پیشنهادهای فرشته عاج (٦٤٧)
هوایی شدن
No down payment پیش قسط نداره
ده، بیست، سی چهل
سال خوبی داشته باشید.
وجدانم آسوده است. وجدانم راحته
ظرف دو هفته عبارت by the end of به طول زمان اشاره می کند.
صدقه گرفتن صدقه قبول کردن
داری صبرم را لبریز می کنی.
حرف خاله زنکی
بسیار مناقشه برانگیز
نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن
خوراک خودته
واقعا امیدوارم ( خدا کنه ) اینطور نباشه
آمارتو دارم.
هنر کردی ( به تمسخر و کنایه گفته می شود ) .
ادب نداری؟!
در کار یا موقعیت جدیدی خودرا به خوبی جا انداختن و به خوبی شناساندن.
تحقیر
آدم که قحط نیست!
به راحتی مغلوب کردن مثال He wipe the floor with you به راحتی مغلوبت می کنه.
قضیه لو رفت.
دلبری کن
اینقدر نگران نباش
بی حیا و سلیطه چون عامیانه است کلمه سلیطه معادل مناسب تری است.
اما به یه شرط
هرگز به کم راضی نشو
غذا کشیدن. مثلا: Make me a plate برام غذا بکش یا I'll make you a plate برات غذا می کشم.
با بی اعتنایی تمام
به قاعده و صحیح
تا موقعی که من هستم ( مسئولم ) اجازه نمی دم.
حودسرانه
سلام به روی ماهت.
به گند کشیده شدن
تنها کاری که باید بکنی اینه که. . . . تنها کاری باید انجام بدهید این است که. . . .
انسان آبرومند. آدم با اخلاق و درست
هر کسی که بویی از انسانیت برده باشد.
هیچ علاقه ای نداشتن
بدون علاقه
باید که
چه با شکوه
نقص مادرزادی
اینطوری به به نظر میاد.
اسائه ادب
فردی که جایگاه اجتماعی خیلی پایینی دارد.
فقط ادعا داری
سرعقل امدن مثلا He finally brought to reason اون بالخره سر عقل اومد.
تقریبا معادل من الان چه گلی به سرم بگیرم.
مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه
کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر
دلشوره گرفتن
خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.
می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.
توی دردسر افتادن
خیلی خیلی کار دارم . سرم خیلی شلوغه
خیلی امیدوار نباش
روزگار سختی شده
گدا بازی دقت کنید به معنا و بافت کلمه در جمله تا گدابازی را گاهی ارزانی ترجمه نکنید. مثال You inherited your dad cheapness. گدابازی را از پدرت به ...
بهت بر نخوره همچنین no offense
هیچ امیدی نیست. It's writing on a wall
اسمم را عوض می کنم. اگر فلان اتفاق بیوفته، من اسمم را عوض می کنم.
اشتباه فکر می کنی سخت در اشتباهی
جبه نگیر
نیکی و پرسش
تمایل عاشقانه داشتن نسبت به کسی
جون عمت آره جون عمت
حق کسی را کف دستش گذاشتن. I did her justice حقش را کف دستش گذاشتم.
زن باز خانم باز
ساق ران مرغ
بیشتر با این ساختار به کار می رود امضای کسی را جعل کردن. He forged my signature امضام را جعل کرد.
سالن اجلاس سالن اجتماعات
نفخ دارم.
احترام زیادی قائل بودن
درد زایمان کشیدن
شهوت رانی این مفهوم در نظریه روانشناس فرانسوی ژاک لکان کاربرد گسترده ای دارد.
اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.
توجه کسی را جلب کردن جالب توجه واقع شدن. مثال I've got got some news here to tickle your fancy. اخباری اینجا دارم که توجه شما را جلب می کند.
آدم که قحط نیست.
فکرشم نمی کردم.
بیا در مورد این موضوع صحبت نکنیم.
به یک سرط
بلاتکلیف گذاشتن. مثال You left me hanging بلاتکلیفم گذاشتی!
خیلی خیلی خسته ام.
واسه من رو منبر نرو واسه من سخنرانی نکن من را نصیحت نکن
رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.
انتخاب بین بد و بدتر
شورشو در نیار
اختروش دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی
بیا یه قراری بزاریم در حالت گذشته We made a pact ما یه قراری گذاشتیم.
ورق برگشته
سبک سنگینش کن خوب بهش فکر کن
وقتی می خوایم بگیم دست و بال کسی خالیه مثال I know your strapped for cash می دونم دست و بالت خالیه
آدم ابرومند آدم موجه و درست
اینکاره نیستی
دیگر لطفی نداشتن به عنوان مثال It is no longer a matter of pleasure tome دیگر برایم لطفی ندارد.
گل گفتی حرف حساب زدی
سالم و سلامت بودن
در حسرت کسی بودن
سونوگرافی کردن
ریمل ضد آب
زیاده روری کردن I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.
ازشدت عصبانیت کبود شدن He was pale with rage از شدت عصبانیت کبود شد.
یک چیزی را صد دفعه گفتن مثال I hate to sound like a broken record متنفرم از اینکه یه چیزی را صد دفعه بگم.
از دهن این و اون شنیدم.
کاملا با من ناآشنا هستی.
در خواست وام
سخت در اشتباه بودن You're dead wrong سخت در اشتباهی
مختو به کار بنداز
خشم سراپای وجود کسی را فراگرفتن
عقل خود را ازدست دادن
Head صحی است نه hand و اشکال تایپی است.
قسطی پرداخت کردن
امضای کسی را جعل کردن
از ته دل خندیدن
هر کاری خودت میدونی بکن
بازسازی خانه
علت چیزی را یافتن
زهره ترک شدم کنایه از اینکه خیلی ترسیدم.
این دیگه چیه؟
مشغول چه کاری هستی؟ سرت گرم چه کاریه؟
عروسی عجله ای به دلیل بارداری
نیم پز کردن اندکی جوشاندی مثل وقتی برنج یا ماکارونی را درون آب می ریزیم و نیم پز می کنیم و بعد آبکش می کنیم.
اگر تمرین نکنی، یادت می ره
شگفت زده شدم. شوکه شدم.
کاش می تونستم
این دیگه چه کوفتیه
همه تلاشمون را می کنیم. همه زورمون را می زنیم. این اصطلاح عامیانه است نباید هر جایی به کار بره
عذاب وجدان دارم.
این شد حرف حساب
مجال ندادن به کسی ( برای کاری )
بزار بهت بگم چی شد.
پروار کردن زمانی که می خواهیم دامی یا نوعی از ماکیان و غیره را را پروار کنیم تا فربه شود و ذبحش کنیم.
پروار کردن نگهداری و ذغیه دام و ماکیان غیره به منظور فربه کردن و ذبح کردن
نیت من خیره نیتم خیره است. معمولا به شکل جمع گفته میشه؛ اما مفرد ترجمه کنیم، روان تر و سلیس تر است.
دستم را ول کن
سربار بودن مثال I don't want to be a burden نمی خوام سربار کسی باشم.
با هوش و با تدبیر بودن معمولا به طور کامل این گونه استفاده می شود. مثال She has a good head on her shoulder اون باهوش و با تدبیره
تکون نده مثال Stop jiggling your legs پاهات را تکون نده
چیزی می خوای بگی؟ ( چیزی تو ذهنت هست که بخوای بگی؟ )
عوضی بازی درنیار
به کسی توجه نکردن نادیده گرفتن کسی
خودت را معذب نکن
دنبال جواب نباش
همه چیز رضایت بخش و عالیه
بی همتا و غیر قابل قیاس بودن ( با دیگران )
خیلی خیلی خل و چل بسیار شیرین عقل
بیش از حد بالا بودن مثال Your blood pressure is off the chart فشارخونت بیش از حد بالاست.
اخجون ایول
صبر ایوب داشتن I have the patience of the saint من صبر ایوب دارم.
شما احضار شدید.
اهمیت موضوع را درک می کنم
اهمیت موضوعی را درک کردن
این عبارت گاهی به معنای خیلی جدی در مورد موضوعی حرف زدن است. We really should have a sit down باید خیلی جدی در مورد این موضوع حرف بزنیم.
من تک پرم من با بقیه قاطلی نمی شم.
حرف دل کسی را زدن You're speaking my language حرف دل من را می زنی.
حرف دلم را می زنی
به خاطر بسپار
من دیگه سنی ازم گذشته
جم نخور تکون نخور
طبق برنامه پیش نره اشتباه پیش بره
Goes away
قادر به تحملش نیستم.
گفته می شود که
نان سو خاری
وجهه من را خراب می کنی.
ریملی که ریخته و کثیف شده پخش شده ( در اثر گریه یا عرق کردن و. . . . )
مثل قالی کرمون بودن. You're like a fine eune مثل قالی کرمون میمونی!
بیابان گبی در مغولستان و شمال چین این بیابان نسبتا سردسیر است.
شاخ بازی درنیار
تجاوز به حریم خصوصی
What's your beef with me. مشکلت با من چیه؟
تو کت من نمیره باور نمی کنم
با این وجود ممنون به هر حال ممنون
اگر به من بود. . . . مثال If it were up to me l wouldn't spent money. اگر به من بود پول خرج نمی کردم.
اگر به من بود. . . . این ساختار کاربرد زیادی دارد. If it were up to me l wouldn't spend money اگر به من بود پول خرج نمی کردم. If it were up to ...
( این ) فرق می کنه
این مهمه این فرق می کنه
تو ذات کسی نبودن Out of character for her تو ذاتش نیست.
پول رو هم گذاشتن We all chipped in همه مون پول رو هم گذاشتیم.
زیاد کار می کنم؛ اما ازش لذت می برم.
کار حضرت فیله
خانه سالمندان
بهش توجه نکن
دو برابر
دو برابر وقتی می خواهیم کسی را وسوسه کنیم که دوبرابر بیشتر از مبلغی یا سهمی که تعیین شده به او می دهیم.
شکست نفسی میفرمایید!
با کسی ارتباط برقرار کردن با کسی حرف زدن مثا I was just calling to touch base with you. زنگ زدم که باهات حرف بزنم.
راهکار روشن
حفره دندان
نانچیکو سلاح سرد ژاپتی
نانچیکو سلاح سرد سنتی ژاپنی ها
چرخه اجباری چرخه قهری
حال و روز رقت بار وضعیت رقت بار به شکل استفاده در جمله دقت کنید. She was in a pitiable state. حال و روز رقت باری داشت.
دوست دختر فابریک
خیلی خزه
تلافی شو سرت در میارم
شوکه شدم!
گارد نگیر جبه نگیر
دنیای آشفته و درهم برهم
تلاش بیشتری کردن
چهره ت خیلی اشنتست
قبلا جایی ندیدمت؟ قبلاً جایی ندیدمتون؟
دیدگاه خاص
رابطه ( عاشقانه ) با اختلاف سنی زیاد میان دو تفر
خیلی لطف داری خیلی محبت داری بسیار دقت کنید که در ترجمه تحتالفظی ترجمه نکنید.
خیلی لطف کردی خیلی محبت کردی
اینجا بیرون هوا یخه
هر چی گفتی خودتی یا معادل آینه آینه تو بحث ها و لفاظی های کودکانه
از شنبه به بعد
تقریبا معادل نوش دارو بعد از مرگ سهراب
خالی نبند
تازه دارم بهش عادت می کنم. تازه دارم باهاش کنار میام.
معاشرت با افراد مهم
ذهنیت مشترک
رختخواب سفری، کیسه خواب
بین کند ذهن و دیر فهم دیر فهم به نظر معادل مناسب تری است.
عواقب شومی داره
نامیدبودن و در عین حال حیرت زده وحشت زده بودن
معلومه که مشخصه که. . . . I can tell you are faking it. معلومه داری نقش بازی می کنی.
حاصر و آماده ( برای همه ) مهیا برای همه
بی شرمانه
با وقاحت تمام با بی شرمی تمام
اینو دیگه همه می دونن
خودت را کنترل کن
بچه جغله کلمه جغله معادل مناسبی است. کاربرد در جمله مثال I have known you since you were knee high to a grasshoppers. از وقتی یه بچه جغله بودی م ...
تا ببینیم چی میشه
در خطر بودن
با بی مهری با سنگدلی
باید که. . . . . بود مثلا There has to be kind باید که مهربان بود.
بر حسب اتفاق
جوگیر شدن
به امید دیدار
لفتش نده زود باش
تو فکر کسی بودن
خیلی تو فکر کسی یا چیزی بودن
میهن پرستی افراطی و متعصبانه
مطمئن شو اطمینان پیدا کن
فردی که اهل مشروب الکل نیست.
قال قضیه را کندن
با توجه به این که
جنبه داشته باش
وقتی از چیزی تجربه کافی ناخوشایند داریم و دیگه علاقه ای به اون موضوع یا موقعیت یا کار مورد نظر، نداریم، از این اصطلاح استفاده می کنیم.
شغل باثبات
وصیت نامه نوشتن وصیت کردن
هزینه ورودی
بلندترین کوه سلسه جبال آند که بلندترین قله نیمکره جنوبی زمین نیز محسوب می شود و در کشور آرژانتین قرار دارد.
سبک سنگین کردن تمام جوانب را در نظر گرفتن
حامله بودن تر جمه مناسب تریست. چون این اصطلاح غیر رسمیت.
غیر مستقیم به موضوعی اشاره کردن.
ضایع شدی
تو دار کم حرف
بلا تکالیف گذاشتن.
حق کسی را کف دستش گذاشتن. قاطعانه برخورد کردن با کسی
مغرضانه
با کسی بازی کردن سرکار گذاشتن
آدم بزدل و ضعیف و فرو مایه
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
قبلا شاغل بودم الان بیکارم ولی دنبال کار می گردم. این ساختار حتمآ با تو به استفاده می شه I'm between jobs موقتا ( در حال حاضر ) بیکارم.
توصیف ناپذیر وصف ناپذیر
گستاخ
وقت تلف کردن
خیلی تو چشم بودن You're hard to miss تو خیلی تو چشمی
بلندترین برج منهتن
یکی از بلندترین برج های منهتن واقع در شهر نیویورک
وقتی در مورد جمعیت منطقه جغرافیایی به کار رود. منظور جمعیت همگن تر و و کمتر آمیخته است.
آدم حیله گر
با سر صدا غذا خوردن
برای هم ساخته شدن خیلی به هم اومدن
فکرم پریشونه ذهنم درگیره
مرده شورت را ببرن برای مثال The plague an both your houses مرده شور جفت تون را ببرن
جذاب و با اعتماد به نفس
یکدنده
اغواگر
نسجیدهحرف زده یا نسنجیده رفتار کردن.
سختی کشیدن
War torn
خاطرات خوب و نوستالژیک
گفته می شود که یعنی این طور می گویند هرچند ممکن است درست نباشد. ( میگن که )
شبه هایی مطرح شدن
بی ادبی من را ببخشید. جسارت بنده را ببخشید.
گاهی می تواند موذیانه ترجمه شود. Loaded question سوال موذیانه
تقریبا معادل چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه
تحریف واقعیت تحریف حقیقت
تمام سوراخ سنبه ها
ناچیز جلوه دادن
گاهی به معنای خاطرخواه است. گاهی در ترجمه با توجه به متن می تونه معادل یارو یا آدم ترجمه میشه
در ترجمه عامیانه شاید هست یا حاضره معادل خوبی باشد. مثال Our family has a great time when she's around. خانواده مون اواقات خوبی داره، وقتی اون هس ...
شلوغ کاری
اوضاع قمر در عقرب
در برخی موار، قائم به ذات، ترجمه مناسب تری است.
چرا تو فکری؟
درستی و صحت عملی که به تعالی منجر شود.
کسی را سرزنش کردن. تذکر جدی دادن
فروتن و محجوب
درهم برهم و آشفته
تاوان چیزی را دادن. مثال You will pay the price for that تاوانش را پس خواهی داد.
قطعا خیلی موافقم باهات
دست بردار بس کن
حس می کنم دارن درباره من حرف می زنند.
در حد نو وقتی درباره وسایل حرف می زنیم، در حد نو ترجمه می شود.
شوخی خرکی کردن با کسی این عبارت با حرف اضافه on به کار می رود. Pull a prank on someone
مارموز اگر این کلمه در گویش عامیانه یا به عنوان slang به کار رود، نزدیکترین ترجمه کلمه مارموز است. You're a faking greeper یه مارکوزه لعنتی هستی.
یقین
بدون چشم داشت بدون قید و شرط
آدم مشهور ر و معروف
فقط برای دلخوشی من داری اینو میگی
خانه دو طبقه اما؛ معمولا خانه ای که مثلا آشپزخانه پایین است و اتاق ها بالا یا خانه ای که هر طبقه آن به تنهایی کامل نیست.
خوابواره خلسه
غذای بسیار بسیار لذیذ و خدشمزه
بی توجهی کردن بی محلی کردن. He sells me short
به هدف رسیدن به نتیجه رسیدن
خودمحور
خانه محقر
در جملا عامیانه تقریباً معادل خیرات کرذن است
سریح رک با صراحت
وقتی کسی از این عبارت استفاده می کند یعنی: قبلا ازداوج کرده؛ اما درحاضر متاهل نیست؛ اما قصد ازدواج داره He is between wives اونجدا شده اما دنبال هم ...
غذاهای خیلی چرب
کسی پیشته؟ مهمون داری؟ I didn't know you have had a company نمی دونستم کسی پیشته
نمی فهمم سردر نمیارم
نمی تونم این اشتباه یا این کار غلط را بپذیرم.
این نقض قانونه
نقض قانون
پیشرفت چشمگیر
سکه یه پول شدم.
انگشت به دهن موندم
دگرگونی عظیم
ازم تعریف کن تحسینم کن
چرا می خوام. به این نکته ظریف دقت کنید. مثلا کسی از شما می پرسه، بستنی نمی خوای؟ شما در پاسخ می گید. چرا می خوام اینجا دیگه نمی گید I want می گ ...
از کار زیاد پدرم دراومده
اگر این عبارت را در فیلم هایا سایر محتواها شندید و به شخصی گفته میشد تقریبا معادل حیف نون
خوب نبودن اوضاع بین دو یا چند نفر مثال We are on shaky ground اوضاع بین مون خوب نیست.
کسی را گول زدن مثال I wasn't trying to pull a fast one. نمی خواستم گولت بزنم.
مسوولیتش را می پذیرم. مسوولیتش را قبول می کنم.
قاطی کردم.
رو هدفت تمرکز کن
بوی گند میده
از خریدم پشیمونم
خیلی خفن و جذاب This is so rad خیلی خفن و جذابه
با دید مثبت به موضوع نگاه کن
باعت شدن که کسی بهتر رفتار کنه یا به طور کلی بهتر بشه مثال He straightened me out اون باعث شد من بهتر رفتار کنم. اگر آخر جمله به جای out از up است ...
خانه محقر کلبه درویشی
کارمند دون پایه
صداتون درنیاد جیکتون در نیاد.
یک بوته سیر اما اگر منظورمان یک حبه سیر باشد، باید بگوییم : A clove of garlic یک حبه سیر
یک ساقه کرفس
یک خوشه ذرت
جای کسی را نگه داشتن مثلا می خواهیم به کسی که در صف نانوایی جلوی ماست، بگیم میشه جای من را نگه داری Holding my spot.
کور خوندی
با بدبختی به چیزی دست پیدا کردن، مثال I busted my ass to find a job با بد بختی کار پیدا کردم.
آسان هضم خوراکی که هضمش آسان باشد.
یک دسته شیر که با هم در یک قلمرو زندگی می کنند.
از زیر سوال در نرو
دم همه گرم
حرف سنگینی زدی
نوشیدنی غیر الکلی
حرف گوش کن
من دیگه حرفی ندارم.
شخصی با همت بالا
گرگ و میش اما در روانشناسی twilight State به حالتی گفته می شودکه فرد دچار اختلال هوشیاری همراه با توهم است.
شسته رفته
منوی غذایی که شما می توانید بخش از غذای اصلی را سفارش دهید. مثلا غذای اصلی سیب زمینی و ماهی است و شما می توانید فقط ماهی را سفارش دهید.
مثا و مانند هم بودن لنگه هم بودن We are two peas in a pod. لنگه هم هستیم. درست عین هم هستیم.
وقتی می خواهیم چیزی را برداریم یا لمس کنیم. مثال When I reached for my cellphone وقتی اومدم موبایلم را بردارم. . . .
عالی و بی نظیر در نوع خود
وقتی منحصرا در مورد برنج به کار بره منظور برنج دون دون و ری کرده است.
خوش بیان خوش صحبت
تو پر
نکبت
Self help skills مهارت های خودیاری
اذیتم نکن
حرفمو باور کن حرفم را قبول کن
پیاز داغش را زیاد کردن، یا به گفتار اغراق بخشیدن،
قصر در رفتن.
ای وای! برای بیان تعجب یا شوکه شدن از چیزی به کار می رود، اما این تعجب یا شوکه شدن لزوما متبت نیست.
نادیده ش بگیر
تک پر کسی که با بقیه قاطی نمی شه
سرک کشیدن مثال Don't snoop into my affairs تو کار و بار من سرک نکش.
پدر در اومدن مثلا وقتی می گیم I work my tail off
فراری درجه یک تحت تعقیب
عجالتآ
از الان نمیشه گفت ( چون هنوز خیلی زوده )
فقط اهل شعار بودن طبل تو خالی بودن
در مورد لباس تنگ یا خیلی تنگ
هدر دادن به عنوان مثال She idled away her youth جوانیش را هدر داد.
گمراه کردن مثال Don't let them lead you astray
بی عرضه نبودن He is no slouch اون بی عرضه نیست.
شیک و مرتب You look spiffy شیک و مرتب به نظر می رسی
اگر انتقاد درست و بجایی ازت می کنن، اون انتقاد را بپذیر.
ضمانت کرن I can vouch for him می تونم ضمانتش کنم.
دنیا به کامته
گل سرسبد. بهترین از میان بهترین ها
وسیله امرار معاش
غذای مغذی و پر و پیمون
با ادب و با تربیت
کوته فکر
پول کم ارزش
در روانشناسی از علائم اختلال در هوشیاری محسوب می شود : حالتی از آگاهی مختل شده همراه به میل به خوابیدن.
قول قول؟ وقتی می خواهیم مطمئن شویم طرف مقابل زیر قولش نمی زند، برای اطمینان بیشتر این عبارت پرسیده می شود.
زایندگی
عیبنذ ناراحت نباش
نازک نارنجی I'm not sqeamish من نازک نارنجی نیستم.
سر بزنگاه آخرین لحظه
زودباش سریع انجامش بده
از شانس
مهمان ناخوانده این کلمه قابل شمارش است.
وقتی می خواهیم به کسی عامیانه بگوییم که مزاحمت نمی شم، از این عبارت استفاده می کنیم. I'll get out of your hair
خودخواهی را بزار کنار
جمع گرایی
متظاهر No phony هم مخالفش هست به معنای کسی که اهل تظاهر نیست.
ناشی بازی درآوردن.
ادای احترام کردن
گاهی یعنی پول رو هم گذاشتن
کرم ضد افتاب
تفاوت ظریفی بین sunblock و sunscreen وجود دارد. Sunscreen پوست را در مقابل اشعه UV محافظت می کند؛ اما Sunblock مانع رسیدن اشعه به پوست می شود چون خا ...
حرف حرفمنه
نشخوار ی نشخوار کننده Ruminative style of thinking سبک تفکر نشخواری
یا رفتارت را درست کن یا گورتو گم کن معنی این عبارت همین قدر تنده و باید درترجمه و کاربرد دقت کرد.
ویار بارداری
می فهمی چی میگم؟ حواست به من هست؟
اینقدر پررو نباش
اذیتم می کنه
سوءظن زناشویی
تو یکی حرف نزن
آدم گرسنه سنگم می خوره
کراوات کجه دقت کنید هر وقت می خواهیم بگوییم کراوات کسی کج است از is crooked استفاده می کنیم.
ول کردن چیزی رها کردن چیزی یا امری تقری3همان let it go است. مثال The decision worried us, butwe let it pass تصمیم مارا را نگران کرد ؛ ولی ولش کردی ...
زبان حقوقی زبان و اصلاحات تخصصی حقوقی که اغلب برای عموم مردم غامض و نامفهوم است.
چشم انداز تازه
با شوق و ذوق ( سرشار از زندگی و زیستن )
فهرست بلند بالا
یا کاری را انجام نده یا اگر انجام میدی غر نزن. دقت کنید این عبارت یک اصطلاح است و معنای ظاهری مد نظر نیست.
دلم آشوبه تو دلم دارن رخت می شورن
از چیزی که انتظار داشتم بهتره نسبتأ خوبه
قسمت بوده
کمک متقابل
واقعا. امیدوارم ( خداکنه ) اینطور باشه.
ساده لوح نباش
آخه چطور ممکنه خدایا آخه چطور ممکنه
مست کرذن
موجب سربلندی کسی یا چیزی شدن
با هوش و با تدبیر بودن معمولا به طور کامل تر با این عبارت به کار برده می شود. She has a good head on her shoulder. اون باهوش و با تدبیره
جذاب و با اعتماد به نفس به نظر میای جذابی
ساده اما کاربردی در این عبارت yet به معنای اما است.
زندگی برد و باخت داره
جواب قانع کننده
احمق و دیوانه
ریسک و مخاطره زیادی There is too much at stake ریسک و خطر زیادی وجود داره.
تو بهتر از همه می دونی
بدون رودربایستی حرف زدن
من اصلا خبر ندارم منم الان دارم می شنوم.
به فنا رفتم.
بسیار دانا به زعم من بهترین معادل کلمه خبره است.
ببین دلت چی میگه
دست رو دست گذاشتن هیچ کاری نکردن
نظر و دیدگاه تو چیه؟
سرت را بدزد. سرت را خم کن
تو بردی وقتی بعد از بحث در مورد موضوعی این عبارت به کار می رود؛ یعنی اعتراف می کنیم که طرف مقابل درست می گوید. یا محق است.
زبانم قاصره موندم چی بگم
با یک حرکت تند و سریع با قیچی چیزی را بریدن.
رو راست بودن صداقت داشتن مثال You better keep it one hundred with me بهتره با من روراست باشی.
لخت مادر زاد
طیوف طیف ها گستره ها این کلمه جمع کلمه spectrum به معنای طیف است. البته گاه spectrum با حرف s هم جمع بسته می شود.
کمکم کن کن برم بالا
انسان به امید زنده است.
جرو بحث کردن. We crossed swords
متوجه ام می فهمم چی می گی
هارت و پورتش زیاده قطعا به جای his می توان از سایر ضمایر نیز استفاده کرد.
چی میره رو مخم
شاید بهترین معادل این باشه: توپ توپم
فرود آرام
در ناز و نعمت بزرگ شدن لای زرورق بزرگ شدن
بیکار و بلاتکلیف
عشق بر تمام موانع و سختی ها غلبه می کنه
اخراج شدم.
پیشنهاد مغرضانه
کارم تمومه فاتحم خونده ست.
هیچ علاقه مداشتن حتی کمترین علاقه ای نداشتن
این یک جیز گذراست.
یک موقعیت کاملاً متفاوت
تمامی جیزی که با چیز دیگر مرتبط است
دیگه خودت حسابشو بکن
فضول باشی
اصلا حرفشم نزن وقتی موضوعی آنقدر نامطلوب است که حتی نباید حرفش را هم زد.
چشم تنگ تنگ نظر
رک و پوست کنده حرف زدن
کارت تمومه
سلیطه و بی حیا
خیلی هیجان زدم خیلی مشتاقم این عبارت نعنای مثبت دارد.
با کسی شوخی ندارم
از من نشنیده بگیر
چشمم آب نمی خوره احتمالش کمه
به کم راضی شدن
میدونم باید چی کار کنم. با روال کار آشنام.
اگر جسارت نباشه
می تونی بری دیگه
هرچقدر کار کنی تمومی نداره
یا به حرفی که می زنی عمل کن یا خفه شو
از من به تو نصیحت
اینجوری بهتر شد. اونجوری بهتر شد.
حوابیدن چرت زدن
شرایط سخت
همخوان با خود. هنگامی که یک اختلال روانی با ایگوی فرد همخوان باشد و فرد به وجود اختلال روانی خود بینش نداشته باشد یا ببینشش ضعیف باشد؛ یا به عبارت س ...
کدورت ها را کنار گذاشتن آشتی کرذن
معادل عبارت اگر پاش بیوفته
فکر کردن نمیخواد که
اگر منظورم را متوجه بشی
گاهی به معنای تحریک جنسی کردن است. این عبارت slang است.
واسه این کار ساخته شدی استعداد ذاتی داری
اوضاع مالی خذابه این عبارت زیاد به شکل سوال همراه با تعجب پرسیده میشه Is money that tight یعنی اوضاع مالی اینقدر خرابه؟
شسته رفتع
از کجا بدونم
آروم باش
زمانی استفاده می شود که گوینده نمی خواهد اطلاعاتش به طور عمومی منتشر شود.
متوقف کردن از ادامه چیزی جلوگیری کردن
خستگی در کن
از هیچ تلاشی فروگذار نکردن از هیچ اقدامی فرو گذار نکردن
دنبال چیزی رفتن You have to go for باید بری دنبالش ( البته تلویحا یعنی باید کمی سماجت نشون بدی )
خبری که هم اکنون به دستم رسیده
هرچیزی به موقعش
راستش را بخوای حقیقتش را بخوای
بشکنه این دست که نمک نداره
ملکی را به چند نفر یا به یک نفر دیگر اجاره دادن.
مفت خور، بی عار
خراشیدن چیزی از روی سطحی غالبا جیزی که دوست نداریم روی سطحی باقی بماند. مثلا می خواهیم کاغذ دیواری های کهنه را از روی دیوار برداریم. Scrape the wall ...
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
آدم بی ادب و بی تربیت
خودت که بدتری
تقاص پس دادن It's time to pay the Piper وقت تقاص پس دادنه
برای بستنی یخی هم استفاده می شود؛ اما Ice pop رایج تر است.
پرس و جو
برای چیزی که انتخابات دارد وارد رقابت شدن
کنار کشیدن
حمایت کرذن اما اگر در مورد تیم ورزشی به کار رود باید هوادار بودن ترجمه شود.
در نطفه خفش کن
گاهی دید بعد از فاعل به کار می رود. جمله هم سوالی نیست در ترجمه دقت کنید. معنی پاک یا کاملا میده. مثال. I did forget his birthday پاک تولدش را ...
اون موقع ها او وقت ها اون زمان ها
گاهی به معنای ازدواج کردن و متعهد شدن است. مثال Ready to take the plunge آماده تاهل و تعهد هستی؟
وحدت
گوگولی مگولی
دیونه شدن قاطی کردن غیر قابل کنترل شدن بیش از حد هیجان زده شدن با توجه به جمله ایکه توش از go wild استفاده شده ترجمه ها می تونه کمی متغیر باشه، بستگ ...
تقریبا با یک اختلاف کمتر یا بیشتر
I can't stomach قادر به تحملش نیستم.
خاطر جمع ( بودن ) اطمینان خاطر
نیای کلاه رفته سرت. بیای خیلی خوش می گذره.
You don't have what it takes این کاره نیستی You have what it takes این کاره ای یعنی می تونی از پیش بر بیای
دعوا داری؟؟؟
داستان، نوشته، نوار، موزیک یا هرمحتوای مستهجن
حال به همزن چندش اور معمولا برای شخص به کار می رود و با disgusting متفاوت است.
نه تا زمانی که من هستم یا من نظارت می کنم. یا حتی تلویحا یعنی نه تا زمانی که من مسئول هستم. در واقع یعنی تا زمانی که من هستم اجازه نمی دهم و این عب ...
سرمشق و الگو بودن.
بدون رودربایستی و بی پرده حرف زدن
نارو زدن You doubl crossed me. به من نارو زدی.
سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی
برام دعا کنید.
تا ببینیم چی میشه
به عقیده من به نظر من
اهل عمل عملگرا
بدون دلیل مشخص دقت کنید که به دلایلی ترجمه مناسب این عبارت نیست؛ زیرا وقتی در جمله این عبارت به کار می رود به این معناست که دلیل یا توجیه مشخصی وجود ...
به عنوان فعل گاهی به معنای سوهان ناخن زدن است. مثال. I'm filling my nails. دارم ناخن هام را سوهان می زنم
شگفتی ساز به طور غیر منتظره برنده شده
از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
مظلوم نمایی معمولا این واژه به عنوان یک صفت منفی کاربرد دارد نه شهادت که امری والا و و معنویست. در ترجمه حتما به ساختار جمله دقت کنید.
شهادت مظلوم نمایی بیشتر متون شهادت ترجمه می شود و وگاه 6م به معنای مظلوم نمایی است به کاربرد آن در جمله هنگام ترجمه دقت کنید. مثال Martyrdom isn't ...
گاهی به معنای فیصله دادن است.
تعریف شما را زیاد شنیدم.
همون آدم سابقی
می فهمم. درکت می کنم.
مسئله حیثیتی
دندون رو جیگر بزار
معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟
زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.
گاهی به معنی لباس بدن نما
آخرین خبر خبر فوری
خود کفا خود بسنده
بدون معطلی
اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
طاقت فرسا
نتیجه عکس دادن مثال The plan backfired. نقشه نتیجه عکس داد.
استاد مدعو
خدا از دهنت بشنوه
هیچ اهمیتی برام نداره
لاعلاج غیر قابل درمان
آخه چرا؟!
نقطه عطف
اوراق کردن
اسیر یکنواختی بودن اسیر روزمره گی بودن
قابلیت
گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.
زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.
با صفا
گاهی به معنی همدوره است.
اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
آدم به غایت چاپلوس وقتی suckup صفت باشد معمولاً بدون فاصله نوشته می شود.
حالا که حرفش شد
دزدکی به کسی نزدیک شدن طوری که طرف متوجه نشه و غافلگیر بشه
یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...
دست و پنجه نرم کردن با
یکی از معانی کلمه way به ویژهاگربعد از آن یک صفت بیاید خیلی است. این نکته در ترجمه بسیار مهم است. مخصوصا در ترجمه فیلم و سریال های آمریکایی به عنوان ...
معمولا در مورد زمانی به کار می رود که در فرودگاه مننظر پرواز بعدی هستیم. یعنی از یک هواپیما پیاده شده ایم و منتظر بعدی هستیم. درمورد پروازهای connec ...
هم راستا بودن
رازی را فاش کردن
بند و آب دادن
بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.
ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی
I don't hold with testing cosmetics on animals.
بسیار قدیمی
میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.
یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.
موافق بودن
ناراحت و عصبی بودن
تسلی دادن
به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.
دو سو گرا، دودل
خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .
امتناع کردن
دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.
تلفات برای حوادثی مثل زلزله
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.
یاس آور
قناعت توانگر کند مرد را
ضد حال یا ناخوشایند