پیشنهادهای فرشته عاج (٦٤٧)
ضد حال یا ناخوشایند
قناعت توانگر کند مرد را
یاس آور
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.
تلفات برای حوادثی مثل زلزله
دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.
خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .
امتناع کردن
دو سو گرا، دودل
به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.
تسلی دادن
ناراحت و عصبی بودن
موافق بودن
یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.
میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.
بسیار قدیمی
I don't hold with testing cosmetics on animals.
بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.
ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی
بند و آب دادن
رازی را فاش کردن
هم راستا بودن
یکی از معانی کلمه way به ویژهاگربعد از آن یک صفت بیاید خیلی است. این نکته در ترجمه بسیار مهم است. مخصوصا در ترجمه فیلم و سریال های آمریکایی به عنوان ...
معمولا در مورد زمانی به کار می رود که در فرودگاه مننظر پرواز بعدی هستیم. یعنی از یک هواپیما پیاده شده ایم و منتظر بعدی هستیم. درمورد پروازهای connec ...
دست و پنجه نرم کردن با
یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...
حالا که حرفش شد
آدم به غایت چاپلوس وقتی suckup صفت باشد معمولاً بدون فاصله نوشته می شود.
دزدکی به کسی نزدیک شدن طوری که طرف متوجه نشه و غافلگیر بشه
زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.
با صفا
اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
گاهی به معنی همدوره است.
اوراق کردن
اسیر یکنواختی بودن اسیر روزمره گی بودن
قابلیت
گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.
نقطه عطف
آخه چرا؟!
لاعلاج غیر قابل درمان
هیچ اهمیتی برام نداره
طاقت فرسا
نتیجه عکس دادن مثال The plan backfired. نقشه نتیجه عکس داد.
خدا از دهنت بشنوه
استاد مدعو
خود کفا خود بسنده
گاهی به معنی لباس بدن نما
آخرین خبر خبر فوری
زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.
معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟