تاریخ
١٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

سهل الوصول ــ در ترکیب at one's fingertips

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شکل نمادین؛ در هیئت نمادین به شکل تمثیلی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِل و شُل گِل آلوده و چسبناک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عرفی سازی دنیوی سازی روحانی زدایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلخیص شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیاس ناپذیر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرافزار به عنوان ترکیبی کمابیش نامأنوس و نامتداول، به معنای سرپوش یا پوشش مخصوص سر، اعم از کلاه و غیره، است ــ مثل پاافزار که بطور خلاصه همان کفش است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای منفی و انتقادی اصطلاح، صراحتاً به معنای �غصب و تصرف فرهنگی� است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معرفی نامه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمعیت هماره ثابت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرایش ذهنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یک کاسه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مُتجَزّی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای خود/ لنفسه. در مقابل in itself به معنای در خود/ فی نفسه. برای خود/ لنفسه وقتی تلویحاً یا تصریحاً به همین صورت جفتی به کار می رود عموماً، و توسعا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاعوض

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برخی موارد: مستغنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دمُده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارتقای شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درهم آمیخته. درهم سرشته. ممزوج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر معادل های ذکرشده، و به عنوان یکی از جنبه های معنایی این واژه: بی غم؛ از هفت دولت آزاد فارغ البال یَله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بقایار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزمایش شده. آزموده. امتحان پس داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی مطایبه آمیز و طعنه آمیز که اولین بار تامس کارلایل آن را در قرن نوزدهم باب کرد. در اشاره به علم اقتصاد به عنوان علمی که سروکارش با اصل کمیابی ...

پیشنهاد
٠

حکومت انتخابی حکومت نیابتی حکومت نماینده محور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت: جان ( سالم ) به در برده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصلحت اندیشی ملاحظه کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نقره داغ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رعایت تشریفات. و در زمینه های مذهبی تر: به جا آوردن، ادا کردن یا انجام دادن مناسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی زمینه ها: ضعیف النفس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بویژه درمورد نسخ خطی قرون وسطایی: تذهیب شده یا تذهیب کاری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیزخوارگی، کثیرالاشتها بودن. مجازاً: جامعیت، دربرگیرندگی، فراگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دلاوری. دلیری کردن در میدان نبرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقدار یا مقادیر معتنابهlashings of

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر همهٔ معانی ذکرشده، در برخی زمینه ها بیشتر به معنای �نظر لطف� یا حتی �دعای خیر� است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عربده جو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش خرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناخوش احوال پریشان حال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آدم نام آشنا. آدم معروف. سلبریتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مورد آمدن یا ورود شاهان و مقدسین: تشریف فرمایی. نزول اجلال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بزرگ ارتشتاران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محک، معیار، مبنا گروه یا نمونهٔ معیار گروه یا نمونهٔ مبنا گروه یا نمونه ای که در آزمایش ها و مقایسه ها محک - معیار - مبنا قرار داده می شود، بدین صورت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دندان صبر بر جگر خسته نهادن یا به شکل تحت اللفظی تر و شاعرانه تر: با دل خونین لب خندان آوردن ـــ مطابق این بیت حافظ: با دل خونین لب خندان بیاور همچو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد مالیات و قیمت ها و غیره: کمرشکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیرینه و پاس داشته دیرینه و مورد احترام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدن نما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ای لاتینی، با منشأ یونانی، مرکب از palin ( مجدد، باز، ازنو ) و psao ( خراشیده، سترده، پاک شده ) . به همان معنای ذکرشده توسط یکی از کاربران آبادی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تندوتیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرافراز؛ جسور؛ بی تعارف وضعیت کسی یا چیزی که با صحه نهادن بر خود و پذیرش یا تأیید جسورانهٔ تمامیت خویش، از آنچه واقعاً هست شرمسار و خجل و پیوسته در م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میانمایه سالاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرعالم کیهان شهر: کازموس پولیس = کازموپولیس نظم کیهانی ـ انسانی نظم عالمگیر نظم واحد حاکم بر جهان های طبیعی و انسانی نظام عالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلودگرا جاودان گرا معتقد به حکمت خالده یا خرد جاودان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخصی، فعلی یا چیزی که در کار ظاهرسازی، مخفی سازی، کتمان کردن یا پنهان داشتن باشد ظاهرسازانه، مخفی سازانه، کتمان دارانه، پنهان دارانه در موارد عام تر، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عُرضه جُربزه جَنَم جگر جلادت قابلیت هنر ( داریوش آشوری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فزونی یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعلق گرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحدی ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستِ گشاده مبسوط الید بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغالطهٔ استدلال یک طرفه مغالطهٔ توسل به استثنا گرفتار شدن در استاندارد دوگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابتذال هزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افتضاح فاجعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کله خر بی کله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هم ریخته بی قاعده بی سروسامان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزش محصول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونهٔ آزمایشی. نمونهٔ آزمایشگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروندهٔ تعقیب قضایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیانت به کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مصحف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِش دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در پاره ای از زمینه ها: از نان شب واجب تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی قیدوبند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجازاً: وقت ترکتازی؛ فصل برّه کُشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان شناسی نظرورزانه؛ روان شناسی غیرتجربی. . . روان شناسی خیال ورزانه؛ روان شناسی هپروتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیت الغزل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق تعیین تکلیف برای متهمی که در بازداشت است. حق متهم برای توسل به دادگاه جهت تبدیل قرار بازداشت غیرقانونی اش به آزادی یا زندان. . . این حق دقیقاً برا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت یافته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح ادعا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وراج خانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقارتبار. خلاف کرامت نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خُلواره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صلح چیره/ غالب/ مسلط آمریکایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مقیاس کلان. همان، منتها در مقیاس کلان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بانگ بیدارباش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خانه شاگرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاد، شدید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش خیال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

امتحان کردن شانس خود؛ بخت آزمایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تجمع اعتراضی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتصاب خارج ازبرنامه. اعتصاب مستقل از اتحادیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آخرین حربه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مؤتلفه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اوج التهاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در میدان عمل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خلل. یکپارچه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دربرگیرنده؛ فراگیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پز کار نکرده را دادن؛ با افتخارات دیگران عکس یادگاری گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفتی به یادگار مانده از دورانی متفاوت و منقضی که اکنون صراحتاً موهن و غیرقابل استفاده است اما گاه همچنان در متون زن ستیز و شوونیستی از آن اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضلالت. جهالت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنده باسنی. گنده کفلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارگرلازم؛ کارلازم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سربسته؛ در لفافه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نامربوط

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رسوخ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی مواضع: سرخورده، مأیوس، توهم زدوده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

استنباطی. در علم حقوق، در تعابیری مثل �constructive treason�، به معنای خیانت استنباطی ــ خیانتی که عملاً صورت نگرفته، اما با توجه به شواهد و اَمارات، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوکه کردن. متوحش کردن کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل تحمل. غیرقابل دفاع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آزاداندیش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آماده باش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مستقلاً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گــــُل هر چیز ــ مثل وقتی که دربارهٔ بهترین قسمت هر چیز صحبت می کنیم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوشایند. ناراحت کننده. شرم آور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رویه یا روال ثابت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر از دست رفته؛ دیرگمشده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منقادسازی؛ فرودست سازی. تنزل مقام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

یکی از معانی دورتر، غیررسمی تر و استعاری تر این واژه �خط دادن� است، یا به معنایی کمتر منفی، �جهت دادن� ــ مثل وقتی که می گوییم کسی یا جایی در حال خط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دست انجام؛ در حال انجام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مَس کردن آئینی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرتر در بین برابرها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تیشه رو به خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش تجربی؛ دانش شخصی؛ دانش غیرقابل انتقال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دست اندرکار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به سرعت در حال رشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دست باز در حمله و انتقاد داشتن یا پیدا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خدعه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یافت یار. کشف یار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناسازواری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتگوی شفاهی: چوب کاری کردن؛کسی را باد کردن؛ هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی مواضع: به خط قرمزی رسیدن و، باب گفتگو را بستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سازوکار درونی. در برخی مواضع، افزون بر جزئیات، به معنای زیروبم کار یا قلق های کار نیز هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در مسیحیت کاتولیک: معلم، آموزگار، اتابک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چشمک زدن. . . مثل وقتی که می گوییم فلان چیز داخل ویترین به ما چشمک می زند، یعنی ما را به خودش جذب می کند یا فرا می خواند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

کهنه کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شدیداللحن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عنق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ظاهرالصلاح. مار خوش خط وخال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناگشودنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال نوعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از هرچه بگذریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رأفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضابط

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پروندهٔ پرسروصدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دل نازکی. حساسیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آخرین قطره یا آخرین چیزی که کاسهٔ صبر آدمی را لبریز می کند

پیشنهاد
١

گزک به دست کسی دادن. بیهوده برای خود دردسر درست کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مجازاً و بسته به مورد: گام اول، سنگ اول، مشت اول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان اسپانیایی، به شکل جمع، به معنای هم خانوادگان، خویشان، اقوام، بستگان، اهل بیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مودت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اداء فرائض. انجام تکالیف. مراعات.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان اسم: مخیله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوانمرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نوع دوستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهریار و شهریارسالاری. خدیو و خدیوسالاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق ویژه های سلطنتی؛ امتیازات سلطنتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

فهرست بلندبالا؛ سیاهه ی طویل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب ناپذیر؛ ناگزیدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عندالزوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازنگری انتقادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لایعقل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نامسکون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

احاطه بر نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در برخی موارد، �تطمیع� در مقابل تهدید ــ یا همان هویج در مقابل چماق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مواردی: قابل احصا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

شخص یا امر دردسرساز؛ مایه ی دردسر؛ شرّ ــ مثل وقتی که می گوییم کسی یا چیزی شرّ شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مأیوس کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در قبضه ی. در مشتِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در برخی مواضع: من عندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هیولاوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی دهان پرکن؛ واژه ی پرطمطراق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

الی الابد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِکمال نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در برخی موارد: عذر و بهانه؛ دستاویز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگری نمایی. تشبّه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظاهرالصلاح. کاذب. و به نحوی تفصیلی تر، در برخی جملات: گندم نمای جوفروش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفّ نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثقل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وحوش زار ـــ به معنای خطه یا سرزمین بکری که حیوانات وحشی در آن زندگی می کنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناخرسندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوچیگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُسر و حَرَج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحدّی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تفاریق؛ جسته گریخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان ترجمه ای برای polis در عهد یونان باستان: شهرکشور ( دولت شهر ) به عنوان نوعی سامانهٔ سیاسی مستقل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی که خیر است؛ چیزی که درنهایت ختم به خیر خواهد شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آرامش خاطر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خدشه ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناروا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مؤثر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عرض حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان سخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

زایدالوصف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( در اشاره به وضعیت جهان ) آکنده از غارت و قساوت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

امتحان نشده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عذاب آور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

میل آگین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیال اندیشی؛ محال اندیشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شَهَویه؛ بویژه در ترکیب قوهٔ شهویه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اُمّی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوپدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوباندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ده کوره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غم عالم؛ جهان رنجوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( به عنوان صفت ) یک لاقبا؛ آسمان جل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تک رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کله گنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مأخوذبه حیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اخلاق نامه؛ تمثیل نامهٔ اخلاقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لوطی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دنباله رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قهرمان سازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بازار شام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرام گوشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حجب وحیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

تمَجمُج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دین آگینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خط فارِق. نقطهٔ تعیین کننده؛ لحظهٔ سرنوشت ساز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جامع التأثیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدقلق. فرمان ناپذیر. زمخت

پیشنهاد
٠

رو کردن هرچه فرد در چنته دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

شوخ وشنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

جامع نگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( در معنای صراحتاً منفی ) قرتی گری ( در معنای کمابیش خنثی تر مورد استفاده در کشورهای غیرغربی ) فرنگی مآبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خوش دستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مُشوّه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کله گنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

صنعت مداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به عنوان اصطلاحی غیررسمی: �ترکاندن� ــ مثل وقتی که می گوییم طرف در کار ساخت وساز ترکانده است؛ کار کسی حسابی گرفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قدرت تشخیص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتمام؛ تتمیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مذبوحانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مسکنت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانبوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کودک داری؛ بچه داری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرخ کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حاضربه یراق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ارتجالی. دفعتی ـ موردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

گرفت و دهش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تمشیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ته برگ بلیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ابهام آفرینی؛ مبهم سازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

متعلقین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کَس و کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلخ و شیرین؛ نوش آمیخته با نیش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ستایش شده؛ ستوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بدن نما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تأثر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

لکه ننگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پای بوم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سیره؛ روش؛ آئین. قواعد؛ ضوابط؛ هنجارها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ملکه ی ذهن کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چوبِ گز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

متحدالجنس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جامعهٔ هم خرج در خاکسپاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چشمه؛ دهانه؛ روزن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تراوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قوّت نفس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرسش بلاغی؛ در برخی مواضع، تجاهل العارف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چندین لسانی؛ دگرلسانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مصطبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تک اِستاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شهربلدی؛ فوت و فن ( های ) شهرنشینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای تکان خوردن؛ جای بازی؛ هواخور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعلیمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پرهیختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اسناد اعتباری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

بِفروشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بساز و بنداز ( در عرصهٔ ساخت وساز ) ؛ بخر و بنداز ( در عرصهٔ همهٔ کالاها به طور عام )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعیین کننده؛ سرنوشت ساز ( صفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حساس؛ منعطف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

الفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حَظ باغ؛ بستان لذات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خریدسرا؛ خریدگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مسکین سازی؛ فلاکت آفرینی؛اَدبارزایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کلیشه ای شدن؛ کلیشه ای رفتار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سیر؛ اشباع شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کلاپیسه شدن ( در مورد چشم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحدّی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنباله؛ نتیجهٔ غیرمترقبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشیت