پیشنهاد‌های فرشته عاج (٦٤٧)

بازدید
١,٥١٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هوایی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

No down payment پیش قسط نداره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

ده، بیست، سی چهل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سال خوبی داشته باشید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجدانم آسوده است. وجدانم راحته

پیشنهاد
٠

ظرف دو هفته عبارت by the end of به طول زمان اشاره می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدقه گرفتن صدقه قبول کردن

پیشنهاد
٠

داری صبرم را لبریز می کنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف خاله زنکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیار مناقشه برانگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوراک خودته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعا امیدوارم ( خدا کنه ) اینطور نباشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمارتو دارم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنر کردی ( به تمسخر و کنایه گفته می شود ) .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادب نداری؟!

پیشنهاد
٠

در کار یا موقعیت جدیدی خودرا به خوبی جا انداختن و به خوبی شناساندن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحقیر

پیشنهاد
٠

آدم که قحط نیست!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به راحتی مغلوب کردن مثال He wipe the floor with you به راحتی مغلوبت می کنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قضیه لو رفت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلبری کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینقدر نگران نباش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی حیا و سلیطه چون عامیانه است کلمه سلیطه معادل مناسب تری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اما به یه شرط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرگز به کم راضی نشو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غذا کشیدن. مثلا: Make me a plate برام غذا بکش یا I'll make you a plate برات غذا می کشم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با بی اعتنایی تمام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به قاعده و صحیح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا موقعی که من هستم ( مسئولم ) اجازه نمی دم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حودسرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلام به روی ماهت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گند کشیده شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنها کاری که باید بکنی اینه که. . . . تنها کاری باید انجام بدهید این است که. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انسان آبرومند. آدم با اخلاق و درست

پیشنهاد
٠

هر کسی که بویی از انسانیت برده باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیچ علاقه ای نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون علاقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه با شکوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقص مادرزادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینطوری به به نظر میاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسائه ادب

پیشنهاد
٠

فردی که جایگاه اجتماعی خیلی پایینی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فقط ادعا داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرعقل امدن مثلا He finally brought to reason اون بالخره سر عقل اومد.

پیشنهاد
٠

تقریبا معادل من الان چه گلی به سرم بگیرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلشوره گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی دردسر افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خیلی کار دارم . سرم خیلی شلوغه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی امیدوار نباش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزگار سختی شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گدا بازی دقت کنید به معنا و بافت کلمه در جمله تا گدابازی را گاهی ارزانی ترجمه نکنید. مثال You inherited your dad cheapness. گدابازی را از پدرت به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهت بر نخوره همچنین no offense

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیچ امیدی نیست. It's writing on a wall

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسمم را عوض می کنم. اگر فلان اتفاق بیوفته، من اسمم را عوض می کنم.

پیشنهاد
٠

اشتباه فکر می کنی سخت در اشتباهی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جبه نگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیکی و پرسش

پیشنهاد
٠

تمایل عاشقانه داشتن نسبت به کسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جون عمت آره جون عمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق کسی را کف دستش گذاشتن. I did her justice حقش را کف دستش گذاشتم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زن باز خانم باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساق ران مرغ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر با این ساختار به کار می رود امضای کسی را جعل کردن. He forged my signature امضام را جعل کرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالن اجلاس سالن اجتماعات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفخ دارم.

پیشنهاد
٠

احترام زیادی قائل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درد زایمان کشیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهوت رانی این مفهوم در نظریه روانشناس فرانسوی ژاک لکان کاربرد گسترده ای دارد.

پیشنهاد
٠

اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه کسی را جلب کردن جالب توجه واقع شدن. مثال I've got got some news here to tickle your fancy. اخباری اینجا دارم که توجه شما را جلب می کند.

پیشنهاد
٠

آدم که قحط نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکرشم نمی کردم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیا در مورد این موضوع صحبت نکنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به یک سرط

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاتکلیف گذاشتن. مثال You left me hanging بلاتکلیفم گذاشتی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خیلی خسته ام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسه من رو منبر نرو واسه من سخنرانی نکن من را نصیحت نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب بین بد و بدتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شورشو در نیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اختروش دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیا یه قراری بزاریم در حالت گذشته We made a pact ما یه قراری گذاشتیم.

پیشنهاد
٠

ورق برگشته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک سنگینش کن خوب بهش فکر کن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی می خوایم بگیم دست و بال کسی خالیه مثال I know your strapped for cash می دونم دست و بالت خالیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم ابرومند آدم موجه و درست

پیشنهاد
٠

اینکاره نیستی

پیشنهاد
٠

دیگر لطفی نداشتن به عنوان مثال It is no longer a matter of pleasure tome دیگر برایم لطفی ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل گفتی حرف حساب زدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالم و سلامت بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حسرت کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سونوگرافی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریمل ضد آب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیاده روری کردن I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازشدت عصبانیت کبود شدن He was pale with rage از شدت عصبانیت کبود شد.

پیشنهاد
٠

یک چیزی را صد دفعه گفتن مثال I hate to sound like a broken record متنفرم از اینکه یه چیزی را صد دفعه بگم.

پیشنهاد
٠

از دهن این و اون شنیدم.

پیشنهاد
٠

کاملا با من ناآشنا هستی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در خواست وام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت در اشتباه بودن You're dead wrong سخت در اشتباهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مختو به کار بنداز

پیشنهاد
٠

خشم سراپای وجود کسی را فراگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقل خود را ازدست دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Head صحی است نه hand و اشکال تایپی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قسطی پرداخت کردن

پیشنهاد
٠

امضای کسی را جعل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از ته دل خندیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر کاری خودت میدونی بکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازسازی خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علت چیزی را یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهره ترک شدم کنایه از اینکه خیلی ترسیدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این دیگه چیه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشغول چه کاری هستی؟ سرت گرم چه کاریه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عروسی عجله ای به دلیل بارداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیم پز کردن اندکی جوشاندی مثل وقتی برنج یا ماکارونی را درون آب می ریزیم و نیم پز می کنیم و بعد آبکش می کنیم.

پیشنهاد
٠

اگر تمرین نکنی، یادت می ره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شگفت زده شدم. شوکه شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاش می تونستم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این دیگه چه کوفتیه

پیشنهاد
٠

همه تلاشمون را می کنیم. همه زورمون را می زنیم. این اصطلاح عامیانه است نباید هر جایی به کار بره

پیشنهاد
٠

عذاب وجدان دارم.

پیشنهاد
٠

این شد حرف حساب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجال ندادن به کسی ( برای کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزار بهت بگم چی شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروار کردن زمانی که می خواهیم دامی یا نوعی از ماکیان و غیره را را پروار کنیم تا فربه شود و ذبحش کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروار کردن نگهداری و ذغیه دام و ماکیان غیره به منظور فربه کردن و ذبح کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیت من خیره نیتم خیره است. معمولا به شکل جمع گفته میشه؛ اما مفرد ترجمه کنیم، روان تر و سلیس تر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستم را ول کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربار بودن مثال I don't want to be a burden نمی خوام سربار کسی باشم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با هوش و با تدبیر بودن معمولا به طور کامل این گونه استفاده می شود. مثال She has a good head on her shoulder اون باهوش و با تدبیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکون نده مثال Stop jiggling your legs پاهات را تکون نده

پیشنهاد
٠

چیزی می خوای بگی؟ ( چیزی تو ذهنت هست که بخوای بگی؟ )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عوضی بازی درنیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کسی توجه نکردن نادیده گرفتن کسی

پیشنهاد
٠

خودت را معذب نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنبال جواب نباش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز رضایت بخش و عالیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی همتا و غیر قابل قیاس بودن ( با دیگران )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خیلی خل و چل بسیار شیرین عقل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد بالا بودن مثال Your blood pressure is off the chart فشارخونت بیش از حد بالاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اخجون ایول

پیشنهاد
٠

صبر ایوب داشتن I have the patience of the saint من صبر ایوب دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شما احضار شدید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهمیت موضوع را درک می کنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهمیت موضوعی را درک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت گاهی به معنای خیلی جدی در مورد موضوعی حرف زدن است. We really should have a sit down باید خیلی جدی در مورد این موضوع حرف بزنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من تک پرم من با بقیه قاطلی نمی شم.

پیشنهاد
٠

حرف دل کسی را زدن You're speaking my language حرف دل من را می زنی.

پیشنهاد
٠

حرف دلم را می زنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر بسپار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من دیگه سنی ازم گذشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جم نخور تکون نخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق برنامه پیش نره اشتباه پیش بره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Goes away

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قادر به تحملش نیستم.

پیشنهاد
٠

گفته می شود که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نان سو خاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجهه من را خراب می کنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریملی که ریخته و کثیف شده پخش شده ( در اثر گریه یا عرق کردن و. . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل قالی کرمون بودن. You're like a fine eune مثل قالی کرمون میمونی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیابان گبی در مغولستان و شمال چین این بیابان نسبتا سردسیر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاخ بازی درنیار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجاوز به حریم خصوصی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

What's your beef with me. مشکلت با من چیه؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو کت من نمیره باور نمی کنم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با این وجود ممنون به هر حال ممنون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر به من بود. . . . مثال If it were up to me l wouldn't spent money. اگر به من بود پول خرج نمی کردم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر به من بود. . . . این ساختار کاربرد زیادی دارد. If it were up to me l wouldn't spend money اگر به من بود پول خرج نمی کردم. If it were up to ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( این ) فرق می کنه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این مهمه این فرق می کنه

پیشنهاد
٠

تو ذات کسی نبودن Out of character for her تو ذاتش نیست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول رو هم گذاشتن We all chipped in همه مون پول رو هم گذاشتیم.

پیشنهاد
٠

زیاد کار می کنم؛ اما ازش لذت می برم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار حضرت فیله

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه سالمندان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهش توجه نکن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو برابر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو برابر وقتی می خواهیم کسی را وسوسه کنیم که دوبرابر بیشتر از مبلغی یا سهمی که تعیین شده به او می دهیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکست نفسی میفرمایید!

پیشنهاد
٠

با کسی ارتباط برقرار کردن با کسی حرف زدن مثا I was just calling to touch base with you. زنگ زدم که باهات حرف بزنم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهکار روشن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفره دندان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نانچیکو سلاح سرد ژاپتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نانچیکو سلاح سرد سنتی ژاپنی ها

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرخه اجباری چرخه قهری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال و روز رقت بار وضعیت رقت بار به شکل استفاده در جمله دقت کنید. She was in a pitiable state. حال و روز رقت باری داشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوست دختر فابریک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلافی شو سرت در میارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوکه شدم!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گارد نگیر جبه نگیر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنیای آشفته و درهم برهم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاش بیشتری کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره ت خیلی اشنتست

پیشنهاد
٠

قبلا جایی ندیدمت؟ قبلاً جایی ندیدمتون؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه خاص

پیشنهاد
٠

رابطه ( عاشقانه ) با اختلاف سنی زیاد میان دو تفر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی لطف داری خیلی محبت داری بسیار دقت کنید که در ترجمه تحتالفظی ترجمه نکنید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی لطف کردی خیلی محبت کردی

پیشنهاد
٠

اینجا بیرون هوا یخه

پیشنهاد
٠

هر چی گفتی خودتی یا معادل آینه آینه تو بحث ها و لفاظی های کودکانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از شنبه به بعد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقریبا معادل نوش دارو بعد از مرگ سهراب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خالی نبند

پیشنهاد
٠

تازه دارم بهش عادت می کنم. تازه دارم باهاش کنار میام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاشرت با افراد مهم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذهنیت مشترک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رختخواب سفری، کیسه خواب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بین کند ذهن و دیر فهم دیر فهم به نظر معادل مناسب تری است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عواقب شومی داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامیدبودن و در عین حال حیرت زده وحشت زده بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلومه که مشخصه که. . . . I can tell you are faking it. معلومه داری نقش بازی می کنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاصر و آماده ( برای همه ) مهیا برای همه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی شرمانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با وقاحت تمام با بی شرمی تمام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینو دیگه همه می دونن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودت را کنترل کن

پیشنهاد
٠

بچه جغله کلمه جغله معادل مناسبی است. کاربرد در جمله مثال I have known you since you were knee high to a grasshoppers. از وقتی یه بچه جغله بودی م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا ببینیم چی میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در خطر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با بی مهری با سنگدلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید که. . . . . بود مثلا There has to be kind باید که مهربان بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر حسب اتفاق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوگیر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به امید دیدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لفتش نده زود باش

پیشنهاد
٠

تو فکر کسی بودن

پیشنهاد
٠

خیلی تو فکر کسی یا چیزی بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میهن پرستی افراطی و متعصبانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطمئن شو اطمینان پیدا کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فردی که اهل مشروب الکل نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قال قضیه را کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به این که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنبه داشته باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی از چیزی تجربه کافی ناخوشایند داریم و دیگه علاقه ای به اون موضوع یا موقعیت یا کار مورد نظر، نداریم، از این اصطلاح استفاده می کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شغل باثبات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وصیت نامه نوشتن وصیت کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزینه ورودی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلندترین کوه سلسه جبال آند که بلندترین قله نیمکره جنوبی زمین نیز محسوب می شود و در کشور آرژانتین قرار دارد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک سنگین کردن تمام جوانب را در نظر گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حامله بودن تر جمه مناسب تریست. چون این اصطلاح غیر رسمیت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مستقیم به موضوعی اشاره کردن.

پیشنهاد
٠

ضایع شدی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو دار کم حرف

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلا تکالیف گذاشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق کسی را کف دستش گذاشتن. قاطعانه برخورد کردن با کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغرضانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی بازی کردن سرکار گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم بزدل و ضعیف و فرو مایه

پیشنهاد
٠

عاقبت گرگ زاده گرگ شود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبلا شاغل بودم الان بیکارم ولی دنبال کار می گردم. این ساختار حتمآ با تو به استفاده می شه I'm between jobs موقتا ( در حال حاضر ) بیکارم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توصیف ناپذیر وصف ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گستاخ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت تلف کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی تو چشم بودن You're hard to miss تو خیلی تو چشمی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلندترین برج منهتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از بلندترین برج های منهتن واقع در شهر نیویورک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی در مورد جمعیت منطقه جغرافیایی به کار رود. منظور جمعیت همگن تر و و کمتر آمیخته است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم حیله گر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سر صدا غذا خوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای هم ساخته شدن خیلی به هم اومدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکرم پریشونه ذهنم درگیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرده شورت را ببرن برای مثال The plague an both your houses مرده شور جفت تون را ببرن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جذاب و با اعتماد به نفس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکدنده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغواگر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسجیدهحرف زده یا نسنجیده رفتار کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سختی کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

War torn

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاطرات خوب و نوستالژیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گفته می شود که یعنی این طور می گویند هرچند ممکن است درست نباشد. ( میگن که )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبه هایی مطرح شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی ادبی من را ببخشید. جسارت بنده را ببخشید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می تواند موذیانه ترجمه شود. Loaded question سوال موذیانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقریبا معادل چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحریف واقعیت تحریف حقیقت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام سوراخ سنبه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناچیز جلوه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی به معنای خاطرخواه است. گاهی در ترجمه با توجه به متن می تونه معادل یارو یا آدم ترجمه میشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ترجمه عامیانه شاید هست یا حاضره معادل خوبی باشد. مثال Our family has a great time when she's around. خانواده مون اواقات خوبی داره، وقتی اون هس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلوغ کاری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوضاع قمر در عقرب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی موار، قائم به ذات، ترجمه مناسب تری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرا تو فکری؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درستی و صحت عملی که به تعالی منجر شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را سرزنش کردن. تذکر جدی دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروتن و محجوب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درهم برهم و آشفته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاوان چیزی را دادن. مثال You will pay the price for that تاوانش را پس خواهی داد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعا خیلی موافقم باهات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست بردار بس کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حس می کنم دارن درباره من حرف می زنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حد نو وقتی درباره وسایل حرف می زنیم، در حد نو ترجمه می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوخی خرکی کردن با کسی این عبارت با حرف اضافه on به کار می رود. Pull a prank on someone

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مارموز اگر این کلمه در گویش عامیانه یا به عنوان slang به کار رود، نزدیکترین ترجمه کلمه مارموز است. You're a faking greeper یه مارکوزه لعنتی هستی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یقین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون چشم داشت بدون قید و شرط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم مشهور ر و معروف

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط برای دلخوشی من داری اینو میگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه دو طبقه اما؛ معمولا خانه ای که مثلا آشپزخانه پایین است و اتاق ها بالا یا خانه ای که هر طبقه آن به تنهایی کامل نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوابواره خلسه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذای بسیار بسیار لذیذ و خدشمزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی توجهی کردن بی محلی کردن. He sells me short

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هدف رسیدن به نتیجه رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودمحور

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه محقر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جملا عامیانه تقریباً معادل خیرات کرذن است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریح رک با صراحت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی کسی از این عبارت استفاده می کند یعنی: قبلا ازداوج کرده؛ اما درحاضر متاهل نیست؛ اما قصد ازدواج داره He is between wives اونجدا شده اما دنبال هم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذاهای خیلی چرب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی پیشته؟ مهمون داری؟ I didn't know you have had a company نمی دونستم کسی پیشته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمی فهمم سردر نمیارم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمی تونم این اشتباه یا این کار غلط را بپذیرم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این نقض قانونه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقض قانون

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفت چشمگیر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکه یه پول شدم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشت به دهن موندم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگرگونی عظیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازم تعریف کن تحسینم کن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرا می خوام. به این نکته ظریف دقت کنید. مثلا کسی از شما می پرسه، بستنی نمی خوای؟ شما در پاسخ می گید. چرا می خوام اینجا دیگه نمی گید I want می گ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کار زیاد پدرم دراومده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر این عبارت را در فیلم هایا سایر محتواها شندید و به شخصی گفته میشد تقریبا معادل حیف نون

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب نبودن اوضاع بین دو یا چند نفر مثال We are on shaky ground اوضاع بین مون خوب نیست.

پیشنهاد
٠

کسی را گول زدن مثال I wasn't trying to pull a fast one. نمی خواستم گولت بزنم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسوولیتش را می پذیرم. مسوولیتش را قبول می کنم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاطی کردم.

پیشنهاد
٠

رو هدفت تمرکز کن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی گند میده

پیشنهاد
٠

از خریدم پشیمونم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خفن و جذاب This is so rad خیلی خفن و جذابه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دید مثبت به موضوع نگاه کن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باعت شدن که کسی بهتر رفتار کنه یا به طور کلی بهتر بشه مثال He straightened me out اون باعث شد من بهتر رفتار کنم. اگر آخر جمله به جای out از up است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه محقر کلبه درویشی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارمند دون پایه

پیشنهاد
٠

صداتون درنیاد جیکتون در نیاد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بوته سیر اما اگر منظورمان یک حبه سیر باشد، باید بگوییم : A clove of garlic یک حبه سیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک ساقه کرفس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک خوشه ذرت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای کسی را نگه داشتن مثلا می خواهیم به کسی که در صف نانوایی جلوی ماست، بگیم میشه جای من را نگه داری Holding my spot.

پیشنهاد
٠

کور خوندی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با بدبختی به چیزی دست پیدا کردن، مثال I busted my ass to find a job با بد بختی کار پیدا کردم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسان هضم خوراکی که هضمش آسان باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک دسته شیر که با هم در یک قلمرو زندگی می کنند.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از زیر سوال در نرو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم همه گرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف سنگینی زدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشیدنی غیر الکلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف گوش کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

من دیگه حرفی ندارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شخصی با همت بالا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرگ و میش اما در روانشناسی twilight State به حالتی گفته می شودکه فرد دچار اختلال هوشیاری همراه با توهم است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شسته رفته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

منوی غذایی که شما می توانید بخش از غذای اصلی را سفارش دهید. مثلا غذای اصلی سیب زمینی و ماهی است و شما می توانید فقط ماهی را سفارش دهید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثا و مانند هم بودن لنگه هم بودن We are two peas in a pod. لنگه هم هستیم. درست عین هم هستیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی می خواهیم چیزی را برداریم یا لمس کنیم. مثال When I reached for my cellphone وقتی اومدم موبایلم را بردارم. . . .

پیشنهاد
١

عالی و بی نظیر در نوع خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی منحصرا در مورد برنج به کار بره منظور برنج دون دون و ری کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش بیان خوش صحبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو پر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نکبت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Self help skills مهارت های خودیاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اذیتم نکن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرفمو باور کن حرفم را قبول کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیاز داغش را زیاد کردن، یا به گفتار اغراق بخشیدن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قصر در رفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ای وای! برای بیان تعجب یا شوکه شدن از چیزی به کار می رود، اما این تعجب یا شوکه شدن لزوما متبت نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیده ش بگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تک پر کسی که با بقیه قاطی نمی شه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرک کشیدن مثال Don't snoop into my affairs تو کار و بار من سرک نکش.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پدر در اومدن مثلا وقتی می گیم I work my tail off

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراری درجه یک تحت تعقیب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجالتآ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از الان نمیشه گفت ( چون هنوز خیلی زوده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فقط اهل شعار بودن طبل تو خالی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد لباس تنگ یا خیلی تنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هدر دادن به عنوان مثال She idled away her youth جوانیش را هدر داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گمراه کردن مثال Don't let them lead you astray

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی عرضه نبودن He is no slouch اون بی عرضه نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیک و مرتب You look spiffy شیک و مرتب به نظر می رسی

پیشنهاد
١

اگر انتقاد درست و بجایی ازت می کنن، اون انتقاد را بپذیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ضمانت کرن I can vouch for him می تونم ضمانتش کنم.

پیشنهاد
١

دنیا به کامته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گل سرسبد. بهترین از میان بهترین ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسیله امرار معاش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غذای مغذی و پر و پیمون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با ادب و با تربیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوته فکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پول کم ارزش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در روانشناسی از علائم اختلال در هوشیاری محسوب می شود : حالتی از آگاهی مختل شده همراه به میل به خوابیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قول قول؟ وقتی می خواهیم مطمئن شویم طرف مقابل زیر قولش نمی زند، برای اطمینان بیشتر این عبارت پرسیده می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

زایندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عیبنذ ناراحت نباش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نازک نارنجی I'm not sqeamish من نازک نارنجی نیستم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر بزنگاه آخرین لحظه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زودباش سریع انجامش بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از شانس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهمان ناخوانده این کلمه قابل شمارش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی می خواهیم به کسی عامیانه بگوییم که مزاحمت نمی شم، از این عبارت استفاده می کنیم. I'll get out of your hair

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودخواهی را بزار کنار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمع گرایی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

متظاهر No phony هم مخالفش هست به معنای کسی که اهل تظاهر نیست.

پیشنهاد
١

ناشی بازی درآوردن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ادای احترام کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی یعنی پول رو هم گذاشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کرم ضد افتاب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفاوت ظریفی بین sunblock و sunscreen وجود دارد. Sunscreen پوست را در مقابل اشعه UV محافظت می کند؛ اما Sunblock مانع رسیدن اشعه به پوست می شود چون خا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف حرفمنه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشخوار ی نشخوار کننده Ruminative style of thinking سبک تفکر نشخواری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یا رفتارت را درست کن یا گورتو گم کن معنی این عبارت همین قدر تنده و باید درترجمه و کاربرد دقت کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویار بارداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می فهمی چی میگم؟ حواست به من هست؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اینقدر پررو نباش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اذیتم می کنه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوءظن زناشویی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تو یکی حرف نزن

پیشنهاد
١

آدم گرسنه سنگم می خوره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

کراوات کجه دقت کنید هر وقت می خواهیم بگوییم کراوات کسی کج است از is crooked استفاده می کنیم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ول کردن چیزی رها کردن چیزی یا امری تقری3همان let it go است. مثال The decision worried us, butwe let it pass تصمیم مارا را نگران کرد ؛ ولی ولش کردی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

زبان حقوقی زبان و اصلاحات تخصصی حقوقی که اغلب برای عموم مردم غامض و نامفهوم است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشم انداز تازه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با شوق و ذوق ( سرشار از زندگی و زیستن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

فهرست بلند بالا

پیشنهاد
١

یا کاری را انجام نده یا اگر انجام میدی غر نزن. دقت کنید این عبارت یک اصطلاح است و معنای ظاهری مد نظر نیست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلم آشوبه تو دلم دارن رخت می شورن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از چیزی که انتظار داشتم بهتره نسبتأ خوبه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قسمت بوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمک متقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واقعا. امیدوارم ( خداکنه ) اینطور باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساده لوح نباش

پیشنهاد
١

آخه چطور ممکنه خدایا آخه چطور ممکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مست کرذن

پیشنهاد
١

موجب سربلندی کسی یا چیزی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با هوش و با تدبیر بودن معمولا به طور کامل تر با این عبارت به کار برده می شود. She has a good head on her shoulder. اون باهوش و با تدبیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جذاب و با اعتماد به نفس به نظر میای جذابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساده اما کاربردی در این عبارت yet به معنای اما است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی برد و باخت داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جواب قانع کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

احمق و دیوانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریسک و مخاطره زیادی There is too much at stake ریسک و خطر زیادی وجود داره.

پیشنهاد
١

تو بهتر از همه می دونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون رودربایستی حرف زدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

من اصلا خبر ندارم منم الان دارم می شنوم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به فنا رفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار دانا به زعم من بهترین معادل کلمه خبره است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ببین دلت چی میگه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست رو دست گذاشتن هیچ کاری نکردن

پیشنهاد
١

نظر و دیدگاه تو چیه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرت را بدزد. سرت را خم کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو بردی وقتی بعد از بحث در مورد موضوعی این عبارت به کار می رود؛ یعنی اعتراف می کنیم که طرف مقابل درست می گوید. یا محق است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زبانم قاصره موندم چی بگم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

با یک حرکت تند و سریع با قیچی چیزی را بریدن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رو راست بودن صداقت داشتن مثال You better keep it one hundred with me بهتره با من روراست باشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لخت مادر زاد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

طیوف طیف ها گستره ها این کلمه جمع کلمه spectrum به معنای طیف است. البته گاه spectrum با حرف s هم جمع بسته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمکم کن کن برم بالا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

انسان به امید زنده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جرو بحث کردن. We crossed swords

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متوجه ام می فهمم چی می گی

پیشنهاد
١

هارت و پورتش زیاده قطعا به جای his می توان از سایر ضمایر نیز استفاده کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چی میره رو مخم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاید بهترین معادل این باشه: توپ توپم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرود آرام

پیشنهاد
١

در ناز و نعمت بزرگ شدن لای زرورق بزرگ شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیکار و بلاتکلیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عشق بر تمام موانع و سختی ها غلبه می کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اخراج شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد مغرضانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارم تمومه فاتحم خونده ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هیچ علاقه مداشتن حتی کمترین علاقه ای نداشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این یک جیز گذراست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک موقعیت کاملاً متفاوت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تمامی جیزی که با چیز دیگر مرتبط است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیگه خودت حسابشو بکن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فضول باشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصلا حرفشم نزن وقتی موضوعی آنقدر نامطلوب است که حتی نباید حرفش را هم زد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم تنگ تنگ نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رک و پوست کنده حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارت تمومه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیطه و بی حیا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی هیجان زدم خیلی مشتاقم این عبارت نعنای مثبت دارد.

پیشنهاد
١

با کسی شوخی ندارم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از من نشنیده بگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چشمم آب نمی خوره احتمالش کمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کم راضی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

میدونم باید چی کار کنم. با روال کار آشنام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر جسارت نباشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می تونی بری دیگه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هرچقدر کار کنی تمومی نداره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یا به حرفی که می زنی عمل کن یا خفه شو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از من به تو نصیحت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اینجوری بهتر شد. اونجوری بهتر شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حوابیدن چرت زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرایط سخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همخوان با خود. هنگامی که یک اختلال روانی با ایگوی فرد همخوان باشد و فرد به وجود اختلال روانی خود بینش نداشته باشد یا ببینشش ضعیف باشد؛ یا به عبارت س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کدورت ها را کنار گذاشتن آشتی کرذن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معادل عبارت اگر پاش بیوفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فکر کردن نمیخواد که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر منظورم را متوجه بشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی به معنای تحریک جنسی کردن است. این عبارت slang است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واسه این کار ساخته شدی استعداد ذاتی داری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اوضاع مالی خذابه این عبارت زیاد به شکل سوال همراه با تعجب پرسیده میشه Is money that tight یعنی اوضاع مالی اینقدر خرابه؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شسته رفتع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کجا بدونم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آروم باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمانی استفاده می شود که گوینده نمی خواهد اطلاعاتش به طور عمومی منتشر شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

متوقف کردن از ادامه چیزی جلوگیری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خستگی در کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از هیچ تلاشی فروگذار نکردن از هیچ اقدامی فرو گذار نکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنبال چیزی رفتن You have to go for باید بری دنبالش ( البته تلویحا یعنی باید کمی سماجت نشون بدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خبری که هم اکنون به دستم رسیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هرچیزی به موقعش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راستش را بخوای حقیقتش را بخوای

پیشنهاد
٢

بشکنه این دست که نمک نداره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ملکی را به چند نفر یا به یک نفر دیگر اجاره دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفت خور، بی عار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خراشیدن چیزی از روی سطحی غالبا جیزی که دوست نداریم روی سطحی باقی بماند. مثلا می خواهیم کاغذ دیواری های کهنه را از روی دیوار برداریم. Scrape the wall ...

پیشنهاد
٢

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آدم بی ادب و بی تربیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودت که بدتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تقاص پس دادن It's time to pay the Piper وقت تقاص پس دادنه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای بستنی یخی هم استفاده می شود؛ اما Ice pop رایج تر است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پرس و جو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای چیزی که انتخابات دارد وارد رقابت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کنار کشیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حمایت کرذن اما اگر در مورد تیم ورزشی به کار رود باید هوادار بودن ترجمه شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نطفه خفش کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی دید بعد از فاعل به کار می رود. جمله هم سوالی نیست در ترجمه دقت کنید. معنی پاک یا کاملا میده. مثال. I did forget his birthday پاک تولدش را ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اون موقع ها او وقت ها اون زمان ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گاهی به معنای ازدواج کردن و متعهد شدن است. مثال Ready to take the plunge آماده تاهل و تعهد هستی؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وحدت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوگولی مگولی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیونه شدن قاطی کردن غیر قابل کنترل شدن بیش از حد هیجان زده شدن با توجه به جمله ایکه توش از go wild استفاده شده ترجمه ها می تونه کمی متغیر باشه، بستگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تقریبا با یک اختلاف کمتر یا بیشتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I can't stomach قادر به تحملش نیستم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خاطر جمع ( بودن ) اطمینان خاطر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیای کلاه رفته سرت. بیای خیلی خوش می گذره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

You don't have what it takes این کاره نیستی You have what it takes این کاره ای یعنی می تونی از پیش بر بیای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دعوا داری؟؟؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

داستان، نوشته، نوار، موزیک یا هرمحتوای مستهجن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حال به همزن چندش اور معمولا برای شخص به کار می رود و با disgusting متفاوت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نه تا زمانی که من هستم یا من نظارت می کنم. یا حتی تلویحا یعنی نه تا زمانی که من مسئول هستم. در واقع یعنی تا زمانی که من هستم اجازه نمی دهم و این عب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سرمشق و الگو بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدون رودربایستی و بی پرده حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نارو زدن You doubl crossed me. به من نارو زدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برام دعا کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تا ببینیم چی میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به عقیده من به نظر من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اهل عمل عملگرا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بدون دلیل مشخص دقت کنید که به دلایلی ترجمه مناسب این عبارت نیست؛ زیرا وقتی در جمله این عبارت به کار می رود به این معناست که دلیل یا توجیه مشخصی وجود ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به عنوان فعل گاهی به معنای سوهان ناخن زدن است. مثال. I'm filling my nails. دارم ناخن هام را سوهان می زنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شگفتی ساز به طور غیر منتظره برنده شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مظلوم نمایی معمولا این واژه به عنوان یک صفت منفی کاربرد دارد نه شهادت که امری والا و و معنویست. در ترجمه حتما به ساختار جمله دقت کنید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شهادت مظلوم نمایی بیشتر متون شهادت ترجمه می شود و وگاه 6م به معنای مظلوم نمایی است به کاربرد آن در جمله هنگام ترجمه دقت کنید. مثال Martyrdom isn't ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاهی به معنای فیصله دادن است.

پیشنهاد
٣

تعریف شما را زیاد شنیدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همون آدم سابقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

می فهمم. درکت می کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئله حیثیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دندون رو جیگر بزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاهی به معنی لباس بدن نما

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آخرین خبر خبر فوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خود کفا خود بسنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون معطلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

طاقت فرسا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نتیجه عکس دادن مثال The plan backfired. نقشه نتیجه عکس داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

استاد مدعو

پیشنهاد
٤

خدا از دهنت بشنوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هیچ اهمیتی برام نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لاعلاج غیر قابل درمان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آخه چرا؟!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نقطه عطف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اوراق کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اسیر یکنواختی بودن اسیر روزمره گی بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

قابلیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با صفا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گاهی به معنی همدوره است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آدم به غایت چاپلوس وقتی suckup صفت باشد معمولاً بدون فاصله نوشته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

حالا که حرفش شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دزدکی به کسی نزدیک شدن طوری که طرف متوجه نشه و غافلگیر بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست و پنجه نرم کردن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکی از معانی کلمه way به ویژهاگربعد از آن یک صفت بیاید خیلی است. این نکته در ترجمه بسیار مهم است. مخصوصا در ترجمه فیلم و سریال های آمریکایی به عنوان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

معمولا در مورد زمانی به کار می رود که در فرودگاه مننظر پرواز بعدی هستیم. یعنی از یک هواپیما پیاده شده ایم و منتظر بعدی هستیم. درمورد پروازهای connec ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هم راستا بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

رازی را فاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

بند و آب دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

I don't hold with testing cosmetics on animals.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

بسیار قدیمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧١

یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

موافق بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

ناراحت و عصبی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

تسلی دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

دو سو گرا، دودل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨١

امتناع کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

تلفات برای حوادثی مثل زلزله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٥

در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

یاس آور

پیشنهاد
١٠٠

قناعت توانگر کند مرد را

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٣

ضد حال یا ناخوشایند