certainty

/ˈsɜːrtənti//ˈsɜːtnti/

معنی: امر مسلم، اطمینان، یقین، عین الیقین
معانی دیگر: تحقق، قطعیت، چیز مسلم و محقق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: certainties
(1) تعریف: the state of being assured, confident, or positive.
مترادف: certitude, confidence, sureness
متضاد: confusion, doubt, indecision, uncertainty
مشابه: assurance, security, self-confidence

- I was surprised by his certainty.
[ترجمه گوگل] من از اطمینان او شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان] من از اطمینان او متعجب شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an undisputed fact.
مترادف: certitude
متضاد: uncertainty
مشابه: actuality, fact, inevitability, reality, surety, truth

- There are few certainties in this life.
[ترجمه گوگل] قطعیت های کمی در این زندگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در این زندگی چند اطمینان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. absolute certainty
اطمینان صد در صد

2. a near certainty
قریب به یقین

3. of a certainty
(قدیمی) بدون شک،محققا،حتما

4. i have a moral certainty that this prisoner is innocent
برای من وجدانا مسلم است که این زندانی بی گناه است.

5. don't reckon upon it with certainty
با اطمینان روی آن حساب نکن.

6. her resignation is a virtual certainty
استعفای او تقریبا محقق است.

7. certain things can never be known with certainty
برخی چیزها را هرگز نمی توان به تحقیق دانست.

8. the result of the elections is a certainty
نتیجه ی انتخابات مسلم است.

9. I have told them with absolute certainty there'll be no change of policy.
[ترجمه گوگل]من با اطمینان کامل به آنها گفته ام که تغییری در سیاست ایجاد نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]با اطمینان کامل به آن ها گفتم که هیچ تغییری در کار نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a virtual certainty that petrol will go up in price.
[ترجمه گوگل]این یک قطعیت مجازی است که بنزین قیمت خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این یک قطعیت مجازی است که بنزین به قیمت بالا خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is not possible to predict with any certainty what effect this will have.
[ترجمه گوگل]نمی توان با قطعیت پیش بینی کرد که چه تأثیری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]پیش بینی اینکه چه تاثیری خواهد داشت امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We don't know with absolute certainty that the project will succeed.
[ترجمه گوگل]ما با اطمینان کامل نمی دانیم که این پروژه موفق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]ما با قطعیت کامل نمی دانیم که پروژه موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a virtual certainty.
[ترجمه گوگل]این یک قطعیت مجازی است
[ترجمه ترگمان]این یک قطعیت مجازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A general election became a certainty three weeks ago.
[ترجمه گوگل]انتخابات عمومی سه هفته پیش قطعی شد
[ترجمه ترگمان]انتخابات عمومی سه هفته پیش قطعی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's no certainty that he'll remember.
[ترجمه گوگل]هیچ اطمینانی وجود ندارد که او به یاد بیاورد
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم که او به یاد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I know for a certainty that the company has been bought up.
[ترجمه گوگل]من به طور قطع می دانم که شرکت خریداری شده است
[ترجمه ترگمان]من یقین دارم که این شرکت خریداری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It's difficult to predict with any degree of certainty how much it will cost.
[ترجمه گوگل]پیش بینی اینکه چقدر هزینه خواهد داشت، دشوار است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی اینکه چقدر هزینه خواهد داشت دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امر مسلم (اسم)
act, certainty, actuality

اطمینان (اسم)
persuasion, certainty, surety, affiance, confidence, assurance, trust, security, certitude, fideism

یقین (اسم)
certainty, certitude, positivism, positivity

عین الیقین (اسم)
certainty, positive knowledge

تخصصی

[ریاضیات] معین بودن، تعیین، قطعی، یقین، اطمینان، قطعیت آوری
[آمار] حتمیت

انگلیسی به انگلیسی

• sureness, definiteness
certainty is the state of being definite or of having no doubts at all.
a certainty is something that nobody has any doubts about.

پیشنهاد کاربران

قطعا
اطمینان، یقین
قطع، امر مسلم، قانون فقه: یقین، روانشناسی: یقین، بازرگانی: قطعیت
سطح اطمینان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : certify / certificate
✅️ اسم ( noun ) : cert / certificate / certification / certainty / certitude
✅️ صفت ( adjective ) : certain / certifiable / certificated / certified
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : certain / certainly / certifiably

یقینی - مسلم - قطعی - حطمی - مطلق
یقینا
در تکمیل بالا بگم که:
۱. قطعیت ( میشه اسم غیرقابل شمارش )
I'm unable to answer that question with any certainty
امر قطعی ( اسم قابل شمارش )
There are few absolute certainties in life.
قطعیت
ثبات
امور قطعی، قطعیات، امور دقیقه
اطمینان طلبی
به طور مشخص
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس