reface
/ˌriːˈfeɪs//ˌriːˈfeɪs/
مجددا روکش کردن، دارای روکار جدید کردن، چهره تازه دادن به، دارای سر در یا نمای تازه کردن

بررسی کلمه
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
• : تعریف: combined form of face.
تخصصی
[عمران و معماری] آببندی کردن - تجدید سطح کردن - روکاری کردن
[زمین شناسی] آببندی کردن، تجدید سطح کردن، روکاری کردن
[زمین شناسی] آببندی کردن، تجدید سطح کردن، روکاری کردن
پیشنهاد کاربران
سر و کله کسی ( چیزی ) دوباره پیدا شدن. مانند این جمله : A serial killer who resurfaces every nine years
بازسازی کردن