پیشنهادهای خشایار نوروزی (٤٧٠)
کسی که براستی احمق است
سه وعده غذای گرم و یک تخت
کج و کوله
تنها نقدی کار کردن ( پول نقد بده و ببر )
حمل آزادانه ( سلاح )
هی پشت سر هم کاری را انجام دادن
آدم احمق
ساک یا چمدان چرخدار
بد دهنی کردن
وجه بد ( بویژه برای یک سیاستمدار )
وجهه بد ( بویژه برای یک سیاستمدار )
نخ کاموا
شرایط داره بحرانی میشه
انگلیسی: nothing comes from nothing هیچ چیز از هیچ چیز میاید
اینهایی که اومدن گفتن این یه واژه ترکی و از این بگونه ای حیرت آور نتیجه گرفتن که با استناد به همین یک واژه ترکی، ترکها زمان هخامنشیان بودن ( و اگه را ...
خود - نابودکن
شهرت و اعتبار خود را وسط گذاشتن
عملیات روانی
سر و کله کسی ( چیزی ) دوباره پیدا شدن. مانند این جمله : A serial killer who resurfaces every nine years
عذاب وجدان
پشتیبانی کردن از کسی که نیاز به کمک دارد
پسر کوچولوی دوست داشتنی
یه ریزه
چراغ بلند و کشیده مانند آنچه که روی ماشنیهای پلیس هست
سررسید
شرایط عادی نداشتن ( بخاطر مصرف الکل یا مواد )
ظرف سفالی
گفتنش آسونه
سرباز یا نظامی جنگ ندیده
( آمریکا ) غریبه
کاملن گناهکار
آدم تیغ زن
برآورد قیمتی بالا دادن
گسترش تولید و تحرک اقتصادی ( بدست دولت ) با محرکهای مالی یا پولی
نمیتوانم به خاطر بیاورم
یه چُرتی زدن
شلوار خود را کثیف کردن ( بی ادبانه : به خود ریدن )
سربه نیست کردن، نابود کردن
آدم ور زن ( کسی که زیاد ور میزنه )
( اسب ) رام و اماده سواری
چرخ دنده ای است که تنها در یک جهت میچرخد ( یک ضامن بنام شیطانک از گرش آن در جهت دیگر جلوگیری میکند )
بازتعریف کردن
( در کوهنوردی ) با طناب از یک دیواره پایین رفتن
دوپهلو
مدتها پیش از این
نگهداری بدن مردگان در دمای بسیار پایین به این امید که در آینده با پیشرفت دانش بتوان آنها را زنده کرد.
دگرگون کردن تراز فعالیت یک ارگانیسم زنده با یک عامل بیرونی
فعل :اخراج کردن کسی از کارش
روی کسی یا چیزی حساب کردن
اقدام عملی