excoriate

/ˌeksˈkɔːrieɪt//ˌeksˈkɔːrieɪt/

معنی: تراشیدن، پوست کندن از، پوست چیزی را کندن
معانی دیگر: (پوست بدن یا چیزی را کندن یا تراشیدن یا خراشیدن) پوست کندن، پوست خراشیدن، پوست تراشیدن، بی پوست کردن، پوست بری کردن، (مجازی) سخت مورد انتقاد یا عتاب و خطاب قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: excoriates, excoriating, excoriated
مشتقات: excoriation (n.)
(1) تعریف: to denounce or criticize severely.
مشابه: abuse, chastise, run down, scorch, score

- The student was excoriated for his actions, but he was not expelled from the university.
[ترجمه گوگل] این دانشجو به خاطر اقداماتش مورد سرزنش قرار گرفت، اما از دانشگاه اخراج نشد
[ترجمه ترگمان] دانش آموز به خاطر کارهایش سرزنش شد، اما از دانشگاه اخراج نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to abrade or tear away the skin of.
مشابه: skin

جمله های نمونه

1. i'll excoriate my enemies with this satirical essay!
با این مقاله ی طنزآمیز پوست دشمنانم را خواهم کند!

2. His latest novel received excoriating reviews.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او نقدهای خشن دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او excoriating مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His palms were excoriated by the hard labor of shoveling.
[ترجمه گوگل]کف دست هایش در اثر کار سخت بیل زدن به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]کف دست هایش را به زحمت پارو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suzane was excoriated for her mistakes.
[ترجمه گوگل]سوزان به خاطر اشتباهاتش مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Suzane برای اشتباهاتش آماده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He proceeded to excoriate me in front of the nurses.
[ترجمه گوگل]او جلوی پرستاران به تحقیر من پرداخت
[ترجمه ترگمان]در مقابل پرستاران به طرف من آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. an editorial that excoriated the administration for its inaction.
[ترجمه گوگل]سرمقاله ای که دولت را به خاطر انفعالش مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه ترگمان]سرمقاله ای که دولت را به خاطر انفعال خود مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her palms were excoriated by the hard labour of shoveling.
[ترجمه گوگل]کف دست هایش در اثر کار سخت بیل زدن به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]کف دست هایش را با تلاش و زحمت زیاد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The judges have received death threats and been excoriated in the state press by Mugabe and ministers.
[ترجمه گوگل]قضات تهدید به مرگ شده اند و در مطبوعات دولتی توسط موگابه و وزرا مورد انتقاد قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]قضات تهدیدات مرگ دریافت کرده اند و در مطبوعات کشور توسط موگابه و وزرا بسیار مورد انتقاد قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Boston Globe excoriated the first American exhibition, calling it a hotbed of Bolshevism.
[ترجمه گوگل]Boston Globe اولین نمایشگاه آمریکایی را مورد انتقاد قرار داد و آن را کانون بلشویسم خواند
[ترجمه ترگمان]بوستون گلوب اولین نمایشگاه آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و آن را بستری از Bolshevism خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Additionally. Nasal discharges are excoriate and cause burning nostrils, the person' eyes water as if by onions.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این ترشحات بینی ترشح می کند و باعث سوزش سوراخ های بینی می شود، چشمان فرد مانند پیاز آب می شود
[ترجمه ترگمان]به علاوه آب نمک بینی را سوراخ می کنند و باعث ایجاد سوراخ های در حال سوختن می شوند، که فرد به صورت پیاز به آب نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To criticize severely and devastatingly; excoriate.
[ترجمه گوگل]انتقاد شدید و ویرانگر؛ پاک کردن
[ترجمه ترگمان]انتقاد شدید و خشن؛؛ excoriate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To assail with stinging criticism; excoriate.
[ترجمه گوگل]هجوم با انتقاد گزنده؛ پاک کردن
[ترجمه ترگمان]حمله به انتقادات زننده، excoriate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The psychologist Barry Schwartz used the kindergarten experiment to excoriate an experimental New York schools programme which paid older children to show up and work hard.
[ترجمه گوگل]روان‌شناس بری شوارتز از آزمایش مهدکودک استفاده کرد تا یک برنامه تجربی مدارس نیویورک را که به بچه‌های بزرگ‌تر پول می‌داد تا در آنجا حاضر شوند و سخت کار کنند، تحسین کرد
[ترجمه ترگمان]روانشناس باری Schwartz شوارتز از تجربه کودکستان برای excoriate کردن یک برنامه آموزشی در نیویورک استفاده کرد که به کودکان مسن تر دستور داد تا به سختی کار کنند و کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That's why the solution to substandard performance is always to excoriate, punish and shame the child.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل راه حل عملکرد نامرغوب همیشه تحقیر، تنبیه و شرمساری کودک است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که راه حل برای عملکرد غیر استاندارد، همیشه to، مجازات و شرمندگی کودک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراشیدن (فعل)
erase, carve, scrape, face, grain, trim, expunge, pare, grave, shave, whittle, excoriate, exfoliate, raze, rase, resect

پوست کندن از (فعل)
shell, debark, flay, decorticate, excoriate

پوست چیزی را کندن (فعل)
excoriate

انگلیسی به انگلیسی

• harshly criticize, denounce; remove the skin from

پیشنهاد کاربران

به باد انتقاد گرفتن
این 'به باد انتقاد گرفت' خیلی رایجه. یعنی کمی بالاتر از حد یه نقد معمولی، بی اعتبارش کرد
ریشه کلمه از لاتین، to take off the skin
معنی پوست کندن یا از پوست کندن میده
معنی انتقاد شدید هم میده.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : excoriate
✅️ اسم ( noun ) : excoriation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
۱ - ( پزشکی ) پوست پوست شدن بر اثر بیماری، یا کنده شدن پوست به علت خارش یا خشکی
۲ - انتقاد شدید کردن
to criticize somebody/something severely
پوست چیزی را کندن مثلا:
I EXCORIATED AN ORANGE FOR MYSELF
برای خودم یک پرتغال پوست گرفتم ( پوست کندم )
جزء لغات 1100 واژس
تا جاییکه من میدونم ترجمه اصلی انتقاد کردن میشه criticize اما این لغت هم معنی انتقاد کردن میده
THE PRESIDENT EXCORIATED THE MINISTER
سخت انتقاد کردن
ملامت کردن سرزنش کردن

بپرس