پیشنهادهای فرشته عاج (٦٤٧)
از زیر سوال در نرو
یک دسته شیر که با هم در یک قلمرو زندگی می کنند.
آسان هضم خوراکی که هضمش آسان باشد.
شبه هایی مطرح شدن
گدا بازی دقت کنید به معنا و بافت کلمه در جمله تا گدابازی را گاهی ارزانی ترجمه نکنید. مثال You inherited your dad cheapness. گدابازی را از پدرت به ...
دلبری کن
با بدبختی به چیزی دست پیدا کردن، مثال I busted my ass to find a job با بد بختی کار پیدا کردم.
ورق برگشته
کور خوندی
جای کسی را نگه داشتن مثلا می خواهیم به کسی که در صف نانوایی جلوی ماست، بگیم میشه جای من را نگه داری Holding my spot.
وقت تلف کردن
با سر صدا غذا خوردن
معاشرت با افراد مهم
شلوغ کاری
آدم حیله گر
به عنوان فعل گاهی به معنای سوهان ناخن زدن است. مثال. I'm filling my nails. دارم ناخن هام را سوهان می زنم
یک خوشه ذرت
یک ساقه کرفس
یک بوته سیر اما اگر منظورمان یک حبه سیر باشد، باید بگوییم : A clove of garlic یک حبه سیر
رختخواب سفری، کیسه خواب
صداتون درنیاد جیکتون در نیاد.
بیا در مورد این موضوع صحبت نکنیم.
کارمند دون پایه
خانه محقر
خانه محقر کلبه درویشی
تقریبا معادل نوش دارو بعد از مرگ سهراب
باعت شدن که کسی بهتر رفتار کنه یا به طور کلی بهتر بشه مثال He straightened me out اون باعث شد من بهتر رفتار کنم. اگر آخر جمله به جای out از up است ...
با دید مثبت به موضوع نگاه کن
غیر مستقیم به موضوعی اشاره کردن.
بدون چشم داشت بدون قید و شرط
خیلی خفن و جذاب This is so rad خیلی خفن و جذابه
بوی گند میده
کسی را گول زدن مثال I wasn't trying to pull a fast one. نمی خواستم گولت بزنم.
اوضاع مالی خذابه این عبارت زیاد به شکل سوال همراه با تعجب پرسیده میشه Is money that tight یعنی اوضاع مالی اینقدر خرابه؟
هزینه ورودی
از خریدم پشیمونم
خیلی هیجان زدم خیلی مشتاقم این عبارت نعنای مثبت دارد.
دم همه گرم
با کسی شوخی ندارم
رو هدفت تمرکز کن
تلاش بیشتری کردن
خیلی تو فکر کسی یا چیزی بودن
تو فکر کسی بودن
در ترجمه عامیانه شاید هست یا حاضره معادل خوبی باشد. مثال Our family has a great time when she's around. خانواده مون اواقات خوبی داره، وقتی اون هس ...
تمام سوراخ سنبه ها
قاطی کردم.
دنیا به کامته
مسوولیتش را می پذیرم. مسوولیتش را قبول می کنم.
عواقب شومی داره
جون عمت آره جون عمت
قطعا خیلی موافقم باهات
مهمان ناخوانده این کلمه قابل شمارش است.
تو یکی حرف نزن
انسان به امید زنده است.
بین کند ذهن و دیر فهم دیر فهم به نظر معادل مناسب تری است.
نکبت
خوب نبودن اوضاع بین دو یا چند نفر مثال We are on shaky ground اوضاع بین مون خوب نیست.
بی حیا و سلیطه چون عامیانه است کلمه سلیطه معادل مناسب تری است.
سلیطه و بی حیا
اگر این عبارت را در فیلم هایا سایر محتواها شندید و به شخصی گفته میشد تقریبا معادل حیف نون
متظاهر No phony هم مخالفش هست به معنای کسی که اهل تظاهر نیست.
پدر در اومدن مثلا وقتی می گیم I work my tail off
از کار زیاد پدرم دراومده
چرا می خوام. به این نکته ظریف دقت کنید. مثلا کسی از شما می پرسه، بستنی نمی خوای؟ شما در پاسخ می گید. چرا می خوام اینجا دیگه نمی گید I want می گ ...
خانه سالمندان
ازم تعریف کن تحسینم کن
دگرگونی عظیم
انگشت به دهن موندم
از من نشنیده بگیر
سکه یه پول شدم.
خاطرات خوب و نوستالژیک
پیشرفت چشمگیر
از من به تو نصیحت
در جملا عامیانه تقریباً معادل خیرات کرذن است
خانه دو طبقه اما؛ معمولا خانه ای که مثلا آشپزخانه پایین است و اتاق ها بالا یا خانه ای که هر طبقه آن به تنهایی کامل نیست.
گارد نگیر جبه نگیر
در کار یا موقعیت جدیدی خودرا به خوبی جا انداختن و به خوبی شناساندن.
این نقض قانونه
نقض قانون
فروتن و محجوب
حمایت کرذن اما اگر در مورد تیم ورزشی به کار رود باید هوادار بودن ترجمه شود.
نمی تونم این اشتباه یا این کار غلط را بپذیرم.
نمی فهمم سردر نمیارم
با یک حرکت تند و سریع با قیچی چیزی را بریدن.
بیکار و بلاتکلیف
یک موقعیت کاملاً متفاوت
کسی پیشته؟ مهمون داری؟ I didn't know you have had a company نمی دونستم کسی پیشته
یک چیزی را صد دفعه گفتن مثال I hate to sound like a broken record متنفرم از اینکه یه چیزی را صد دفعه بگم.
رو راست بودن صداقت داشتن مثال You better keep it one hundred with me بهتره با من روراست باشی.
What's your beef with me. مشکلت با من چیه؟
تو دار کم حرف
خیلی امیدوار نباش
مثا و مانند هم بودن لنگه هم بودن We are two peas in a pod. لنگه هم هستیم. درست عین هم هستیم.
غذای بسیار بسیار لذیذ و خدشمزه
آدم که قحط نیست!
غذاهای خیلی چرب
برای بستنی یخی هم استفاده می شود؛ اما Ice pop رایج تر است.
وقتی کسی از این عبارت استفاده می کند یعنی: قبلا ازداوج کرده؛ اما درحاضر متاهل نیست؛ اما قصد ازدواج داره He is between wives اونجدا شده اما دنبال هم ...
قبلا شاغل بودم الان بیکارم ولی دنبال کار می گردم. این ساختار حتمآ با تو به استفاده می شه I'm between jobs موقتا ( در حال حاضر ) بیکارم.
ویار بارداری
از شنبه به بعد
هر چی گفتی خودتی یا معادل آینه آینه تو بحث ها و لفاظی های کودکانه
اذیتم می کنه
سرک کشیدن مثال Don't snoop into my affairs تو کار و بار من سرک نکش.
اینقدر پررو نباش
فکرشم نمی کردم.
فکرم پریشونه ذهنم درگیره
با کسی ارتباط برقرار کردن با کسی حرف زدن مثا I was just calling to touch base with you. زنگ زدم که باهات حرف بزنم.
خیلی لطف کردی خیلی محبت کردی
خیلی لطف داری خیلی محبت داری بسیار دقت کنید که در ترجمه تحتالفظی ترجمه نکنید.
سوءظن زناشویی
گاهی به معنای ازدواج کردن و متعهد شدن است. مثال Ready to take the plunge آماده تاهل و تعهد هستی؟
رابطه ( عاشقانه ) با اختلاف سنی زیاد میان دو تفر
مطمئن شو اطمینان پیدا کن
سریح رک با صراحت
دیدگاه خاص
قبلا جایی ندیدمت؟ قبلاً جایی ندیدمتون؟
چهره ت خیلی اشنتست
حرفمو باور کن حرفم را قبول کن
خوابواره خلسه
در روانشناسی از علائم اختلال در هوشیاری محسوب می شود : حالتی از آگاهی مختل شده همراه به میل به خوابیدن.
گرگ و میش اما در روانشناسی twilight State به حالتی گفته می شودکه فرد دچار اختلال هوشیاری همراه با توهم است.
توصیف ناپذیر وصف ناپذیر
ادای احترام کردن
برای هم ساخته شدن خیلی به هم اومدن
هنر کردی ( به تمسخر و کنایه گفته می شود ) .
درهم برهم و آشفته
دنیای آشفته و درهم برهم
اوضاع قمر در عقرب
منوی غذایی که شما می توانید بخش از غذای اصلی را سفارش دهید. مثلا غذای اصلی سیب زمینی و ماهی است و شما می توانید فقط ماهی را سفارش دهید.
من اصلا خبر ندارم منم الان دارم می شنوم.
کراوات کجه دقت کنید هر وقت می خواهیم بگوییم کراوات کسی کج است از is crooked استفاده می کنیم.
آدم گرسنه سنگم می خوره
چرخه اجباری چرخه قهری
نانچیکو سلاح سرد سنتی ژاپنی ها
نانچیکو سلاح سرد ژاپتی
با وقاحت تمام با بی شرمی تمام
بی شرمانه
مارموز اگر این کلمه در گویش عامیانه یا به عنوان slang به کار رود، نزدیکترین ترجمه کلمه مارموز است. You're a faking greeper یه مارکوزه لعنتی هستی.
Self help skills مهارت های خودیاری
طیوف طیف ها گستره ها این کلمه جمع کلمه spectrum به معنای طیف است. البته گاه spectrum با حرف s هم جمع بسته می شود.
اغواگر
حفره دندان
یکی از بلندترین برج های منهتن واقع در شهر نیویورک
بلندترین برج منهتن
یقین
راهکار روشن
بهت بر نخوره همچنین no offense
درستی و صحت عملی که به تعالی منجر شود.
ذهنیت مشترک
شهوت رانی این مفهوم در نظریه روانشناس فرانسوی ژاک لکان کاربرد گسترده ای دارد.
پرس و جو
نشخوار ی نشخوار کننده Ruminative style of thinking سبک تفکر نشخواری
فهرست بلند بالا
خاطر جمع ( بودن ) اطمینان خاطر
کوته فکر
قابلیت
زایندگی
ول کردن چیزی رها کردن چیزی یا امری تقری3همان let it go است. مثال The decision worried us, butwe let it pass تصمیم مارا را نگران کرد ؛ ولی ولش کردی ...
وحدت
با شوق و ذوق ( سرشار از زندگی و زیستن )
جمع گرایی
شهادت مظلوم نمایی بیشتر متون شهادت ترجمه می شود و وگاه 6م به معنای مظلوم نمایی است به کاربرد آن در جمله هنگام ترجمه دقت کنید. مثال Martyrdom isn't ...
مظلوم نمایی معمولا این واژه به عنوان یک صفت منفی کاربرد دارد نه شهادت که امری والا و و معنویست. در ترجمه حتما به ساختار جمله دقت کنید.
میهن پرستی افراطی و متعصبانه
آخه چرا؟!
نتیجه عکس دادن مثال The plan backfired. نقشه نتیجه عکس داد.
تفاوت ظریفی بین sunblock و sunscreen وجود دارد. Sunscreen پوست را در مقابل اشعه UV محافظت می کند؛ اما Sunblock مانع رسیدن اشعه به پوست می شود چون خا ...
کرم ضد افتاب
بدون دلیل مشخص دقت کنید که به دلایلی ترجمه مناسب این عبارت نیست؛ زیرا وقتی در جمله این عبارت به کار می رود به این معناست که دلیل یا توجیه مشخصی وجود ...
دیونه شدن قاطی کردن غیر قابل کنترل شدن بیش از حد هیجان زده شدن با توجه به جمله ایکه توش از go wild استفاده شده ترجمه ها می تونه کمی متغیر باشه، بستگ ...
چشم انداز تازه
شاید بهترین معادل این باشه: توپ توپم
زبان حقوقی زبان و اصلاحات تخصصی حقوقی که اغلب برای عموم مردم غامض و نامفهوم است.
تاوان چیزی را دادن. مثال You will pay the price for that تاوانش را پس خواهی داد.
عجالتآ
شسته رفته
شسته رفتع
یا به حرفی که می زنی عمل کن یا خفه شو
عالی و بی نظیر در نوع خود
شکست نفسی میفرمایید!
اون موقع ها او وقت ها اون زمان ها
سالن اجلاس سالن اجتماعات
آخرین خبر خبر فوری
دو برابر وقتی می خواهیم کسی را وسوسه کنیم که دوبرابر بیشتر از مبلغی یا سهمی که تعیین شده به او می دهیم.
دو برابر
بهش توجه نکن
به فنا رفتم.
خالی نبند
کار حضرت فیله
بلا تکالیف گذاشتن.
زیاد کار می کنم؛ اما ازش لذت می برم.
ناشی بازی درآوردن.
این یک جیز گذراست.
بلاتکلیف گذاشتن. مثال You left me hanging بلاتکلیفم گذاشتی!
فضول باشی
از الان نمیشه گفت ( چون هنوز خیلی زوده )
Goes away
توجه کسی را جلب کردن جالب توجه واقع شدن. مثال I've got got some news here to tickle your fancy. اخباری اینجا دارم که توجه شما را جلب می کند.
جبه نگیر
گاهی یعنی پول رو هم گذاشتن
پول رو هم گذاشتن We all chipped in همه مون پول رو هم گذاشتیم.
سر بزنگاه آخرین لحظه
تو ذات کسی نبودن Out of character for her تو ذاتش نیست.
یا رفتارت را درست کن یا گورتو گم کن معنی این عبارت همین قدر تنده و باید درترجمه و کاربرد دقت کرد.
یا کاری را انجام نده یا اگر انجام میدی غر نزن. دقت کنید این عبارت یک اصطلاح است و معنای ظاهری مد نظر نیست.
این مهمه این فرق می کنه
( این ) فرق می کنه
دست رو دست گذاشتن هیچ کاری نکردن
سرمشق و الگو بودن.
بیشتر با این ساختار به کار می رود امضای کسی را جعل کردن. He forged my signature امضام را جعل کرد.
اگر به من بود. . . . این ساختار کاربرد زیادی دارد. If it were up to me l wouldn't spend money اگر به من بود پول خرج نمی کردم. If it were up to ...
حوابیدن چرت زدن
نسجیدهحرف زده یا نسنجیده رفتار کردن.
اگر به من بود. . . . مثال If it were up to me l wouldn't spent money. اگر به من بود پول خرج نمی کردم.
آدم بی ادب و بی تربیت
فردی که جایگاه اجتماعی خیلی پایینی دارد.
سبک سنگینش کن خوب بهش فکر کن
سبک سنگین کردن تمام جوانب را در نظر گرفتن
با این وجود ممنون به هر حال ممنون
خیلی تو چشم بودن You're hard to miss تو خیلی تو چشمی
با کسی بازی کردن سرکار گذاشتن
تو کت من نمیره باور نمی کنم
وسیله امرار معاش
زن باز خانم باز
خوراک خودته
ادب نداری؟!
هرچقدر کار کنی تمومی نداره
تجاوز به حریم خصوصی
دلم آشوبه تو دلم دارن رخت می شورن
ملکی را به چند نفر یا به یک نفر دیگر اجاره دادن.
ده، بیست، سی چهل
اسیر یکنواختی بودن اسیر روزمره گی بودن
هیچ امیدی نیست. It's writing on a wall
فقط برای دلخوشی من داری اینو میگی
وقتی می خوایم بگیم دست و بال کسی خالیه مثال I know your strapped for cash می دونم دست و بالت خالیه
چی میره رو مخم
تحریف واقعیت تحریف حقیقت
با ادب و با تربیت
به راحتی مغلوب کردن مثال He wipe the floor with you به راحتی مغلوبت می کنه.
نازک نارنجی I'm not sqeamish من نازک نارنجی نیستم.
احترام زیادی قائل بودن
دوست دختر فابریک
سختی کشیدن
شاخ بازی درنیار
بیابان گبی در مغولستان و شمال چین این بیابان نسبتا سردسیر است.
بلندترین کوه سلسه جبال آند که بلندترین قله نیمکره جنوبی زمین نیز محسوب می شود و در کشور آرژانتین قرار دارد.
وقتی در مورد جمعیت منطقه جغرافیایی به کار رود. منظور جمعیت همگن تر و و کمتر آمیخته است.
مثل قالی کرمون بودن. You're like a fine eune مثل قالی کرمون میمونی!
ریملی که ریخته و کثیف شده پخش شده ( در اثر گریه یا عرق کردن و. . . . )
بسیار مناقشه برانگیز
اصلا حرفشم نزن وقتی موضوعی آنقدر نامطلوب است که حتی نباید حرفش را هم زد.
واسه من رو منبر نرو واسه من سخنرانی نکن من را نصیحت نکن
تقریبا با یک اختلاف کمتر یا بیشتر
وجهه من را خراب می کنی.
نان سو خاری
سرت را بدزد. سرت را خم کن
رک و پوست کنده حرف زدن
اینو دیگه همه می دونن
گفته می شود که یعنی این طور می گویند هرچند ممکن است درست نباشد. ( میگن که )
گفته می شود که
چرا تو فکری؟
اذیتم نکن
شوکه شدم!
حال به همزن چندش اور معمولا برای شخص به کار می رود و با disgusting متفاوت است.
قول قول؟ وقتی می خواهیم مطمئن شویم طرف مقابل زیر قولش نمی زند، برای اطمینان بیشتر این عبارت پرسیده می شود.
در مورد لباس تنگ یا خیلی تنگ
گاهی به معنی لباس بدن نما
آدم بزدل و ضعیف و فرو مایه
گوگولی مگولی
تلافی شو سرت در میارم
ضایع شدی
با صفا
خیلی خزه
جنبه داشته باش
بی توجهی کردن بی محلی کردن. He sells me short
قصر در رفتن.
اینجوری بهتر شد. اونجوری بهتر شد.
زمانی استفاده می شود که گوینده نمی خواهد اطلاعاتش به طور عمومی منتشر شود.
خودت که بدتری
کدورت ها را کنار گذاشتن آشتی کرذن
حال و روز رقت بار وضعیت رقت بار به شکل استفاده در جمله دقت کنید. She was in a pitiable state. حال و روز رقت باری داشت.
کمک متقابل
از چیزی که انتظار داشتم بهتره نسبتأ خوبه
I can't stomach قادر به تحملش نیستم.
قادر به تحملش نیستم.
متوقف کردن از ادامه چیزی جلوگیری کردن
طبق برنامه پیش نره اشتباه پیش بره
تقاص پس دادن It's time to pay the Piper وقت تقاص پس دادنه
از کجا بدونم
می فهمی چی میگم؟ حواست به من هست؟
اینجا بیرون هوا یخه
قسمت بوده
شورشو در نیار
جم نخور تکون نخور
من دیگه سنی ازم گذشته
گمراه کردن مثال Don't let them lead you astray
واقعا امیدوارم ( خدا کنه ) اینطور نباشه
واقعا. امیدوارم ( خداکنه ) اینطور باشه.
شغل باثبات
دیگه خودت حسابشو بکن
درد زایمان کشیدن
عشق بر تمام موانع و سختی ها غلبه می کنه
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
فردی که اهل مشروب الکل نیست.
به خاطر بسپار
آدم مشهور ر و معروف
وقتی می خواهیم چیزی را برداریم یا لمس کنیم. مثال When I reached for my cellphone وقتی اومدم موبایلم را بردارم. . . .
نظر و دیدگاه تو چیه؟
شیک و مرتب You look spiffy شیک و مرتب به نظر می رسی
حرف دلم را می زنی
حرف دل کسی را زدن You're speaking my language حرف دل من را می زنی.
گل سرسبد. بهترین از میان بهترین ها
در ناز و نعمت بزرگ شدن لای زرورق بزرگ شدن
آدم به غایت چاپلوس وقتی suckup صفت باشد معمولاً بدون فاصله نوشته می شود.
به هدف رسیدن به نتیجه رسیدن
ساده لوح نباش
بدون معطلی
تک پر کسی که با بقیه قاطی نمی شه
من تک پرم من با بقیه قاطلی نمی شم.
اسمم را عوض می کنم. اگر فلان اتفاق بیوفته، من اسمم را عوض می کنم.
این عبارت گاهی به معنای خیلی جدی در مورد موضوعی حرف زدن است. We really should have a sit down باید خیلی جدی در مورد این موضوع حرف بزنیم.
کمکم کن کن برم بالا
تو پر
اهمیت موضوعی را درک کردن
اهمیت موضوع را درک می کنم
تازه دارم بهش عادت می کنم. تازه دارم باهاش کنار میام.
اینقدر نگران نباش
شما احضار شدید.
برای چیزی که انتخابات دارد وارد رقابت شدن
خود کفا خود بسنده
با توجه به این که
اوراق کردن
خودمحور
آخه چطور ممکنه خدایا آخه چطور ممکنه
بچه جغله کلمه جغله معادل مناسبی است. کاربرد در جمله مثال I have known you since you were knee high to a grasshoppers. از وقتی یه بچه جغله بودی م ...
داری صبرم را لبریز می کنی.
صبر ایوب داشتن I have the patience of the saint من صبر ایوب دارم.
اخجون ایول
ضمانت کرن I can vouch for him می تونم ضمانتش کنم.
بیش از حد بالا بودن مثال Your blood pressure is off the chart فشارخونت بیش از حد بالاست.
خیلی خیلی خل و چل بسیار شیرین عقل
کارت تمومه
بی همتا و غیر قابل قیاس بودن ( با دیگران )
همه چیز رضایت بخش و عالیه
دنبال جواب نباش
خودت را معذب نکن
خستگی در کن
مست کرذن
نامیدبودن و در عین حال حیرت زده وحشت زده بودن
به کسی توجه نکردن نادیده گرفتن کسی
طاقت فرسا
دزدکی به کسی نزدیک شدن طوری که طرف متوجه نشه و غافلگیر بشه
لفتش نده زود باش
داستان، نوشته، نوار، موزیک یا هرمحتوای مستهجن
متوجه ام می فهمم چی می گی
عوضی بازی درنیار
چیزی می خوای بگی؟ ( چیزی تو ذهنت هست که بخوای بگی؟ )
موجب سربلندی کسی یا چیزی شدن
تکون نده مثال Stop jiggling your legs پاهات را تکون نده
نادیده ش بگیر
یکدنده
شگفتی ساز به طور غیر منتظره برنده شده
جذاب و با اعتماد به نفس به نظر میای جذابی
جذاب و با اعتماد به نفس
خودخواهی را بزار کنار
خیلی خیلی کار دارم . سرم خیلی شلوغه
سربار بودن مثال I don't want to be a burden نمی خوام سربار کسی باشم.
دستم را ول کن
نیت من خیره نیتم خیره است. معمولا به شکل جمع گفته میشه؛ اما مفرد ترجمه کنیم، روان تر و سلیس تر است.
خوش بیان خوش صحبت
گاهی به معنای خاطرخواه است. گاهی در ترجمه با توجه به متن می تونه معادل یارو یا آدم ترجمه میشه
بند و آب دادن
قضیه لو رفت.
دندون رو جیگر بزار
پروار کردن نگهداری و ذغیه دام و ماکیان غیره به منظور فربه کردن و ذبح کردن
پروار کردن زمانی که می خواهیم دامی یا نوعی از ماکیان و غیره را را پروار کنیم تا فربه شود و ذبحش کنیم.
روزگار سختی شده
حالا که حرفش شد
بزار بهت بگم چی شد.
حرف گوش کن
خودت را کنترل کن
مجال ندادن به کسی ( برای کاری )
زبانم قاصره موندم چی بگم
این شد حرف حساب
عذاب وجدان دارم.
وجدانم آسوده است. وجدانم راحته
از هیچ تلاشی فروگذار نکردن از هیچ اقدامی فرو گذار نکردن
همه تلاشمون را می کنیم. همه زورمون را می زنیم. این اصطلاح عامیانه است نباید هر جایی به کار بره
من دیگه حرفی ندارم.
اشتباه فکر می کنی سخت در اشتباهی
معلومه که مشخصه که. . . . I can tell you are faking it. معلومه داری نقش بازی می کنی.
خدا از دهنت بشنوه
فکر کردن نمیخواد که
این دیگه چه کوفتیه
کاش می تونستم
خیلی خیلی خسته ام.
شگفت زده شدم. شوکه شدم.
وقتی منحصرا در مورد برنج به کار بره منظور برنج دون دون و ری کرده است.
اگر تمرین نکنی، یادت می ره
گستاخ
نیم پز کردن اندکی جوشاندی مثل وقتی برنج یا ماکارونی را درون آب می ریزیم و نیم پز می کنیم و بعد آبکش می کنیم.
رازی را فاش کردن
عروسی عجله ای به دلیل بارداری
بشکنه این دست که نمک نداره
مشغول چه کاری هستی؟ سرت گرم چه کاریه؟
این دیگه چیه؟
اینکاره نیستی
زهره ترک شدم کنایه از اینکه خیلی ترسیدم.
با هوش و با تدبیر بودن معمولا به طور کامل تر با این عبارت به کار برده می شود. She has a good head on her shoulder. اون باهوش و با تدبیره
با هوش و با تدبیر بودن معمولا به طور کامل این گونه استفاده می شود. مثال She has a good head on her shoulder اون باهوش و با تدبیره
واسه این کار ساخته شدی استعداد ذاتی داری
علت چیزی را یافتن
زودباش سریع انجامش بده
بازسازی خانه
میدونم باید چی کار کنم. با روال کار آشنام.
با بی مهری با سنگدلی
ساده اما کاربردی در این عبارت yet به معنای اما است.
هیچ اهمیتی برام نداره
هر کاری خودت میدونی بکن
زندگی برد و باخت داره
دعوا داری؟؟؟
از ته دل خندیدن
امضای کسی را جعل کردن
Head صحی است نه hand و اشکال تایپی است.
معمولا در مورد زمانی به کار می رود که در فرودگاه مننظر پرواز بعدی هستیم. یعنی از یک هواپیما پیاده شده ایم و منتظر بعدی هستیم. درمورد پروازهای connec ...
نیکی و پرسش
احمق و دیوانه
تمایل عاشقانه داشتن نسبت به کسی
عقل خود را ازدست دادن
خبری که هم اکنون به دستم رسیده
می تونی بری دیگه
فرود آرام
پول کم ارزش
نوشیدنی غیر الکلی
یکی از معانی کلمه way به ویژهاگربعد از آن یک صفت بیاید خیلی است. این نکته در ترجمه بسیار مهم است. مخصوصا در ترجمه فیلم و سریال های آمریکایی به عنوان ...
حاصر و آماده ( برای همه ) مهیا برای همه
خشم سراپای وجود کسی را فراگرفتن
وصیت نامه نوشتن وصیت کردن
مختو به کار بنداز
سخت در اشتباه بودن You're dead wrong سخت در اشتباهی
ریسک و مخاطره زیادی There is too much at stake ریسک و خطر زیادی وجود داره.
ازشدت عصبانیت کبود شدن He was pale with rage از شدت عصبانیت کبود شد.
زیاده روری کردن I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.
زیاده روی کردن معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم.
لاعلاج غیر قابل درمان
گاهی به معنای تحریک جنسی کردن است. این عبارت slang است.
لخت مادر زاد
ریمل ضد آب
آمارتو دارم.
هارت و پورتش زیاده قطعا به جای his می توان از سایر ضمایر نیز استفاده کرد.
هدر دادن به عنوان مثال She idled away her youth جوانیش را هدر داد.
سونوگرافی کردن
راستش را بخوای حقیقتش را بخوای
بی ادبی من را ببخشید. جسارت بنده را ببخشید.
نفخ دارم.
در حسرت کسی بودن
سالم و سلامت بودن
تعریف شما را زیاد شنیدم.
در خواست وام
کاملا با من ناآشنا هستی.
از دهن این و اون شنیدم.
حرف سنگینی زدی
کسی را سرزنش کردن. تذکر جدی دادن
تو بهتر از همه می دونی
گل گفتی حرف حساب زدی
دیگر لطفی نداشتن به عنوان مثال It is no longer a matter of pleasure tome دیگر برایم لطفی ندارد.
جواب قانع کننده
War torn
قسطی پرداخت کردن
No down payment پیش قسط نداره
همخوان با خود. هنگامی که یک اختلال روانی با ایگوی فرد همخوان باشد و فرد به وجود اختلال روانی خود بینش نداشته باشد یا ببینشش ضعیف باشد؛ یا به عبارت س ...
بی عرضه نبودن He is no slouch اون بی عرضه نیست.
شوخی خرکی کردن با کسی این عبارت با حرف اضافه on به کار می رود. Pull a prank on someone
اخراج شدم.
سال خوبی داشته باشید.
توی دردسر افتادن
نه تا زمانی که من هستم یا من نظارت می کنم. یا حتی تلویحا یعنی نه تا زمانی که من مسئول هستم. در واقع یعنی تا زمانی که من هستم اجازه نمی دهم و این عب ...
گاهی به معنای فیصله دادن است.
می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.
وقتی می خواهیم به کسی عامیانه بگوییم که مزاحمت نمی شم، از این عبارت استفاده می کنیم. I'll get out of your hair
خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.
دلشوره گرفتن
کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر
مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه
معادل عبارت اگر پاش بیوفته
اگر انتقاد درست و بجایی ازت می کنن، اون انتقاد را بپذیر.
تقریبا معادل من الان چه گلی به سرم بگیرم.
ببین دلت چی میگه
دست بردار بس کن
اگر منظورم را متوجه بشی
بدون رودربایستی و بی پرده حرف زدن
بدون رودربایستی حرف زدن
پیشنهاد مغرضانه
مغرضانه
سرعقل امدن مثلا He finally brought to reason اون بالخره سر عقل اومد.
عیبنذ ناراحت نباش
بیا یه قراری بزاریم در حالت گذشته We made a pact ما یه قراری گذاشتیم.
مرده شورت را ببرن برای مثال The plague an both your houses مرده شور جفت تون را ببرن
وقتی از چیزی تجربه کافی ناخوشایند داریم و دیگه علاقه ای به اون موضوع یا موقعیت یا کار مورد نظر، نداریم، از این اصطلاح استفاده می کنیم.
تمامی جیزی که با چیز دیگر مرتبط است
فقط ادعا داری
قال قضیه را کندن
هم راستا بودن
بدون علاقه
هیچ علاقه مداشتن حتی کمترین علاقه ای نداشتن
هیچ علاقه ای نداشتن
جوگیر شدن
در برخی موار، قائم به ذات، ترجمه مناسب تری است.
در خطر بودن
هر کسی که بویی از انسانیت برده باشد.
تحقیر
نیای کلاه رفته سرت. بیای خیلی خوش می گذره.
حق کسی را کف دستش گذاشتن. قاطعانه برخورد کردن با کسی
حق کسی را کف دستش گذاشتن. I did her justice حقش را کف دستش گذاشتم.
آدم ابرومند آدم موجه و درست
انسان آبرومند. آدم با اخلاق و درست
تنها کاری که باید بکنی اینه که. . . . تنها کاری باید انجام بدهید این است که. . . .
به گند کشیده شدن
سلام به روی ماهت.
ناچیز جلوه دادن
کارم تمومه فاتحم خونده ست.
حامله بودن تر جمه مناسب تریست. چون این اصطلاح غیر رسمیت.
اگر جسارت نباشه
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
اسائه ادب
اینطوری به به نظر میاد.
نقص مادرزادی
چه با شکوه
باید که
باید که. . . . . بود مثلا There has to be kind باید که مهربان بود.
از شانس
بر حسب اتفاق
حودسرانه
حرف حرفمنه
شخصی با همت بالا
اهل عمل عملگرا
تا موقعی که من هستم ( مسئولم ) اجازه نمی دم.
به قاعده و صحیح
در نطفه خفش کن
فراری درجه یک تحت تعقیب
مفت خور، بی عار
استاد مدعو
آروم باش
با بی اعتنایی تمام
غذا کشیدن. مثلا: Make me a plate برام غذا بکش یا I'll make you a plate برات غذا می کشم.
پیاز داغش را زیاد کردن، یا به گفتار اغراق بخشیدن،
هرگز به کم راضی نشو
به کم راضی شدن
برام دعا کنید.
به یک سرط
اما به یه شرط
دنبال چیزی رفتن You have to go for باید بری دنبالش ( البته تلویحا یعنی باید کمی سماجت نشون بدی )
ای وای! برای بیان تعجب یا شوکه شدن از چیزی به کار می رود، اما این تعجب یا شوکه شدن لزوما متبت نیست.
تو بردی وقتی بعد از بحث در مورد موضوعی این عبارت به کار می رود؛ یعنی اعتراف می کنیم که طرف مقابل درست می گوید. یا محق است.
حس می کنم دارن درباره من حرف می زنند.
در حد نو وقتی درباره وسایل حرف می زنیم، در حد نو ترجمه می شود.
کنار کشیدن
بسیار دانا به زعم من بهترین معادل کلمه خبره است.
ساق ران مرغ
دست و پنجه نرم کردن با
هرچیزی به موقعش
زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.
نقطه عطف
جرو بحث کردن. We crossed swords
نارو زدن You doubl crossed me. به من نارو زدی.
رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.
صدقه گرفتن صدقه قبول کردن
تقریبا معادل چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه
ظرف دو هفته عبارت by the end of به طول زمان اشاره می کند.
نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن
تا ببینیم چی میشه
تا ببینیم چی میشه
فقط اهل شعار بودن طبل تو خالی بودن
چشم تنگ تنگ نظر
اختروش دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی
غذای مغذی و پر و پیمون
خراشیدن چیزی از روی سطحی غالبا جیزی که دوست نداریم روی سطحی باقی بماند. مثلا می خواهیم کاغذ دیواری های کهنه را از روی دیوار برداریم. Scrape the wall ...
هوایی شدن
شرایط سخت
همون آدم سابقی
معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟
می فهمم. درکت می کنم.
یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...
چشمم آب نمی خوره احتمالش کمه
آدم که قحط نیست.
مسئله حیثیتی
گاهی می تواند موذیانه ترجمه شود. Loaded question سوال موذیانه
گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.
به عقیده من به نظر من
انتخاب بین بد و بدتر
به امید دیدار
حرف خاله زنکی
سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی
You don't have what it takes این کاره نیستی You have what it takes این کاره ای یعنی می تونی از پیش بر بیای
اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.
گاهی به معنی همدوره است.
گاهی دید بعد از فاعل به کار می رود. جمله هم سوالی نیست در ترجمه دقت کنید. معنی پاک یا کاملا میده. مثال. I did forget his birthday پاک تولدش را ...
اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
یاس آور
قناعت توانگر کند مرد را
امتناع کردن
به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.
ضد حال یا ناخوشایند
دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.
ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.
میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.
یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.
خوب شدن و بیماری را پشت سر گذاشتن. بهبود یافتن معادل چندان مناسبی نیست چون خیلی است .
تسلی دادن
بیشتر زمانی به کار میرود که فقط چهره و صورت مدنظر باشد.
I don't hold with testing cosmetics on animals.
موافق بودن
دو سو گرا، دودل
بسیار قدیمی
تلفات برای حوادثی مثل زلزله
ناراحت و عصبی بودن