rehash

/riˈhæʃ//ˌriːˈhæʃ/

معنی: تکرار مکررات، چیز تکراری، تعمیر کردن
معانی دیگر: تکرار کردن، تکرار مکررات کردن، (دوباره) در میان گذاشتن، واکوفتن، (تداعی منفی) تکرار، مکررگویی (یا نویسی)، سرهم بندی، بحک های قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rehashes, rehashing, rehashed
• : تعریف: to rework or present as new (old arguments, previous creations, or the like) without producing anything new.

- The new history merely rehashes the author's earlier work.
[ترجمه گوگل] تاریخ جدید صرفاً کارهای قبلی نویسنده را بازخوانی می کند
[ترجمه ترگمان] این تاریخ جدید تنها اثر قبلی نویسنده را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or product of reworking earlier material without significantly changing it.

جمله های نمونه

1. a rehash of an earlier book
سرهم بندی یک کتاب پیشین

2. to rehash the same old arguments
همان استدلال های کهنه را تکرار کردن

3. His new book is just a rehash .
[ترجمه حسین کتابدار] کتاب جدیدش فقط تکرار مکررات است.
|
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او فقط یک تکرار است
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید او فقط یک rehash است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Observer found the play "a feeble rehash of familiar Miller themes".
[ترجمه گوگل]آبزرور نمایشنامه را «بازخوانی ضعیفی از مضامین آشنای میلر» یافت
[ترجمه ترگمان]ناظر نمایشنامه \"نمایش ضعیف موضوعات آشنا میلر\" را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His answer is just a rehash version of my lecture.
[ترجمه گوگل]پاسخ او فقط یک نسخه تکراری از سخنرانی من است
[ترجمه ترگمان]پاسخ او فقط یک نسخه rehash از سخنرانی من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was just a rehash of last year's show.
[ترجمه گوگل]این فقط تکرار نمایش سال گذشته بود
[ترجمه ترگمان]این فقط یک برنامه جدید از سال گذشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some students merely rehash what they've heard in lectures.
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزان صرفاً آنچه را که در سخنرانی ها شنیده اند تکرار می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دانش آموزان فقط چیزهایی را که در سخنرانی شنیده بودند بیان می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For example, we often rehash mental imagery while engaging in visually guided tasks such as driving.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما اغلب هنگام درگیر شدن در کارهای هدایت شده بصری مانند رانندگی، تصاویر ذهنی را دوباره تکرار می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ما اغلب از تصاویر ذهنی استفاده می کنیم در حالی که درگیر وظایف راهنمایی بصری مانند رانندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eg : No need to rehash details of decades past.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: نیازی به بازخوانی جزئیات دهه‌های گذشته نیست
[ترجمه ترگمان]E [ g ]: نیازی به گذشتن از جزئیات دهه های گذشته نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We hope for an incisive analysis, not a rehash of the same old platitudes.
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که تحلیل دقیقی داشته باشیم، نه تکرار همان ابهامات قدیمی
[ترجمه ترگمان]ما امید داریم که یک تجزیه و تحلیل incisive و نه a از the platitudes قدیمی وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lily : No need rehash details of decades past.
[ترجمه گوگل]لیلی: نیازی به بازخوانی جزئیات دهه‌های گذشته نیست
[ترجمه ترگمان]دیگه نیازی نیست که چند دهه گذشته رو دوباره تکرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The series of speeches on the economy was uninspiring and a rehash of old subjects.
[ترجمه گوگل]سلسله سخنرانی ها در مورد اقتصاد غیر الهام بخش و تکرار موضوعات قدیمی بود
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از سخنرانی های اقتصادی برای اقتصاد الهام بخش و بخشی از موضوعات قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't be deceived by the new cover - this is a rehash of old hits.
[ترجمه گوگل]فریب جلد جدید را نخورید - این بازخوانی آثار قدیمی است
[ترجمه ترگمان]به خاطر پوشش جدید فریب نخور - این مخلوطی از hits قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every story like this gives the news media the opportunity to rehash the old material.
[ترجمه حسین کتابدار] داستان هایی شبیه این، این فرصت را به رسانه های خبری می دهد که موضوعات گذشته را دوباره سر زبان ها بیندازند.
|
[ترجمه گوگل]هر مطلبی از این دست به رسانه های خبری این فرصت را می دهد که مطالب قدیمی را بازخوانی کنند
[ترجمه ترگمان]هر داستانی مانند این به رسانه های خبری این فرصت را می دهد که مطالب قدیمی را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The DoD is seeking to make the award "not contestable" to avoid a rehash of what happened with the first contract award.
[ترجمه گوگل]وزارت دفاع به دنبال این است که جایزه را "غیرقابل اعتراض" کند تا از تکرار آنچه در اولین اعطای قرارداد رخ داد جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]وزارت دفاع در تلاش است که این جایزه را \"contestable\" نکند تا از تکرار آنچه که در جایزه اول قرارداد رخ داده است جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکرار مکررات (اسم)
rehash

چیز تکراری (اسم)
rehash

تعمیر کردن (فعل)
service, fix, repair, remodel, remedy, restore, patch, tinker, vamp, mend, refit, remake, renovate, refashion, rehash

انگلیسی به انگلیسی

• old material that is somewhat revised and altered and used again
make superficial changes to old ideas or creations and present them as new; reuse something; go back over; hash over
a rehash is something that you write or say using old ideas or facts, often rearranging them so that they appear to be new; used showing disapproval.
if you rehash ideas or facts, you use them again but in a slightly different way so that your work appears to be original; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

●انجام کار یا بیان ایده ای که قبلا هم انجام شده و هیچ برتری خاصی نسبت به قبل نداره
● دوباره شروع کردن، بحث درباره موضوعی که قبلا هم صحبت شده
دوباره ظاهر شدن
He finally rehash this morning
او امروز صبح دوباره پیداش شد
باز کردن زخم های کهنه
تکرار کردن کاری یا چیزی اشتباه
🍁🍂🍁🍂🍁
NORTH AMERICAN
to talk over or discuss again
دوباره در مورد چیزی بحث کردن/حرف زدن

معنی واژه : دوباره ریز ریز کردن است ولی معنای برداشتی :یک کار یا ایده را بی هیچ دگرگونی دوباره انجام دادن
گرد آوری کردن

بپرس