take the plunge


(معمولا پس از تردید) کار جدید و ظاهرا مخاطره آمیزی را شروع کردن، توی گود پریدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to take bold action, esp. after a period of doubt.

جمله های نمونه

1. They have finally decided to take the plunge and get married.
[ترجمه فرزین محمدی] آنها سرانجام تصمیم گرفتند که دل به دریا بزنند و ازدواج کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها بالاخره تصمیم گرفته اند که دست به کار شده و ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بالاخره تصمیم گرفتند که شیرجه بروند و ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They finally decided to take the plunge and get married.
[ترجمه راحله محمدنیا] آنها بالاخره دل به دریا زدند و باهم ازدواج کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها در نهایت تصمیم گرفتند که دست به کار شده و ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]اونا بالاخره تصمیم گرفتن که شیرجه بزنن و ازدواج کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But for those who take the plunge there is plenty to keep them amused, particularly if they play bowls or golf.
[ترجمه گوگل]اما برای کسانی که غوطه ور می شوند، چیزهای زیادی برای سرگرم کردن آنها وجود دارد، به خصوص اگر کاسه یا گلف بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]اما برای کسانی که در آن شیرجه می روند مقدار زیادی برای سرگرم کردن آن ها وجود دارد، به خصوص اگر کاسه یا گلف بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Against this, many who take the plunge derive enormous satisfaction from building up a family enterprise.
[ترجمه Yoya] بسیاری از کسانی که به گود پریدند از تقویت تجارت/شراکت خانوادگی، رضایت چشمگیری حاصل نمودند.
|
[ترجمه گوگل]در مقابل این، بسیاری از کسانی که غوطه ور می شوند، از ایجاد یک شرکت خانوادگی رضایت زیادی کسب می کنند
[ترجمه ترگمان]در مقابله با این مساله، بسیاری از کسانی که شیرجه می روند، رضایت زیادی از تشکیل یک شرکت خانوادگی می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We've decided to take the plunge and get married.
[ترجمه ناصر] تصمیم نهایی ( دل ب دریا زدن ) گرفتیم ک ازدواج کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم که دست به کار شویم و ازدواج کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که شیرجه بریم و ازدواج کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ralph and his wife decided to take the plunge into business.
[ترجمه گوگل]رالف و همسرش تصمیم گرفتند وارد تجارت شوند
[ترجمه ترگمان]رالف و همسرش تصمیم گرفتند که در کار تجارت غوطه ور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now they're tuned up and ready to take the plunge for the triathlon season ahead.
[ترجمه گوگل]اکنون آن‌ها آماده شده‌اند و آماده هستند تا برای فصل سه‌گانه پیش رو قدم بگذارند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر آن ها آماده می شوند و آماده برای شیرجه زدن در فصل سه گانه پیش رو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He decided to take the plunge.
[ترجمه طاهر] او تصمیم گرفت ریسک بزرگ بکند .
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که دست به کار شود
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت که شیرجه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In London, swimmers take the plunge in the Serpentine lake, on Christmas day.
[ترجمه گوگل]در لندن، شناگران در روز کریسمس در دریاچه سرپنتاین غوطه ور می شوند
[ترجمه ترگمان]در لندن شناگران در روز کریسمس در دریاچه سرپنتین شیرجه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So why did Mr Kindler take the plunge?
[ترجمه گوگل]پس چرا آقای کیندلر این کار را انجام داد؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا آقای Kindler این سقوط را انجام داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He'll take the plunge and start his own business.
[ترجمه گوگل]او دست به کار می شود و کسب و کار خود را راه اندازی می کند
[ترجمه ترگمان]اون شیرجه میره و کار خودشو شروع می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So why not take the plunge and have it over?
[ترجمه گوگل]پس چرا غوطه ور نمی شوید و آن را تمام نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا شیرجه نمیری و همه چیز رو تموم می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jennifer : Sure Take the plunge! Super comfy, isn't it?
[ترجمه گوگل]جنیفر: مطمئناً دست به کار شوید! فوق العاده راحت، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]! معلومه که شیرجه میره خیلی راحته، نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A: Are you ready to take the plunge and pound the pavements for new one?
[ترجمه گوگل]پاسخ: آیا آماده هستید که قدم بزنید و سنگفرش ها را برای سنگفرش جدید بکوبید؟
[ترجمه ترگمان]الف: آیا آماده هستید که راه خود را برای قدم زدن باز کنید و در سنگفرش ها قدم بزنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dare to make a move, dare to do something

پیشنهاد کاربران

اصطلاحی هست که معمولا برای ازدواج بکار می ره. و در ضمن معنی final decision نمیده در واقع معنیش این هست که برای یه کاری که یکم ریسکی هست بعد از اینکه راجبش فکر کردی تصمیم بگیری انجامش بدی.
to make a decision to do something, especially after thinking about it for a long time/ to decide to do something, esp. after thinking about it for a long time
تصمیم گرفتن برای انجام کاری، به خصوص پس از فکر کردن در مورد آن برای مدت طولانی
...
[مشاهده متن کامل]

یک عبارت اصطلاحی است که به معنای ریسک کردن یا تعهد دادن به انجام کاری است، به ویژه زمانی که شامل تغییر یا چالش مهمی باشد.
They're finally taking the plunge and getting married.
After years of working in the corporate world, she decided to take the plunge and start her own business.
I’m nervous about skydiving, but I’m going to take the plunge and do it anyway.
If you’re thinking about moving to a new city, it can be scary to take the plunge and leave your comfort zone.
If you’re passionate about something, don’t be afraid to take the plunge and pursue it.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/take-the-plunge
Plunge : move quickly to something
حرکت سریع بسوی چیزی . البته با سقوط از نظر ارتفاع یا موقعیت شغلی یا اجتماعی و. . . . همراه است .
پس به معنی حرکت سریعی که با از دست دادن همراهه .
Take a plunge : حرکتی که به دلیل عجله یا کم فکر کردن بنظر میاید با سقوطی همراه باشد .
یک تصمیم مهیج را پس از مدت زمانی فکر کردن در مورد آن انجام دادن
( دقت کنید که این تصمیم یا دل به دریا زدن پس از انجام تحقیق انجام میشه )
decide to do sth that is hard or important after thinking about it
To marry someone
ازدواج کردن هم میشه.
I'm not ready to take the plunge yet
این اصطلاح در مورد آغاز هر تعهد مهمی به کار میره
دل به دریا زدن
ابتکار عمل رو به دست گرفتن
گرفتن تصمیم نهایی , make the final decision
ازدواج کردن
انجام دادن یک کار مهم یا سخت که مدت زیادی به انجام دادنش فکر می کردین
عملی کردن تصمیم
ارتقاع گرفتن
انقدر به خودت سخت نگیر
دل به دریا زدن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس