پیشنهادهای فرشته عاج (٥٩٣)
ضد حال یا ناخوشایند
قناعت توانگر کند مرد را
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.
یاس آور
تلفات برای حوادثی مثل زلزله
دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.
امتناع کردن
خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .
دو سو گرا، دودل
به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.
تسلی دادن
ناراحت و عصبی بودن
موافق بودن
یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.
میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.
بسیار قدیمی
I don't hold with testing cosmetics on animals.
بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.
ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی
هم راستا بودن
دست و پنجه نرم کردن با
یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...
یکی از معانی کلمه way به ویژهاگربعد از آن یک صفت بیاید خیلی است. این نکته در ترجمه بسیار مهم است. مخصوصا در ترجمه فیلم و سریال های آمریکایی به عنوان ...
زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.
آدم به غایت چاپلوس وقتی suckup صفت باشد معمولاً بدون فاصله نوشته می شود.
بند و آب دادن
اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
گاهی به معنی همدوره است.
دزدکی به کسی نزدیک شدن طوری که طرف متوجه نشه و غافلگیر بشه
اوراق کردن
نقطه عطف
گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.
معمولا در مورد زمانی به کار می رود که در فرودگاه مننظر پرواز بعدی هستیم. یعنی از یک هواپیما پیاده شده ایم و منتظر بعدی هستیم. درمورد پروازهای connec ...
آخه چرا؟!
زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.
خود کفا خود بسنده
با صفا
اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
شگفتی ساز به طور غیر منتظره برنده شده
سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی
اسیر یکنواختی بودن اسیر روزمره گی بودن
رازی را فاش کردن
به عقیده من به نظر من
اهل عمل عملگرا
قابلیت
دندون رو جیگر بزار
معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟
آخرین خبر خبر فوری
از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
داستان، نوشته، نوار، موزیک یا هرمحتوای مستهجن