پیشنهادهای فرشته عاج (٦٠١)
ناچیز جلوه دادن
سلام به روی ماهت.
به گند کشیده شدن
تنها کاری که باید بکنی اینه که. . . . تنها کاری باید انجام بدهید این است که. . . .
انسان آبرومند. آدم با اخلاق و درست
آدم ابرومند آدم موجه و درست
حق کسی را کف دستش گذاشتن. I did her justice حقش را کف دستش گذاشتم.
حق کسی را کف دستش گذاشتن. قاطعانه برخورد کردن با کسی
نیای کلاه رفته سرت. بیای خیلی خوش می گذره.
تحقیر
هر کسی که بویی از انسانیت برده باشد.
در خطر بودن
در برخی موار، قائم به ذات، ترجمه مناسب تری است.
جوگیر شدن
هیچ علاقه ای نداشتن
هیچ علاقه مداشتن حتی کمترین علاقه ای نداشتن
بدون علاقه
هم راستا بودن
قال قضیه را کندن
فقط ادعا داری
تمامی جیزی که با چیز دیگر مرتبط است
وقتی از چیزی تجربه کافی ناخوشایند داریم و دیگه علاقه ای به اون موضوع یا موقعیت یا کار مورد نظر، نداریم، از این اصطلاح استفاده می کنیم.
مرده شورت را ببرن برای مثال The plague an both your houses مرده شور جفت تون را ببرن
بیا یه قراری بزاریم در حالت گذشته We made a pact ما یه قراری گذاشتیم.
عیبنذ ناراحت نباش
سرعقل امدن مثلا He finally brought to reason اون بالخره سر عقل اومد.
مغرضانه
پیشنهاد مغرضانه
بدون رودربایستی حرف زدن
بدون رودربایستی و بی پرده حرف زدن
اگر منظورم را متوجه بشی
دست بردار بس کن
ببین دلت چی میگه
تقریبا معادل من الان چه گلی به سرم بگیرم.
اگر انتقاد درست و بجایی ازت می کنن، اون انتقاد را بپذیر.
معادل عبارت اگر پاش بیوفته
مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه
کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر
دلشوره گرفتن
خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.
وقتی می خواهیم به کسی عامیانه بگوییم که مزاحمت نمی شم، از این عبارت استفاده می کنیم. I'll get out of your hair
می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.
گاهی به معنای فیصله دادن است.
نه تا زمانی که من هستم یا من نظارت می کنم. یا حتی تلویحا یعنی نه تا زمانی که من مسئول هستم. در واقع یعنی تا زمانی که من هستم اجازه نمی دهم و این عب ...
توی دردسر افتادن
سال خوبی داشته باشید.
اخراج شدم.
شوخی خرکی کردن با کسی این عبارت با حرف اضافه on به کار می رود. Pull a prank on someone