تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠١

ضد حال یا ناخوشایند

پیشنهاد
٩٩

قناعت توانگر کند مرد را

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

یاس آور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

تلفات برای حوادثی مثل زلزله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

امتناع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨١

دو سو گرا، دودل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

تسلی دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

ناراحت و عصبی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

موافق بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

بسیار قدیمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

I don't hold with testing cosmetics on animals.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

هم راستا بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست و پنجه نرم کردن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانی کلمه way به ویژهاگربعد از آن یک صفت بیاید خیلی است. این نکته در ترجمه بسیار مهم است. مخصوصا در ترجمه فیلم و سریال های آمریکایی به عنوان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

آدم به غایت چاپلوس وقتی suckup صفت باشد معمولاً بدون فاصله نوشته می شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بند و آب دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گاهی به معنی همدوره است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دزدکی به کسی نزدیک شدن طوری که طرف متوجه نشه و غافلگیر بشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اوراق کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نقطه عطف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

معمولا در مورد زمانی به کار می رود که در فرودگاه مننظر پرواز بعدی هستیم. یعنی از یک هواپیما پیاده شده ایم و منتظر بعدی هستیم. درمورد پروازهای connec ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آخه چرا؟!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خود کفا خود بسنده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

با صفا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شگفتی ساز به طور غیر منتظره برنده شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اسیر یکنواختی بودن اسیر روزمره گی بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رازی را فاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به عقیده من به نظر من

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اهل عمل عملگرا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قابلیت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دندون رو جیگر بزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آخرین خبر خبر فوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

داستان، نوشته، نوار، موزیک یا هرمحتوای مستهجن