logger

/ˈlɑːɡər//ˈlɒɡə/

معنی: چوب بر، الوارساز، واقعهنگار
معانی دیگر: درخت انداز (کسی که کارش درخت بری و الوارسازی است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who works in logging; lumberjack.

جمله های نمونه

1. The performance monitor, event logger and control services will be fully integrated within the operating system.
[ترجمه گوگل]مانیتور عملکرد، ثبت رویداد و خدمات کنترل به طور کامل در سیستم عامل یکپارچه خواهند شد
[ترجمه ترگمان]نظارت بر عملکرد، logger رویداد و خدمات کنترل بطور کامل در سیستم عملیاتی ادغام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That logger even believes you can hear it popping as the pockets burst.
[ترجمه گوگل]آن چوب‌گیر حتی معتقد است که می‌توانید صدای ترکیدن آن را در هنگام ترکیدن جیب‌ها بشنوید
[ترجمه ترگمان]اون چوب چوب حتی باور داره که تو هم میتونی صدای انفجار رو بشنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He worked as a logger and riverboat guide, unmarried but not always unencumbered.
[ترجمه گوگل]او به عنوان چوب‌بر و راهنمای قایق‌های رودخانه‌ای کار می‌کرد، مجرد اما نه همیشه بی‌مشکل
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک چوب بر روی چوب بر روی آن کار می کرد، اما همیشه unencumbered بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dale, his logger, had cut two truckloads of wood for me, and that was it for now.
[ترجمه گوگل]دیل، چوب‌بر او، دو کامیون چوب برای من بریده بود و فعلاً تمام
[ترجمه ترگمان]دیل چوب دستی اش دو تکه چوب چوب را برای من بریده بود و همین حالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is an object to provide a data logger configured to solve a problem that data required to analyze a cause of occurrence of an abnormal event cannot be acquired.
[ترجمه گوگل]این یک شی برای ارائه یک ثبت کننده داده پیکربندی شده برای حل مشکلی است که داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل علت وقوع یک رویداد غیرعادی را نمی توان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع برای فراهم کردن یک فایل داده برای حل یک مشکل است که داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل علت وقوع یک رویداد غیر عادی را نمی توان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the case of a log-out, the session logger logs the reason for the logout (for example, timed out) as the URI parameter.
[ترجمه گوگل]در مورد خروج از سیستم، گزارشگر جلسه دلیل خروج (به عنوان مثال، زمان اتمام) را به عنوان پارامتر URI ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]در مورد یک فایل لاگ، the می تواند دلیل خروج از سیستم را log ها کند (برای مثال، برنامه ریزی شده است)به عنوان پارامتر نشانی اینترنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Error Logger - Tracks redirection to error pages.
[ترجمه گوگل]Error Logger - هدایت مجدد به صفحات خطا را ردیابی می کند
[ترجمه ترگمان]خطا هنگام تغییر مسیر به صفحات اشتباه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Video VBOX combines a powerful GPS data logger with a high quality solid - state video recorder.
[ترجمه گوگل]Video VBOX یک دیتا لاگر قدرتمند GPS را با یک ضبط کننده ویدیوی حالت جامد با کیفیت بالا ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]ویدئو Video ترکیبی از داده قوی GPS را با یک دستگاه ضبط ویدیویی با کیفیت بالا ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. NT Event Logger Component full source code can be used directly.
[ترجمه گوگل]کد منبع کامل NT Event Logger Component را می توان مستقیماً استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]NT Event Event logger Component از کد منبع کامل می تواند به طور مستقیم استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The data logger device has been fitted to ship's engine room.
[ترجمه گوگل]دستگاه ثبت اطلاعات در موتورخانه کشتی نصب شده است
[ترجمه ترگمان]دستگاه ثبت داده ها به اتاق موتور کشتی نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Data - logger is fine, This is an internal fault in the LCD.
[ترجمه گوگل]دیتا لاگر خوب است، این یک خطای داخلی در LCD است
[ترجمه ترگمان]\"Data\" خوب است، این یک خطای داخلی در LCD است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Present numeral logger is complex in structure, easy to trouble and price expensive.
[ترجمه گوگل]ثبت اعداد کنونی از نظر ساختار پیچیده است، مشکل ساز آسان است و قیمت آن گران است
[ترجمه ترگمان]logger موجود در سازه پیچیده است، به راحتی دچار مشکل می شود و قیمت گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At this point, it's worth mentioning that the logger might be set to write output into a separate file to simplify debugging.
[ترجمه گوگل]در این مرحله، شایان ذکر است که لاگر ممکن است تنظیم شود تا خروجی را در یک فایل جداگانه بنویسد تا اشکال زدایی را ساده کند
[ترجمه ترگمان]در این نقطه، لازم به ذکر است که the ممکن است تنظیم شود تا خروجی را به یک فایل جداگانه برای تسهیل رفع اشکال زدایی اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, polling, billing, and logger functions must be invoked before the actual program begins.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، توابع نظرسنجی، صورتحساب و لاگر باید قبل از شروع برنامه واقعی فراخوانی شوند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، رای گیری، صدور صورت حساب، و توابع logger باید قبل از شروع برنامه واقعی احضار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب بر (اسم)
woodsman, logger, lumberjack

الوارساز (اسم)
logger

واقعه نگار (اسم)
logger

تخصصی

[برق و الکترونیک] ثبت کننده ای که به طور خودار کمیتهای اندازه گیری شده را در زمانهای معین می پیماید و مقادیر آنهارا در یک نمودار چاپ یا ثبت می کند .

انگلیسی به انگلیسی

• one who chops wood, lumberjack, woodcutter; machine for loading logs
stupid, foolish
loggers are people whose job is to cut down trees in a forest.

پیشنهاد کاربران

الواربردار
به آبجو هم گفته میشود ( مانند دلستر که در ایران به آبجو بی الکل گفته میشود )
چوب بر . درخت انداز

بپرس