پیشنهادهای Eis_gaming.yt (٣٣١)
causing you to have fear or respect for something or someone because they they are large powerful or difficult باعث ترس یا احترام به چیزی یا کسی می ش ...
the movement of something in one direction
to grow or develop successfully
extremely
وخیم کشنده
high level of knowledge or skill
too much
to make something seem larger, more important, better or worse than it really is مبالغه
having the same amount, value, purpose, qualities
حسادت کردن حسرت خوردن
to perform a story or play
to secretly take money that is in your care or that belongs to an organization or business you work for مخفیانه پولی را که تحت مراقبت شماست یا متعلق ...
varied different
confused don`t know where to go or what to do
the illness of the mind or body
careful and using lot of effort
a judgement about what a particular illness or problem is made after examining it قضاوت در مورد بیماری یا مشکل خاص پس از بررسی آن
causing a lot of damage or destruction
ضمیر
not having the things that are necessary for a pleasant life
always come with ( of ) to take something necessary away from soeone محروم کردن
to show
when someone believes something that is not true
to consider or judge something in a particular way در نظر گرفتن یا قضاوت کردن چیزی به شیوه ای خاص
. . . a large amount of
a quick, sudden movement
a group of events which happen in a particular order گروهی از رویدادها که به ترتیب خاصی اتفاق می افتند
a strong or uncontrollable want
زنگ زدگی
تحمل کردن کنار امدن
گناهکار شناخته شدن
helping to cause something
large or of noticeable importance بزرگ یا دارای اهمیت قابل توجه
as a result
پیامد اغلب بار معنایی منفی داره
a small closed space where pilots sit in aircraft or racers sit in racing car
to say that something is true or is a fact although you cannot prove it and other people might not believe it گفتن اینکه چیزی درست است یا یک واقعیت ا ...
a person who is not a member of the police or the armed forces
ویژگی های کسی یا چیزی را شرح دادن
a high level competition to decide who is the best
a short sleep
related to brain and spine
فاجعه
self service food
to cause something to happen
to hit someone hard and repeatedly with a heavy weapon
ناگهانی از هوش رفتن
very strange and unusual
بی اختیار به رخت خواب شاشیدن
defeat or do better that
to kill/attack someone in a violent way
خفگی درخواب
اطلاعیه
فاصله ی بین وسط و سرموج
to get large amount of something by collecting
to make someone or something to change
اشفته نگران
تاثیر گذاشتن
نوعی ماده شیمیایی
تشکیل دادن
بیگناه شناخته شدن
cant read or write
lively
idea
change
prevent
slight cold
cause
examine info
to look suspicious
someone that ones like a lot
to say something good for someone so they will help you or give you something
to try hard not to make someone upset
something that is not what one enjoys
بحران
company
food shortage = lack of food
amount of food
there is not enough food'
get food or other things from garbage
قورت دادن بلعیدن
to eat slowly
eat less to keep healthy
use to use sth
small amount of food
food enough for a person
ته ماند غذا
with nothing added
good healthy
more than enough
extremly good
fill with s. th
close mouth
استفراغ کردن
pleased proud of yourself
exactly
come closer
not usual
unknown
look confident
happening soon
result
the upper hand
come up with
look angrily at someone
say no in a polite way
bad unpleasant
furious
prevent
say
go with
in a way to impress others
taste مزه طعم
knowledge
the food that you eat and the way that it effects your body
need for food
eating to be successful
پارو زدن
امپول
dying due to less Oxygen
killing s. o by pressing their throat
destroying unwanted plants
act of killing insects
act of killing KING/QUEEN
act of killing your father
act of killing your mother
act of killing yourself
act of killing pests
کشتن علف هرز
ادویه
killing yourself purposely
kill large number of people or animals
murder, kill
to kill s. o in an violent way
to kill s. o important
کتیبه
آهنگ ( صدا )
شکاف بریدگی
بسیار فراوان
فرد پیش فعال
نسله زاده اولاد نواد
گرفته شده از. . .
delay تاخیر
نقص و کاستی بدنی
دروغگو مکار فریبکار
مفید سودمند
ستاره دنباله دار
تکذیب کردن
پیله کرم ابریشم
روشن بینی
بافت سلولی
بودجه
( دروغ ) بزرگ و باور نکردنی
حالت و روحیه
عصبانی کردن
پولدار ثروتمند
two things happening in the same time
become firmly stuck
a sign of what will happen in the future
in the same order that someone was mentioned
someone related to a person living long ago
a writing carved on stone
physical or mental energy
be unable to breathe
death or a terrible event in the future that you cant avoid
evil, criminal
lie in a way that people believe you
Period of 10 year
نقض کننده، پیمان شکن، بی وفا
Baggage claim area
To start doing it
Some one who has powerful mind
Creative, خلاق، نو آور، تازه
Political scientist
Stolen
اصطلاح، حالت، قیافه
مجوز، گواهی
شناخته شده
جنبش طرفدار حقوق زنان
کشتی سازان ماهر
لحظات جایگزین
افراد عضو کمپین coach surfing کمپین coach surfing:نوعی سایت گردشگری
Start
نشان دهنده هزار سال است. 1000 years
رفتار ناعادلانه
حمله وحشیانه حمله خشونت وار
زیبا، pretty
Angry, furious
عمدا، هدف
Assassination
نوعی پیش غذای خ. شمزه اسپانیایی
مکث کردن، تردید کردن
شما را گول زد، شما را قاب کرد
حیوان، جانور، عنتر
وسایل قابل استفاده
اتاق پرُو، رخت کن
ظاهر، حقیقت، پوشش، پیدایش
فعالیت های اوقات فراغت
World wide web
پستانداری که بر روی درختان زندگی میکنند و از محصولات یا برگ همان درختان تغذیه میکنند، سستی، تنبلی
To breath a lot of air because you are having difficult breathing
To look at someone or some thing carefully and don't take the look yp
Enable to think clearly
رفتن برای انجام خدمت سربازی
منتظر بودن برای کسی یا چیزی
فکر کردن درباره
ترک کردن چیزی، دست برداشتن از انجام چیزی
سطح آب دریا
💰، اسکناس پول نقد
بند، غش، حمله، اندازه
توضیع کردن، پخش کردن، تقسیم کردن
سیکل، درجه، پایه، دیپلم
شعر، سروده
نوع، موضوع، جور، رقم، گونه
Arrived
حاشیه، نوار، بافتن، قیطان
Train program, برنامه قطار
مرز، حوزه، اطراف
سلطنتی
United Kingdom
پایان، فرجام، نهایت
انگلیسی:passed away فارسی:درگذشتن
زمانی که ما می خواهیم در کامپیوتر برای انتخاب یک برنامه با حرکت دادن موس روی صفحه نمایش یک فلش کوچک نیز حرکت میکند که به آن cursor می گویند. مکان نما ...
تجربی، ازمایشی
Enormous, giant, very big، عظیم، غولپیکر
Breed، بوجود اوردن
Problem، سختی، مشکل
شکوفه کردن، گل دادن، شکوفه
1. ارور کامپیوتر 2. حشره، ساس 3. اذیت کردن
قالیچه
بعلت، به سبب، به دلیل
چسباندن، پوشیدن، بستن، سفت کردن، چفت کردن
قایق ته پهن، کشتی بزرگ برای حمل بار یا کانتینر های بزرگ
حصار، دیوار، خاکریز، پناه دادن
اخیراً، تازگی ها، جدیدا
مداوم، پیوسته
تا، تاوقتی که، تا اینکه
واگذاری، انتقال، حمل کردن، بردن
کم خرد، کم عقل، سست، ضعیف
باحال، خفن، سرد، خنک
اذیت، هیجان، جیغ، ترشرویی
پریز
Change
انرژی برق اب
کسب کردن
قالب بندی
ابجو، ماالشعیر
آلوده کردن
زهر، سم، زهر آلود
آلوده شده، آلوده Contaminated water:آب الوده
خراب کردن، فاسد کردن
ترکیب، معجون،
اسحال
استفراغ کردن
حالت تهوع
جوش، محل خارش
Signs of deasses علایم، نشانه ها
عیب کننده، کسی که کار عیب انجام میدهد
مصرف دوباره، بازیافت، به کار گیری مجدد
بحر=دریا بر ( عربی ) =خشکی
بیرون بردن، صادر کردن، نشر دادن
بد، بدیمن، شوم، پلید
دوگانه، دوچندان، دوبرابر
ترمیم کردن، تعمیر کردم، درمان کردن
A place where wild birds can live in saftly
Architecture
بد، نافرخنده، نا مبارک
ذخیره گاه، منبع، مخزن غذا
شنونده مستمعان:شنوندگان
انرژی زمین گرمایی
یگانگی، بی همتایی، تکی
مخالف ( عربی ) :بدایة اخر، پایان
تخفیف دادن
لیف مثل موی خرگوش
پنجه ها
نوک خودکار
توخالی
خود ستایی، نازیدن، افتخار کردن، کبر فروشی
مجهول، بی حس، تابع متضاد: active
قضاوت شده
مغز مداد، گرافیت، سرب مداد
خاک رس، گل رس
دوده بخاری، غبار غلیظ، دوده سیاهرنگ
شایعه، پخش کردن
غول پیکر، عظیم
نزدیک به، به طور تقریبی
شکلک دراوردن
تشویق، گرایش، القاء
پیشرفت، پشروی، توسعه
ایجاد کردن، پرورش دادن، توسعه دادن
موفقیت، دستیابی Success
تبلیغ شده، اعلان شده
پنجره های قایق یا کشتی ها
خشت، اجر
شمردن، امار گرفتن، حساب کردن
دایره ای، حلقه ای
تحریم، مانع، محظور، ممنونع کردن
کنج، گوشه زاویه های مثلث:گوشه های مثلث
پر تلاش، کسی که تلاش فراوان میکند، درس خوان
فرستادن، صادر کردن
سرخ کردن، کباب کردن، بریان کردن
هدیه، کادو
ظن، گمان، پندار، ترس، اظطراب
ضروری، لازم
Polar bears claws چنگال های خرس قطبی
بی ارزش، کم اهمیت بودن، غیر مهم
اتفاق، حادثه، تخریب
باید، should, بایست، ضرورت دارد
پیش بینی کردن If you look ahead, you think about the future
به دور و بر نگاه کردن
زیر دریایی
ورژن اموزشی، نسخه آموزشی
مهمان
درخواست
فرزند قاسم
بار سنگین
تپه های شنی
طول مدت سیستم
میل، علاقه، گرایش، گیرایی
در دنیای آخرت دو تا جا برای ما وجود دارد، اولی بهشت است که فرمانروای آن خداوند متعال است و دومی جهنم است که فرمانروای آن ابلیس یا همان شیطان است
راه، روش، وسیله، چاره، راه حل
جلوگیری از ترافیک
رهبر گروه یا جامعه
اسم دختر دختری مانند ماه
دوستدار محیط زیست
کنجکاو
نبرد سلطنتی
از قصد، کار عمدی
پایان سال
نقش اساسی
نقش مهم