ignition

/ɪgˈnɪʃn̩//ɪɡˈnɪʃn̩/

معنی: هیجان، احتراق، اشتعال، سیستم جرقه، اتش گیری
معانی دیگر: افروزش، گیرش، (موتور) افروزگر، (شیمی - گرم کردن ترکیب تا حد احتراق کامل یا دگرگونی شیمیایی) سوزش، سوزشگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of igniting or state of being ignited.

(2) تعریف: a device for igniting something by means of friction, an electrical spark, or the like; in an internal combustion engine, the device or system that ignites the fuel to start the engine.

(3) تعریف: in an automobile or the like, the switch that activates the ignition system.

جمله های نمونه

1. ignition control
(اتومبیل) تنظیم جرقه

2. ignition current
(اتومبیل) جریان احتراق

3. ignition temperature
دمای افروزش،حرارت احتراق

4. the ignition key
(در موتورهای درونسوز) کلید افروزش،کلید احتراق

5. the ignition of a fire with high flames
افروزش آتشی با شعله های بلند

6. have you switched the ignition on?
کلید احتراق را چرخاندی (روشن کردی)؟

7. The device automatically disconnects the ignition.
[ترجمه گوگل]دستگاه به طور خودکار جرقه را قطع می کند
[ترجمه ترگمان]دستگاه به طور خودکار احتراق را قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He fumbled the key into the ignition.
[ترجمه گوگل]او کلید را در جرقه فرو برد
[ترجمه ترگمان]کلید را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The device automatically disconnects the ignition when the engine is switched off.
[ترجمه گوگل]هنگامی که موتور خاموش است، دستگاه به طور خودکار احتراق را قطع می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که موتور خاموش می شود دستگاه به طور خودکار احتراق را قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ignition of methane gas killed eight men.
[ترجمه گوگل]اشتعال گاز متان 8 مرد را کشت
[ترجمه ترگمان]احتراق گاز متان هشت مرد را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The key had been left in the ignition.
[ترجمه Erfan] سویچ در جای استارت ( سویچ ماشین ) جا مانده بود
|
[ترجمه گوگل]کلید در جرقه باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]کلید آن را روشن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All burners have automatic ignition and re-ignition.
[ترجمه گوگل]همه مشعل ها دارای جرقه زنی و احتراق مجدد هستند
[ترجمه ترگمان]همه مشعل های احتراق اتوماتیک و اشتعال مجدد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Check the ignition system for faults.
[ترجمه گوگل]سیستم جرقه زنی را برای ایراد بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]سیستم احتراق را برای خطاها بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He fumbled the key into the ignition with numb fingers.
[ترجمه گوگل]او کلید را با انگشتان بی‌حس داخل موتور کرد
[ترجمه ترگمان]کلید را با انگشتان بی حس خود جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Charlotte switched off the ignition and climbed out.
[ترجمه گوگل]شارلوت احتراق را خاموش کرد و از آن خارج شد
[ترجمه ترگمان]شارلوت موتور روشن را خاموش کرد و از خانه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

احتراق (اسم)
inflammation, combustion, ignition, lighting

اشتعال (اسم)
combustion, ignition, lighting

سیستم جرقه (اسم)
ignition

اتش گیری (اسم)
ignition, inflammability

تخصصی

[شیمی] 1- احتراق، اشتعال، افروزش، گیرش (موتور) افروزگر 2- ( گرم کردن ترکیب تا حد احتراق کامل یا دگرگونی شیمیایی ) سوزش، سوزشگرى
[عمران و معماری] اشتعال - احتراق - گیرش - افروزش - افت حرارتی - افت سرخ شده - افت در اثر احتراق - اتلاف احتراقی
[برق و الکترونیک] اشتعال، جرقه
[مهندسی گاز] احتراق، اشتعال

انگلیسی به انگلیسی

• act of igniting or causing to burn; state of catching fire
the ignition is the part of a car's engine which ignites the fuel and starts the car; also used of the keyhole where you put a key in order to start the engine.

پیشنهاد کاربران

گیرایی ذهن وحافظه فردی
آتش زا
ignition ( n ) ( ɪɡˈnɪʃn ) =the electrical system of a vehicle that makes the fuel begin to burn; the place in a vehicle where you start this system, e. g. to turn the ignition on. ignition key ( n )
ignition
سلام دوستان
ignition معانی مختلفی داره !
یکی از معانی آن که مربوط به ماشین میباشد = قسمت استارت ماشین !
مثال = Turn on the ignition - - - - - > معنی = ماشین ( اتوموبیل ) را روشن کن ( یعنی دکمه استارت را بزن یا سوییچ را بپیچون تا ماشین روشن شود )
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

Ignition :
It means setting something on fire, or starting to burn.
Combustion :
A chemical process in which a substance react with oxygen to give off heat ( and sometimes light ) is called combustion.
ignition ( شیمی )
واژه مصوب: گیرانش
تعریف: [شیمی، مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] آغاز تولید شعله|||[قطعات و اجزای خودرو] فرایند ایجاد احتراق در مخلوط سوخت و هوا در محفظۀ احتراق
ignition اشتعال
combustion احتراق
پروسه روشن کردن موتور های مثلاً ماهواره ها
جا کلیدی ماشین

اتصال کوتاه، مدار کوتاه ( برق )
جا کلیدی ماشین
The place where you put in the key to make a car's engine start.
آتشزنه
آتش زنی ، جرقه زنی
سوخت سوزی ، سوخت افروزی
استارت ماشین ( بخشی که داخل اتاق خودرو و در کنار فرمان قرار دارد و سوئیچ رابرای روشن کردن خودرو، داخل آن فرو کرده و می چرخانیم. )
گیرش گیربکس. مربوط به ریتارد خودروهای سنگین
استارت ماشین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس