masquerade

/ˌmæskəˈreɪd//ˌmɑːskəˈreɪd/

معنی: بالماسکه، لباس مبدل، تغییر قیافه، رقص با نقاب های مضحک و ناشناس، قیافه ظاهری بخود دادن، به لباس مبدل در امدن
معانی دیگر: جامه ی مبدل، ظاهر قلابی، تظاهر، وانمودسازی، فریبکاری، ریا کاری کردن، تظاهر کردن، مهمانی که در آن رخپوش زنند، لباس و رخپوش برای این مهمانی، سالوس، دورویی، در بالماسکه شرکت کردن، در مهمانی رخپوش داران شرکت کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a party or ball at which the guests wear costumes and masks.
مترادف: masked ball, masque
مشابه: carnival, Mardi gras

- The earl had not yet decided on his costume for that evening's masquerade.
[ترجمه گوگل] ارل هنوز برای لباس بالماسکه آن شب تصمیم نگرفته بود
[ترجمه ترگمان] کنت هنوز تصمیم نگرفته بود لباس شب را بر تن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an outward pretense; false outward appearance.
مترادف: fa�ade, front, pretense, show
مشابه: acting, blind, cover, disguise, gloss, guise, mask, mummery, sham

- Her grand display of confidence was merely a masquerade.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] او با نقاب زدن و چند چهره ایی کردن به دیگران نقش فرد قدرتمند نمایش میداد.
|
[ترجمه گوگل] نمایش بزرگ اعتماد به نفس او صرفاً یک بالماسکه بود
[ترجمه ترگمان] ابراز اعتماد به نفس او صرفا یک بالماسکه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: activity or existence under false pretenses or false identity.
مترادف: imposture, incognito, pose
مشابه: acting, fraud, pretense

- He was arrested for his masquerade as a doctor.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] X با قلب و جعل حقیقت خود را بعنوان پزشک جا زد.
|
[ترجمه گوگل] او به دلیل بالماسکه شدنش به عنوان پزشک دستگیر شد
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک دکتر به عنوان یک دکتر دستگیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: masquerades, masquerading, masqueraded
مشتقات: masquerader (n.)
(1) تعریف: to purposely assume the identity or appearance of another person.
مترادف: impersonate, pose
مشابه: pretend, sham

- She masqueraded as a member of the royal family until her true identity was uncovered.
[ترجمه گوگل] او به عنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی ظاهر شد تا اینکه هویت واقعی او فاش شد
[ترجمه ترگمان] او تا زمانی که هویت واقعی اش فاش نشد، به عنوان عضوی از خانواده سلطنتی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- At parties, they masqueraded as a happily married couple, but their closest friends knew the truth.
[ترجمه گوگل] در مهمانی‌ها، آنها به عنوان یک زوج خوشبخت ظاهر می‌شدند، اما نزدیک‌ترین دوستانشان حقیقت را می‌دانستند
[ترجمه ترگمان] در مهمانی ها به عنوان یک زوج خوشبخت ازدواج می کردند، اما نزدیک ترین دوستانش حقیقت را می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to wear a costume or disguise.

- He'll be masquerading as a pirate again this year.
[ترجمه گوگل] او امسال دوباره به عنوان یک دزد دریایی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان] امسال دیگه به عنوان دزد دریایی کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his kindness was only a masquerade
مهربانی او تظاهری بیش نبود.

2. Her sorrow is just a masquerade.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] Yبخاطر تله مهرطلبی با نقاب اندوه و غم بدنبال گدایی دیگران بود.
|
[ترجمه گوگل]غم او فقط یک بالماسکه است
[ترجمه ترگمان]اندوه او فقط یک بالماسکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He might try to masquerade as a policeman.
[ترجمه ف] ممکن است سعی کند خود را جای پلیس جا بزند
|
[ترجمه گوگل]او ممکن است سعی کند خود را به عنوان یک پلیس درآورد
[ترجمه ترگمان] ممکنه سعی کنه به عنوان یه پلیس مبارزه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They kept up the masquerade of being happily married for over thirty years.
[ترجمه گوگل]آنها بیش از 30 سال از ازدواج خوشبختی خود را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در این بالماسکه شرکت کردند و بیش از سی سال با خوشحالی ازدواج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was tired of the masquerade and wanted the truth to come out.
[ترجمه گوگل]او از بالماسکه خسته شده بود و می خواست حقیقت آشکار شود
[ترجمه ترگمان]او از این بالماسکه خسته شده بود و می خواست حقیقت را بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Envy of the rich could no longer masquerade as love of the poor.
[ترجمه گوگل]حسادت ثروتمندان دیگر نمی توانست خود را به عنوان عشق به فقرا نشان دهد
[ترجمه ترگمان]حسد ثروتمندان نمی توانست به عشق فقرا مبدل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was like showing up at the masquerade ball wearing the same costume two years in a row.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که دو سال متوالی با همان لباس در مراسم بالماسکه حاضر شدم
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که با همان لباس بالماسکه که دو سال پیش همان لباس را پوشیده بود، خودنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I slept, dreaming of Masquerade sinking through waves of steel into torrents of fire.
[ترجمه گوگل]خوابیدم و خواب دیدم که بالماسکه از میان امواج فولادی در سیلاب های آتش فرو می رود
[ترجمه ترگمان]خواب بودم و می دیدم که در میان امواج فولاد فرو می رود و از میان امواج فولاد فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dressing up, role playing and masquerade form the conceptual basis of Kahlo's work.
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدن، ایفای نقش و بالماسکه اساس مفهومی کار کالو را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]لباس پوشیدن، نقش بازی و بالماسکه، اساس مفهومی کار Kahlo را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was tired of the masquerade myself - it had gone too far without me meaning it.
[ترجمه گوگل]من خودم از بالماسکه خسته شده بودم - بدون اینکه منظورم را داشته باشم خیلی دور شده بود
[ترجمه ترگمان]من از این بالماسکه خسته شده بودم - بدون من خیلی دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These also masquerade under the techie names of 10Base- 10Base-2 and 10Base-T respectively.
[ترجمه گوگل]اینها نیز به ترتیب با نام های فنی 10Base-10Base-2 و 10Base-T خودنمایی می کنند
[ترجمه ترگمان]این ها هم چنین در زیر اسامی techie ۱۰ پایه - ۱۰ و ۱۰ بر T - T شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Certainly censorship should not be allowed to masquerade as virtuous compromise, but nor should commitment to free speech go unexamined.
[ترجمه گوگل]یقیناً نباید اجازه داد که سانسور به عنوان سازش فضیلت آمیز جلوه کند، اما تعهد به آزادی بیان نیز نباید مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]مسلما سانسور نباید مجاز باشد که به عنوان مصالحه با فضیلت شروع شود، بلکه نباید تعهد به آزادی بیان را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Am I not your mistress in masquerade . . . Trader?
[ترجمه گوگل]آیا من معشوقه شما در بالماسکه نیستم معامله گر؟
[ترجمه ترگمان]من معشوقه تو توی masquerade کولی نیستم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Time trapped one in a masquerade with costumes of its own choice.
[ترجمه گوگل]زمان یکی را در یک بالماسکه با لباس های انتخابی خود به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]زمان در بالماسکه با لباس های خود در یک بالماسکه گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Go to a masquerade ball. Send an invitation to your partner telling her to meet you at a specific spot at the stroke of eight.
[ترجمه گوگل]به یک توپ بالماسکه بروید یک دعوت نامه برای شریک زندگی خود بفرستید و به او بگویید که شما را در یک نقطه مشخص در هشت سالگی ملاقات کند
[ترجمه ترگمان]به مجلس رقص بالماسکه بروید یک دعوت از طرف شریک خود برای ملاقات با شما در یک نقطه مشخص در ساعت هشت ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بالماسکه (اسم)
mask, pageant, costume ball, masquerade, masque, fancy ball, fancy dress ball

لباس مبدل (اسم)
disguise, masquerade, guise

تغییر قیافه (اسم)
disguise, masquerade, guise

رقص با نقاب های مضحک و ناشناس (اسم)
masquerade

قیافه ظاهری بخود دادن (فعل)
masquerade

به لباس مبدل در امدن (فعل)
masquerade

انگلیسی به انگلیسی

• masked ball; assumption of a disguise; impersonation; charade
assume a disguise; attend a masked ball, attend a costume party; impersonate; pose
if you masquerade as something, you pretend to be that thing.

پیشنهاد کاربران

اسم قابل شمارش
۱. بالماسکه ( n )
۲. خود را به کسی جا زدن - تظاهر کردن ( v )
۳. تظاهر ( n )
۴. لباس مبدل - تغییر ظاهر ( n )
1 : a party at which people wear masks and often costumes
...
[مشاهده متن کامل]

2 : a way of appearing or behaving that is not true or real
◀️ Their happy marriage was all just a masquerade. [=charade]
◀️She could not keep up the masquerade any longer.
فعل
[no obj] : to pretend to be someone or something else
◀️He was masquerading under a false name.
— usually as
◀️The movie is about a spy who masquerades as a salesman
◀️a man masquerading as a woman
مَسکِ رِید

We assume whatever is on the web must be true. opinions masquerade as facts
تظاهر کردن و وانمود کردن
خود را جای چیز دیگری جا زدن
جعل کردن و به مثابه چیز دیگری بودن
masquerade ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: دگرنمایی
تعریف: تهدیدی که در آن هستار غیرمجاز با جا زدن خود به عنوان هستار مجاز، به ‏سامانه دسترسی می یابد یا در آن خرابکاری می کند
در Computer Security به معنای جعل
به مثابه چیزی بودن
ضمن صحت الصدور ترجمه ها اصولاً این کلمه که متناسب با کلمات بشرح زیر است:
Disguise
Guise
Sagacity
لطفاً دقت کنید که گرچه این کلمه Mix و مشتق از Mask اخذ شده بسیاری از دوستان به نقاب و بالماسکه ورقص مخصوص اشرافی و به نحویبکه بتوان گفت : فراماسونرها این نوع بازی که درعین حال شاید بیرون از آن محفل و گعهده همدیگر را بشناسند اما در آن جا نباید طبق آنچانکنه بسیار مرموز و بسته مثلاً بنام نظامنامه هست نباید بجزرمز و با توجه به نقاب و علامتها جایگاه همدیگر را نشان بمانند روح نشان دهند. وجالب هست آخرین فیلم
Stanley Kubrick یا درست Queubreick
یا که در زمان خودش جزفیلم های Hits 100 فیلم دنیا کاندیدا و ماندگار بمانند۴ فیلم او ماندگار نیز شد متصرف از تعداد بسیار زیاد بالاترین جوایز باارزش فستیوالها اشاره فرامانسورها و رخ بازی و زیر نقاب در بین خودشان چه میگذرد ( � Eyes Wide Shut� )
نگاه کنید:
منابع• https://www.google.com/amp/s/dictionary.cambridge.org/amp/english/masquerade• https://www.axiomgear.com/products/fenders/accessories/framerunner/• https://retourverslecinema.com/le-dictionnaire-du-cinema/
a false show or pretence
A Cover - up
play - acting
make - believe
put - on
2.
the wearing of disguise
Pretend to be someone else by disguising
لباس مبدل" بالماسکه
identity masquerade جعل هویت
خود را به قیافه کسی دیگری درآوردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس