pay out


1- پول دادن، سلفیدن، خرج کردن 2- (طناب و سیم و غیره) کم کم بیرون دادن، پرداخت، پخش پول (یا سود سهام و غیره)

جمله های نمونه

1. Having to pay out unexpectedly for car repairs made a big hole in my savings.
[ترجمه کوکائین] این که مجبور بودم برای تعمیر اتومبیل هزینه غیر منتظره ای بپردازم شکاف بزرگی را در پس انداز من ایجاد کرد
|
[ترجمه گوگل]مجبور به پرداخت غیرمنتظره برای تعمیرات ماشین بودم، حفره بزرگی در پس انداز من ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]مجبور شدن به خاطر تعمیرات اتومبیل باعث ایجاد حفره بزرگی در پس انداز من شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could hardly expect him to pay out a large sum of money for such a drawing.
[ترجمه گوگل]من به سختی می توانستم انتظار داشته باشم که او برای چنین نقاشی مبلغ زیادی پول پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]به سختی می توانستم انتظار داشته باشم که او پول زیادی برای این نقاشی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had to pay out 200 to get my car repaired!
[ترجمه گوگل]من باید 200 پول می دادم تا ماشینم را تعمیر کنم!
[ترجمه ترگمان]! باید ۲۰۰ دلار پول بدم تا ماشینم رو تعمیر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why is it always me who has to pay out?
[ترجمه گوگل]چرا همیشه این من هستم که باید پرداخت کنم؟
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه من باید تاوان این کار رو بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She managed to wheedle an extra day's pay out of him.
[ترجمه گوگل]او موفق شد یک روز حقوق اضافی از او بگیرد
[ترجمه ترگمان]او دست مزد یک روز اضافی را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I had to pay out £400 to get my car repaired.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم 400 پوند بپردازم تا ماشینم را تعمیر کنم
[ترجمه ترگمان]من مجبور شدم ۴۰۰ پوند پول بدهم تا ماشین مرا تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many policies pay out only after a period of weeks or months.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیمه نامه ها تنها پس از چند هفته یا ماه پرداخت می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیاست ها تنها پس از گذشت چند هفته یا چند ماه پرداخت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hawarde thus had to pay out quite largely for a service that he had never requested.
[ترجمه گوگل]بنابراین هاوارد مجبور شد تا حد زیادی برای خدماتی که هرگز درخواست نکرده بود بپردازد
[ترجمه ترگمان]از این رو ناچار بود تا حد زیادی به خدمت سربازی بپردازد که هرگز درخواست نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The trust is estimated to pay out $ 36 million over her lifetime.
[ترجمه گوگل]تخمین زده می شود که این تراست در طول زندگی او 36 میلیون دلار پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]میزان اعتماد به میزان ۳۶ میلیون دلار در طول زندگی او برآورد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They would happily pay out princely sums for completely new garments made from superior imported cloths.
[ترجمه گوگل]آنها با خوشحالی مبالغ شاهزاده ای را برای لباس های کاملاً جدید که از پارچه های وارداتی برتر ساخته شده بودند پرداخت می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با خوشحالی مبالغ کلانی را برای لباس های کاملا جدید که از پارچه های وارداتی برتر درست شده بودند، پرداخت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You have to pay out so much money for car repairs these days.
[ترجمه گوگل]این روزها باید پول زیادی برای تعمیر خودرو پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]این روزها باید پول زیادی بابت تعمیرات اتومبیل بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It will pay out a healthy lump sum at the end of the term you choose, just when you need it.
[ترجمه گوگل]در پایان دوره انتخابی شما، درست زمانی که به آن نیاز دارید، یک مبلغ مقطوع سالم پرداخت می کند
[ترجمه ترگمان]این کار در پایان دوره زمانی که به آن نیاز دارید، مبلغ یک جمع سالم را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the stock does not pay out any dividends, this space will be left blank in the newspaper table.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم پرداخت سود سهام، این فضا در جدول روزنامه خالی می ماند
[ترجمه ترگمان]اگر سهام هر گونه سود سهام را پرداخت نکند، این فضا در جدول روزنامه خالی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How long will the policy pay out?
[ترجمه گوگل]این بیمه نامه تا چه زمانی پرداخت می شود؟
[ترجمه ترگمان]سیاست چه مدت پرداخت خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There should be a big payout on this month's lottery.
[ترجمه گوگل]در قرعه کشی این ماه باید مبلغ زیادی پرداخت شود
[ترجمه ترگمان] باید یه پرداخت بزرگ این ماهی رو پرداخت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. With this insurance policy there is a maximum payout of £2500.
[ترجمه گوگل]با این بیمه نامه حداکثر پرداخت 2500 پوند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این سیاست بیمه حداکثر پرداخت ۲۵۰۰ پوند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Most firms appear to have a target payout ratio of dividends to long-run reported earnings.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اکثر شرکت ها نسبت پرداخت سود سهام به درآمدهای بلندمدت گزارش شده را دارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که اکثر شرکت ها نسبت پرداخت سود سهام را به درآمده ای گزارش شده طولانی مدت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Shareholders, who received a total dividend payout for 1991 of 75p per share, will receive nothing for last year.
[ترجمه گوگل]سهامدارانی که برای سال 1991 سود کل 75 p برای هر سهم دریافت کردند، برای سال گذشته چیزی دریافت نخواهند کرد
[ترجمه ترگمان]سهام داران که یک پرداخت سود سهام را برای سال ۱۹۹۱ از ۷۵ P به ازای هر سهم دریافت کردند، سال گذشته چیزی دریافت نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Apartments had an estimated 7 1 percent payout ratio compared to 8 8 percent last year.
[ترجمه گوگل]آپارتمان ها نسبت پرداختی 7 1 درصدی در مقایسه با 8 8 درصد در سال گذشته داشتند
[ترجمه ترگمان]قیمت این آپارتمان در مقایسه با ۸ درصد سال گذشته، نسبت به ۸ درصد در سال گذشته، برابر با ۷ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A seven-figure payout was agreed without litigation, although Mr Schlichtmann admits that the threat of litigation is always there.
[ترجمه گوگل]با پرداخت هفت رقمی بدون طرح دعوی قضایی موافقت شد، اگرچه آقای شلیختمن اذعان می کند که تهدید دعوا همیشه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با اینکه آقای Schlichtmann اعتراف می کند که تهدید قانونی همیشه در آنجا وجود دارد، یک هفت رقمی پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Its strong profits rise and increased dividend payout had been anticipated by the City and the shares gained just a penny.
[ترجمه گوگل]افزایش سود قوی و افزایش پرداخت سود سهام توسط شهر پیش بینی شده بود و سهام فقط یک پنی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]سود قوی آن افزایش یافت و پرداخت سود سهام پیش بینی شده توسط شهر پیش بینی شده بود و سهام فقط یک پنی به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. But the bigger the risk, the bigger the payout.
[ترجمه گوگل]اما هر چه ریسک بزرگتر باشد، پرداخت بیشتر است
[ترجمه ترگمان] ولی ریسک بزرگ تر، the بزرگ تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Even if more money were available, a massive payout would send inflation soaring, economists warn.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان هشدار می دهند که حتی اگر پول بیشتری در دسترس باشد، پرداخت هنگفت تورم را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان هشدار می دهند که حتی اگر پول بیشتری در دسترس باشد، پرداخت بسیار زیادی به تورم در حال افزایش خواهد پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. A final dividend of 3p increases the total payout by 1p to 15p.
[ترجمه گوگل]سود نهایی 3p کل پرداخت را 1p به 15p افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]سود نهایی ۳ p مجموع پرداخت ها را از ۱ p تا ۱۵ p افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. In addition they estimated the implied income tax brackets associated with each dividend payout level.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آنها براکت های مالیات بر درآمد ضمنی مرتبط با هر سطح پرداخت سود را برآورد کردند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، آن ها میزان مالیات بر درآمد ضمنی مرتبط با هر سطح پرداخت سود سهام را تخمین زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Shareholders will not receive a final dividend, reducing the total payout to just 5p from 7p in 199
[ترجمه گوگل]سهامداران سود نهایی را دریافت نخواهند کرد و کل پرداختی را از 7p در سال 199 به 5p کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]سهامداران یک سود سهام نهایی دریافت نخواهند کرد که مجموع پرداخت ها تنها ۵ P از ۷ P به ۱۹۹ راس کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Stocks with higher yields are more likely to have higher payout ratios.
[ترجمه گوگل]سهام با بازده بالاتر احتمال بیشتری دارد که نسبت پرداخت بالاتری داشته باشند
[ترجمه ترگمان]سهام هایی که دارای بازده بالاتر هستند بیشتر نسبت به نسبت های پرداخت بالاتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The important result is that in an uncertain world companies like to maintain a stable payout ratio over the long run.
[ترجمه گوگل]نتیجه مهم این است که در دنیای نامشخص، شرکت‌ها دوست دارند نسبت پرداختی را در بلندمدت ثابت نگه دارند
[ترجمه ترگمان]نتیجه مهم این است که در شرکت های جهانی نامطمئن می خواهند نسبت پرداخت ثابتی را در طول مدت طولانی حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The management have confidence in future earnings growth and the maintenance of the target payout ratio.
[ترجمه گوگل]مدیریت به رشد سود آتی و حفظ نسبت پرداخت هدف اطمینان دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت به رشد درآمده ای آینده و حفظ نسبت پرداخت هدف اطمینان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• distribute money, pay, give money; loosen a rope; take revenge, avenge
a payout is the amount of money an organization spends or gives as a result of an agreement, contract, or competition.

پیشنهاد کاربران

مجبور به پرداخت ( پول ) شدن
دست به جیب شدن
خرج کردن ( بابت )
Why is it always me who has to pay out
چرا همیشه این منم که باید دست به جیب بشم
gether he had paid out almost �5000 for the improvements
...
[مشاهده متن کامل]

روی هم رفته او تقریبا ۵۰۰۰ یورو برای توسعه خرج کرد ( مجبور شد پول بدهد/مجبور شد دست به جیب بشه )

✔️پول دادن، سلفیدن، خرج کردن
Woman refused 5pm finish wins �185, 000 payout
BBC. com@
مرحله پرداخت
پرداخت کردن
صرف کردن
پرداخت یه پول قلمبه
1. پول زیادی پرداخت کردن، پیاده شدن ( پول )
2 . پول دادن بابت پرداخت حق بیمه یا مسابقه یا هر چیزی که از طرف یه سازمان به افراد پرداخت میشه
3. باز کردن گره یا گیرِ یه قسمت از طناب
دوره انتظاری بازگشت سرمایه.
بازده انتظاری سرمایه گذاری.
Payout period
دوره بازگشت سرمایه
Buyer's payout
سود خریدار
بازیافت هزینه ها
محقق شدن ( آرزو )

بپرس