پیشنهادهای فرشته عاج (٦٠١)
ظرف دو هفته عبارت by the end of به طول زمان اشاره می کند.
تقریبا معادل چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه
صدقه گرفتن صدقه قبول کردن
رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.
نارو زدن You doubl crossed me. به من نارو زدی.
جرو بحث کردن. We crossed swords
نقطه عطف
زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.
هرچیزی به موقعش
دست و پنجه نرم کردن با
ساق ران مرغ
بسیار دانا به زعم من بهترین معادل کلمه خبره است.
کنار کشیدن
در حد نو وقتی درباره وسایل حرف می زنیم، در حد نو ترجمه می شود.
حس می کنم دارن درباره من حرف می زنند.
تو بردی وقتی بعد از بحث در مورد موضوعی این عبارت به کار می رود؛ یعنی اعتراف می کنیم که طرف مقابل درست می گوید. یا محق است.
ای وای! برای بیان تعجب یا شوکه شدن از چیزی به کار می رود، اما این تعجب یا شوکه شدن لزوما متبت نیست.
دنبال چیزی رفتن You have to go for باید بری دنبالش ( البته تلویحا یعنی باید کمی سماجت نشون بدی )
اما به یه شرط
به یک سرط
برام دعا کنید.
به کم راضی شدن
هرگز به کم راضی نشو
پیاز داغش را زیاد کردن، یا به گفتار اغراق بخشیدن،
غذا کشیدن. مثلا: Make me a plate برام غذا بکش یا I'll make you a plate برات غذا می کشم.
با بی اعتنایی تمام
آروم باش
استاد مدعو
مفت خور، بی عار
فراری درجه یک تحت تعقیب
در نطفه خفش کن
به قاعده و صحیح
تا موقعی که من هستم ( مسئولم ) اجازه نمی دم.
اهل عمل عملگرا
شخصی با همت بالا
حرف حرفمنه
حودسرانه
بر حسب اتفاق
از شانس
باید که. . . . . بود مثلا There has to be kind باید که مهربان بود.
باید که
چه با شکوه
نقص مادرزادی
اینطوری به به نظر میاد.
اسائه ادب
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
اگر جسارت نباشه
حامله بودن تر جمه مناسب تریست. چون این اصطلاح غیر رسمیت.
کارم تمومه فاتحم خونده ست.