پیشنهادهای فرشته عاج (٥٨٠)
ناراحت و عصبی بودن
تلفات برای حوادثی مثل زلزله
بسیار قدیمی
دو سو گرا، دودل
موافق بودن
I don't hold with testing cosmetics on animals.
بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.
تسلی دادن
خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .
یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.
میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.
ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی
دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.
ضد حال یا ناخوشایند
به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.
امتناع کردن
قناعت توانگر کند مرد را
یاس آور
از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
گاهی دید بعد از فاعل به کار می رود. جمله هم سوالی نیست در ترجمه دقت کنید. معنی پاک یا کاملا میده. مثال. I did forget his birthday پاک تولدش را ...
گاهی به معنی همدوره است.
اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.
You don't have what it takes این کاره نیستی You have what it takes این کاره ای یعنی می تونی از پیش بر بیای
سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی
حرف خاله زنکی
به امید دیدار
انتخاب بین بد و بدتر
به عقیده من به نظر من
گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.
گاهی می تواند موذیانه ترجمه شود. Loaded question سوال موذیانه
مسئله حیثیتی
آدم که قحط نیست.
چشمم آب نمی خوره احتمالش کمه
یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...
می فهمم. درکت می کنم.
معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟
همون آدم سابقی
شرایط سخت
هوایی شدن
خراشیدن چیزی از روی سطحی غالبا جیزی که دوست نداریم روی سطحی باقی بماند. مثلا می خواهیم کاغذ دیواری های کهنه را از روی دیوار برداریم. Scrape the wall ...
غذای مغذی و پر و پیمون
اختروش دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی
چشم تنگ تنگ نظر
فقط اهل شعار بودن طبل تو خالی بودن
تا ببینیم چی میشه
تا ببینیم چی میشه
نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن