ratchet

/ˈræt͡ʃət//ˈræt͡ʃɪt/

معنی: چرخ ضامن دار، ضامن چرخ دنده، گیره عایق
معانی دیگر: (مکانیک)، چرخ دنده ی ضامن دار، چرخ جغجغه (ratchet wheel هم می گویند)، چرخ و ضامن، چرخ و زبانه، خار و دنده، زبانه چرخ دنده، ضامن، گیرانداز، ضامن چر  دنده، چر  ضامن دار، ضامن دارکردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a toothed bar or wheel made to be engaged by a pawl so that motion is permitted in only one direction.

جمله های نمونه

1. ratchet up (or down)
به تدریج بالا بردن (یا پایین آوردن)،کم کم افزودن ( یا کاستن)

2. He fears inflation will ratchet up as the year ends.
[ترجمه سهند] او از اینکه تورم تا پایان سال افزایش زیادی پیدا میکند، می ترسد
|
[ترجمه گوگل]او نگران است که تورم با پایان سال افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]او می ترسد که تورم تا پایان سال افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Raising the minimum wage would ratchet up real incomes in general.
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد به طور کلی درآمد واقعی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]افزایش حداقل دستمزدها، درآمد واقعی را به طور کلی افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The debate should ratchet up awareness of the problem among members of the general public.
[ترجمه گوگل]این بحث باید آگاهی مردم را نسبت به این مشکل افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]این بحث باید آگاهی از مشکل بین اعضای عمومی عمومی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The chair has a ratchet below it to adjust the height.
[ترجمه گوگل]صندلی زیر آن یک جغجغه برای تنظیم ارتفاع دارد
[ترجمه ترگمان]صندلی زیر آن حلقه دارد تا ارتفاع خود را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The debate will ratchet up a notch on Wednesday when the Commission publishes its report.
[ترجمه گوگل]این مناظره روز چهارشنبه زمانی که کمیسیون گزارش خود را منتشر می کند، یک درجه افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]این مناظره روز چهارشنبه زمانی که کمیسیون گزارش خود را منتشر کرد، به وجود خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Raising the minimum wage would ratchet up real incomes where disparities are at their worst and need is most clustered.
[ترجمه گوگل]افزایش حداقل دستمزد درآمدهای واقعی را در جایی که نابرابری در بدترین حالت خود قرار دارد و نیازها بیشتر خوشه‌ای است، افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]افزایش حداقل دست مزد باعث افزایش درآمد واقعی می شود که در آن تفاوت ها در بدترین حالت خود هستند و نیاز به خوشه بندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drive direction can be changed but the ratchet can't be locked out: operation was positive but fiddly.
[ترجمه گوگل]جهت حرکت را می توان تغییر داد، اما ضامن دار را نمی توان قفل کرد: عملکرد مثبت بود، اما نامرتب بود
[ترجمه ترگمان]جهت دیسک گردان را می توان تغییر داد اما نمی تواند قفل شود: عملیات مثبت اما پرزحمت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The free-running ratchet mechanism allow changes of direction to be made with finger and thumb, without releasing the handle.
[ترجمه گوگل]مکانیسم ضامن دار آزادانه امکان تغییر جهت را با انگشت و شست بدون رها کردن دسته می دهد
[ترجمه ترگمان]مکانیزم تضمین آزاد اجازه می دهد که تغییر جهت با انگشت و انگشت ایجاد شود، بدون رها کردن دسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the use of the ratchet, the investors agree to share success with the management.
[ترجمه گوگل]با استفاده از جغجغه، سرمایه گذاران توافق می کنند که موفقیت را با مدیریت به اشتراک بگذارند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تغییر، سرمایه گذاران توافق می کنند که موفقیت را با مدیریت به اشتراک بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Another sinister plot; another twist of the federal ratchet.
[ترجمه گوگل]توطئه شوم دیگر؛ چرخش دیگری از جغجغه فدرال
[ترجمه ترگمان]یک نقشه شیطانی دیگر؛ یک چرخش دیگر از راچت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a sort of upward ratchet effect where each achievement level becomes the baseline for the next change.
[ترجمه گوگل]نوعی اثر جغجغه ای رو به بالا وجود دارد که در آن هر سطح دستاورد به خط پایه برای تغییر بعدی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]یک نوع افزایش رو به بالا وجود دارد که در آن هر سطح موفقیت برای تغییر بعدی به سطح پایه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ratchet wheel and pawl of automatic knife feed mechanism in PASSIM80 cigarette maker had to be replaced frequently because of serious wear.
[ترجمه گوگل]چرخ جغجغه و بند مکانیزم تغذیه خودکار چاقو در سیگارساز PASSIM80 به دلیل فرسودگی جدی مجبور به تعویض مکرر شدند
[ترجمه ترگمان]The و pawl مکانیزم تغذیه اتوماتیک شده در maker PASSIM۸۰ باید به خاطر فرسودگی جدی جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Feed system, hydraulic ratchet mechanism, enabling mobile feed and manual feed, and flexible operation.
[ترجمه گوگل]سیستم تغذیه، مکانیزم ضامن دار هیدرولیک، امکان تغذیه موبایل و تغذیه دستی، و عملکرد انعطاف پذیر
[ترجمه ترگمان]سیستم تغذیه، مکانیزم بهبود هیدرولیکی، تغذیه سیار و تغذیه دستی، و عملیات انعطاف پذیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ ضامن دار (اسم)
ratchet

ضامن چرخ دنده (اسم)
ratchet

گیره عایق (اسم)
ratchet

تخصصی

[عمران و معماری] چرخ ضامندار

انگلیسی به انگلیسی

• hand tool containing a toothed wheel that can only move in one direction
make something increase or decrease in segmented steps
a ratchet is a wheel or bar with sloping teeth that is only able to turn in one direction because a piece of metal prevents the teeth from moving backwards.

پیشنهاد کاربران

یک مونث بی کلاس، بی شخصیت و بی تربیت و یا یک مونث بی قاعده و به شدت زناکار و فاحشه صفت گفته میشود
🔴 Calling someone ratchet has historically meant you think they have no class and lack a proper upbringing but they don’t know it ( e. g. , trashy ) . It was especially used for a woman considered promiscuous or trashy.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ God bless the ratchets

Slang:
آدم بی کلاس و بی فرهنگ دعوایی
A fixed situation
اسم
Noun
تلفظ غلط برای کلمه wretched میتونه باشه به معنیه:
بدبخت فلک زده
در کاربرد کوچه بازاری ( اسلنگ ) میتواند برای "عالی" یا "هیجان انگیز" بکار رود.
- اما در صنعت به چرخ دنده ای گفته میشود که تنها در یک جهت میچرخد مانند آنچه در آچارهایی که به آچار جغجغه معروف هستند دیده میشود

بپرس