deceitful

/dəˈsiːtfəl//dɪˈsiːtfʊl/

معنی: مکار، پرنیرنگ، فریب امیز
معانی دیگر: فریبکار، متقلب، نیرنگ باز، آورندگر، دغل، فریب آمیز، نیرنگ آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: deceitfully (adv.), deceitfulness (n.)
(1) تعریف: full of deceit; duplicitous.
مترادف: crooked, devious, dishonest, duplicitous, false, fraudulent, hypocritical, two-faced, untruthful
متضاد: guileless, honest, truthful
مشابه: crafty, cunning, disingenuous, disloyal, double, insincere, mendacious, perfidious, shoddy, sneaky, traitorous, treacherous, tricky, underhanded, wily

(2) تعریف: misleading or deceptive.
مترادف: deceptive, delusive, duplicitous, false, fraudulent, misleading
متضاد: candid, honest
مشابه: bogus, counterfeit, evasive, illusive, illusory, mock, sham, shifty, slippery, specious, spurious, two-faced, unreal

جمله های نمونه

1. deceitful behavior
رفتار فریب آمیز،رفتار نیرنگ آمیز

2. deceitful words
سخنان فریب آمیز

3. a deceitful man who double-crossed everyone
مرد فریبکاری که به همه نارو می زد

4. Appearances are deceitful.
[ترجمه گوگل]ظواهر فریبنده است
[ترجمه ترگمان]ظاهر Appearances deceitful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His manner was sly and deceitful.
[ترجمه گوگل]رفتار او حیله گر و فریبنده بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش sly و deceitful بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You've been going there without telling me, you deceitful child!
[ترجمه گوگل]بدون اینکه به من بگی اونجا رفتی ای بچه فریبکار!
[ترجمه ترگمان]تو بدون اینکه به من بگویی به آنجا می روی، بچه متقلب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ambassador called the report deceitful and misleading.
[ترجمه گوگل]سفیر این گزارش را فریبکارانه و گمراه کننده خواند
[ترجمه ترگمان]سفیر این گزارش را deceitful و گمراه کننده خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A deceitful peace is more hurtful than an open war.
[ترجمه گوگل]صلح فریبکارانه از یک جنگ علنی آسیب زاتر است
[ترجمه ترگمان]صلح deceitful از جنگ علنی more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A deceitful day that makes one think of lilacs and daffodils, before blasting you with another cannonade of winter.
[ترجمه گوگل]روزی فریبکارانه که آدمی را به فکر یاس بنفش و نرگس می‌اندازد، قبل از اینکه با توپ زمستانی دیگر شما را منفجر کند
[ترجمه ترگمان]یک روز deceitful که مرا به یاد یاس و نرگس زرد می اندازد، پیش از آنکه تو را با شلیک مجدد دیگری از زمستان با گلوله گرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even in prayer, his heart was fickle and deceitful, turning this way and that.
[ترجمه گوگل]حتی در نماز هم دلش بی ثبات و فریبکار بود و این طرف و آن طرف می چرخید
[ترجمه ترگمان]حتی در دعا، قلبش بی ثبات و deceitful بود و از این راه به این طرف و آن طرف می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The wilfulness of human nature can be deceitful, and we can hang on to old ways like cherished thoughts or possessions.
[ترجمه گوگل]اراده‌ی طبیعت انسان می‌تواند فریبنده باشد، و ما می‌توانیم به روش‌های قدیمی مانند افکار یا دارایی‌های عزیز متوسل شویم
[ترجمه ترگمان]The طبیعت انسان می تواند deceitful باشد و ما می توانیم به روش های قدیمی مثل افکار و اموال cherished آویزان شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He got the contract, but only by being deceitful.
[ترجمه گوگل]او قرارداد را گرفت، اما فقط با فریبکاری
[ترجمه ترگمان]اون قرارداد رو گرفت ولی فقط با being بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Being deliberately deceitful about the Government's policies has become something of a habit for the Labour party.
[ترجمه عرفان] به صورت عمدی پرنیرنگ بودن در مورد سیاست های حاکمیت به یه عادت در مورد حزب کار درومده است
|
[ترجمه گوگل]فریبکاری عمدی در مورد سیاست های دولت برای حزب کارگر به یک عادت تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]آگاهانه بودن در مورد سیاست های دولت به چیزی شبیه به عادت حزب کارگر تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was something deceitful and impatient about the smiling look in his eyes.
[ترجمه گوگل]در نگاه خندان او چیزی فریبنده و بی حوصله وجود داشت
[ترجمه ترگمان]چیزی deceitful و impatient در چشمانش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The company has engaged in deceitful practices for years.
[ترجمه گوگل]این شرکت سال هاست درگیر اعمال فریبکارانه است
[ترجمه ترگمان]این شرکت سال ها در اقدامات deceitful شرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مکار (صفت)
cunning, tricky, wily, deceitful

پرنیرنگ (صفت)
deceitful

فریب امیز (صفت)
fraudulent, deceptive, shifty, deceitful

انگلیسی به انگلیسی

• deceptive, dishonest
someone who is deceitful tries to make people believe things that are not true.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deceive
اسم ( noun ) : deceit / deception
صفت ( adjective ) : deceitful / deceptive
قید ( adverb ) : deceitfully / deceptively
مکارانه - فریبکارانه
صفت است و نباید به صورت اسم معنی بشه
a deceitful behavior
حقه باز
دروغگو
مکار
فریبکار

بپرس