pulpit

/ˈpʊlˌpɪt//ˈpʊlpɪt/

معنی: منبر، سکوب خطابه، بالای منبر رفتن
معانی دیگر: میز خطابه ی کشیش، کشیشان، اهل منبر، واعظین، روحانیون، کشیش گری، وعظ، شغل واعظ بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the raised platform or lectern at which a member of the clergy stands to address the congregation.
مشابه: lectern, platform, podium, rostrum

(2) تعریف: the profession of preaching; ministry (prec. by the).
مترادف: cloth, ministry
مشابه: church, pastorate, priesthood

(3) تعریف: members of the clergy collectively (prec. by the).
مترادف: clergy, clergymen, ministers, ministry, pastorate, preachers, reverends
مشابه: clerics, cloth, ecclesiastics, parsons, presbytery, priesthood

جمله های نمونه

1. from his pulpit the preacher could rake the crowd from end to end
از روی منبر واعظ می توانست جماعت را از یک سو تاسوی دیگر زیر نظر داشته باشد.

2. to supply another's pulpit
به جای کسی دیگر به منبر رفتن

3. the priest thundered from the pulpit against corruption
کشیش بر ضد فساد از منبر داد و قال می کرد.

4. the ideas which he vended from the pulpit
عقایدی که او از منبر اعلام کرد

5. The policy has been widely condemned from the pulpit .
[ترجمه مریم سالک زمانی] روحانیت سیاست مذکور را به شدت محکوم کرده است.
|
[ترجمه گوگل]این سیاست از منبر به طور گسترده محکوم شده است
[ترجمه ترگمان]سیاست بطور گسترده از منبر به شدت محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rev. Dawson addressed the congregation from the pulpit.
[ترجمه گوگل]کشیش داوسون از بالای منبر برای جماعت سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش داوسن، اهل کلیسا را مخاطب قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pews, the pulpit and the altar are of a piece with the simple elegance of the church itself.
[ترجمه گوگل]نیمکت ها، منبر و محراب قطعه ای با ظرافت ساده خود کلیسا هستند
[ترجمه ترگمان]The، منبر و محراب یک قطعه با شکوه ساده کلیسا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I spoke from the pulpit ad lib.
[ترجمه گوگل]من از منبر تبلیغاتی صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]من از روی منبر از طرف منبر استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Announcements can be made from the pulpit about area shelters or support groups for abusers and victims.
[ترجمه گوگل]در مورد پناهگاه های منطقه یا گروه های حمایتی برای سوء استفاده کنندگان و قربانیان می توان از منبر اطلاعیه هایی ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]Announcements می تواند از منبر در مورد پناه گاه ها و یا گروه های حمایتی برای سواستفاده کنندگان و قربانیان ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He enjoyed playing a kazoo in the pulpit.
[ترجمه گوگل]او از نواختن کازو در منبر لذت می برد
[ترجمه ترگمان]از بازی کردن در منبر لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Frequently he slid out from behind the pulpit and sauntered along the aisle as he spoke.
[ترجمه گوگل]او غالباً از پشت منبر بیرون می‌لغزید و در حین صحبت کردن در امتداد راهرو می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]چند بار از پشت منبر بیرون آمد و در طول راهرو به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use the bully pulpit to make school-to-work an ongoing part of the school-reform agenda.
[ترجمه گوگل]از منبر قلدر استفاده کنید تا مدرسه به محل کار را به بخشی از دستور کار اصلاح مدرسه تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]از منبر عالی برای وادار کردن مدرسه به کار در بخش در حال پیشرفت برنامه اصلاحات مدرسه استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abuse of the bully pulpit makes a leader just a plain bully.
[ترجمه گوگل]سوء استفاده از منبر قلدر از یک رهبر فقط یک قلدر آشکار می سازد
[ترجمه ترگمان]سو استفاده از منبر زورگو باعث می شود که رهبری یک قلدر ساده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The screen and the ornamental woodwork of pulpit, font lid and choir stalls they chopped up for firewood.
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش و تزئینات چوبی منبر، درب قلم و غرفه های گروه کر را برای هیزم خرد کردند
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش و the تزیینی منبر، lid و نیمکت های جایگاه همسرایان برای هیزم خرد می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The pulpit, instead of being central, was placed to the right-hand side, looking from the back pews.
[ترجمه گوگل]منبر به جای مرکزی بودن، در سمت راست قرار داشت و از نیمکت های عقب نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]منبر به جای مرکزی بودن به سمت راست متمایل می شد و از نیمکت های پشتی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منبر (اسم)
rostrum, tribune, pulpit

سکوب خطابه (اسم)
pulpit

بالای منبر رفتن (فعل)
pulpit

انگلیسی به انگلیسی

• raised platform or stage (esp. one intended for a church clergyman)
a pulpit is a small raised platform in a church with a rail or barrier around it, where a member of the clergy stands to preach.

پیشنهاد کاربران

روحانیت
boat pulpit=قسمت محافظ جلوی قایق که می توانید بطور ایمن روی آن بایستید
bully pupit=بلندگو, تریبون, فرصت و اختیاری که یک فرد در قدرت می تواند از آن برای صحبت با عموم استفاده کند. ( ربطی به زورگویی ندارد )
he could use the presidency as a bully pulpit to bring out the best in civic life

مصطبه
دقیقا معنی "منبر" میده
همونی که میرن بالاش سخنرانی میکنن

بپرس