل می توانیم دوباره روی شمع ها بیفتیم
[ترجمه ترگمان]اگر برق شکست بخورد، حداقل ما می توانیم بر روی شمع ها عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The battle is going badly for us,we'd better fall back on the town in the hills.
[ترجمه گوگل]نبرد برای ما بد پیش می رود، بهتر است به شهر در تپه ها برگردیم
[ترجمه ترگمان]جنگ برای ما بد است، بهتر است دوباره به شهر برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He could always fall back on his old jokes.
[ترجمه گوگل]او همیشه می توانست به شوخی های قدیمی خود بازگردد
[ترجمه ترگمان]او همیشه می توانست به شوخی های قدیمی خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They watched the kite fall back to earth.
[ترجمه گوگل]آنها سقوط بادبادک به زمین را تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بادبادک را تماشا کردند که به زمین افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where negotiation fails, they must fall back on the law.
[ترجمه گوگل]در جایی که مذاکره با شکست مواجه می شود، آنها باید به قانون بازگردند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که مذاکره موفق نشود، آن ها باید به قانون بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has her support to fall back on when the going gets tough.
[ترجمه گوگل]او از حمایت او برخوردار است تا زمانی که شرایط سخت می شود، دوباره به آن بازگردد
[ترجمه ترگمان]او حمایت خود را از سقوط در زمانی که قرار است سخت شود، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He yelled for his men to fall back.
[ترجمه گوگل]او فریاد زد که افرادش عقب گردند
[ترجمه ترگمان]فریاد زد که افرادش عقب نشینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has no relatives to fall back on.
[ترجمه گوگل]او هیچ خویشاوندی ندارد که به او بازگردد
[ترجمه ترگمان]او هیچ خویشاوند بدی ندارد که برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inflation could fall back into single figures as early as this month.
[ترجمه گوگل]تورم ممکن است در اوایل این ماه به ارقام واحد بازگردد
[ترجمه ترگمان]تورم ممکن است در اوایل این ماه به ارقام واحد کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I must fall back upon what I said previously.
[ترجمه گوگل]من باید به آنچه قبلا گفتم بازگردم
[ترجمه ترگمان]باید به آنچه قبلا گفتم باز گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Without Rice to fall back on like a feather bed of dreams, the 49ers made the transition from specificity to diversity.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه رایس مانند بستری از رویاها دوباره روی آن بیفتد، 49ها از ویژگی خاص به تنوع گذر کردند
[ترجمه ترگمان]بدون رایس برای بازگشت به رختخواب پر از رویا، ۴۹ ers این گذار را از اختصاصی بودن به تنوع انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When the chanting stops they fall back in a faint.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شعار متوقف می شود، آنها در حالت غش به عقب می افتند
[ترجمه ترگمان]وقتی که سرود متوقف می شود، آن ها با ضعف به عقب می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Do we have a fallback position for these negotiations?
[ترجمه گوگل]آیا ما موضعی برای این مذاکرات داریم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما یک موضع پشتیبان برای این مذاکرات داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We need a fallback position if they won't do the job.
[ترجمه گوگل]اگر آنها کار را انجام ندهند، به یک موقعیت بازگشتی نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]اگه این کار رو نکنن ما یه جای دیگه لازم داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Yesterday'svote itself was a retreat from an earlier fallback position.
[ترجمه گوگل]خود رأی دیروز عقب نشینی از موقعیت قبلی بود
[ترجمه ترگمان]دیروز خود svote عقب نشینی از موضع پشتیبان اولیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Do you have a fallback option?
[ترجمه گوگل]آیا گزینه بازگشتی دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک گزینه پشتیبان دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. What's our fallback if they don't come up with the money?
[ترجمه گوگل]اگر آنها پول را به دست نیاورند، بک گراند ما چیست؟
[ترجمه ترگمان]اگه با پول پیش نیاد، نقشه امون چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. So prepare yourself well, with fallback and contingency plans, if your first offer is rejected.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر اولین پیشنهاد شما رد شد، خود را با برنامه‌های بازگشتی و احتمالی به خوبی آماده کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر اولین پیشنهاد شما رد شود خود را به خوبی آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I had organised two more fallback packages that would come in handy now.
[ترجمه گوگل]من دو بسته دیگر را سازماندهی کرده بودم که اکنون به کار می آیند
[ترجمه ترگمان]من دو بسته پشتیبان دیگر را سازماندهی کرده بودم که اکنون در دسترس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Even the final fallback position, Micawberism over the economy, seems doubtful.
[ترجمه گوگل]حتی آخرین موضع بازگشتی، یعنی Micawberism بر اقتصاد، مشکوک به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]حتی موضع پشتیبان نهایی که بر روی اقتصاد متمرکز است، مشکوک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. That will provide a fallback for the unfortunate citizens of Lancashire, who have a very extravagant Labour council.
[ترجمه گوگل]این برای شهروندان بدبخت لنکاوی که دارای شورای کارگری بسیار زیاده‌روی هستند، بازگشتی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این کار باعث ایجاد یک پشتیبان برای شهروندان بدبخت of می شود که شورای کار بسیار افراطی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. If we have both, for quick fallback, we could just point to the old load module in our JCL.
[ترجمه گوگل]اگر هر دو را داشته باشیم، برای بازگشت سریع، فقط می‌توانیم به ماژول بارگذاری قدیمی در JCL خود اشاره کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر هردوی ما برای پشتیبان سریع باشیم، می توانیم به مدول بار قدیمی در JCL اشاره کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. This fallback behavior is used to good effect with the object element, as shown in Listing
[ترجمه گوگل]همانطور که در Listing نشان داده شده است، از این رفتار بازگشتی برای اثرگذاری خوب با عنصر شی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این رفتار پشتیبان برای تاثیر خوب با عنصر شی، همان طور که در فهرست آورده شده است، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. You must ensure that your program logic has fallback code for each of those cases.
[ترجمه گوگل]شما باید مطمئن شوید که منطق برنامه شما دارای کد بازگشتی برای هر یک از این موارد است
[ترجمه ترگمان]باید اطمینان حاصل کنید که منطق برنامه شما برای هر یک از این موارد کد پشتیبان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The fallback emits a user - specified replacement string instead of a decoded input byte sequence.
[ترجمه گوگل]بک گراند به جای دنباله بایت ورودی رمزگشایی شده، یک رشته جایگزینی مشخص شده توسط کاربر منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]این پشتیبان یک رشته جایگزینی مخصوص کاربر را به جای یک دنباله بایتی ورودی رمزگشایی منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Gianluca Zambrotta moves better as a fallback, but can push forward when needed.
[ترجمه گوگل]جیانلوکا زامبروتا به عنوان بک بک بهتر حرکت می کند، اما در صورت نیاز می تواند به جلو حرکت کند
[ترجمه ترگمان]Gianluca Zambrotta به عنوان پشتیبان بهتر عمل می کند، اما در صورت نیاز می تواند جلو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Here's your fallback position if you do get the boot : borrow from the credit cards that you previously paid off.
[ترجمه گوگل]اگر بوت را دریافت کردید، موقعیت بازگشت شما به این صورت است: از کارت های اعتباری که قبلا پرداخت کرده اید، قرض بگیرید
[ترجمه ترگمان]در اینجا موقعیت پشتیبان شما در صورتی که راه انداز را به دست آورید: از کارت های اعتباری که قبلا پرداخت کرده اید وام بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] سیستم پشتیبان در شرایط اظطراری

انگلیسی به انگلیسی

• retreat, recede; fail to keep a promise
system for supporting the cpu in the event of an emergency and for retrieving lost data
in negotiations, a fallback position is a more moderate policy or set of demands that is put forward if the original policy or set of demands is not accepted; used in american english.

پیشنهاد کاربران

پس افتادن ( از ترس، غافلگیری، . . . )
بازگشتی
Falling back: کشیدن ساعت به عقب در اول پاییز که
برعکشس میشه:
• Spring forward : اول بهار که ساعتها رو یک ساعت جلو می کشن
DST ( daylight saving time ) = Summertime همون کشیدن ساعت به جلو هست به عبارتی:
...
[مشاهده متن کامل]

( advancing clock )

Standard/winter/normal time زمانیه که ساعتها جلو کشیده نشدن.
Standard time is the local time in a country or region when Daylight Saving Time ( DST ) is not in use.

به عقب کشیدن ساعت ( برگرداندن ساعت به عقب ) در فصل پاییز

عقب نشینی
( یه اصطلاح جنگی هس )
دوباره سراغ کسی، یا چیزی رفتن
برگشتن
یک طرح جایگزین که ممکن است در مواقع اضطراری مورد استفاده قرار گیرد
کاهش یا عقب نشینی هم معنی می دهد
در وردپرس :
در کل برای لود فونت چهار حالت وجود دارد:
Block
Swap
Fallback
Optional
این دیدگاه برای مترجمان وردپرس کارایی دارد و نیازی به ترجمه آن نمی باشد!

( فعل چند قسمتی )
1 - عقب نشینی کردن
2 - کاهش یافتن ، پایین آمدن
جایگزین
یک نقشه جایگزین برای روز مبادا
کاهش یافتن، پایین آمدن
Fall back on : تکیه دادن، اتکا کردن، متکی بودن ، پشتگرم بودن به
a sum to fall back on : پولی برای روز مبادا
حمایت، پشتیبانی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس