pathos

/ˈpeɪθas//ˈpeɪθɒs/

معنی: ترحم، گیرندگی، عامل وموجد ترحم وتاثر
معانی دیگر: رقت، تاثر، دلسوزی، حالت رقت بار، وضع ترحم انگیز، اسفناکی، جانگدازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a quality in life or art that evokes pity, sadness, or compassion.

- The film is serious and filled with pathos, and yet the viewer comes away with a sense of hopefulness.
[ترجمه گوگل] فیلم جدی و مملو از رقت است و با این حال بیننده با حس امیدواری کنار می رود
[ترجمه ترگمان] فیلم جدی و پر از گیرایی است، و با این حال بیننده با یک حس امیدواری خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pity or sorrow.

جمله های نمونه

1. her suffering made me feel pathos
رنج او مرا دچار تاثر کرد.

2. The scene was full of pathos.
[ترجمه گوگل]صحنه پر از ترحم بود
[ترجمه ترگمان]صحنه پر از ترحم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's a pathos in his performance which he never lets slide into sentimentality.
[ترجمه گوگل]در اجرای او رقت انگیزی وجود دارد که هرگز اجازه نمی دهد به سمت احساساتی شدن فرو رود
[ترجمه ترگمان]در عملکرد او حالت رقت انگیزی وجود دارد که او هرگز نمی گذارد دچار احساساتی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pathos of the situation brought tears to our eyes.
[ترجمه گوگل]بدبختی اوضاع اشک ما را درآورد
[ترجمه ترگمان]ترحم این وضع، اشک در چشمان ما جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nevertheless, Plenderleith injects genuine pathos into his tales that, on the whole, are affiliated to the great game.
[ترجمه گوگل]با این وجود، پلندرلیث ترحم واقعی را به داستان های خود تزریق می کند که در کل به بازی بزرگ وابسته است
[ترجمه ترگمان]با این وصف، Plenderleith به داستان های خود که در مجموع به این بازی عالی وابسته هستند تزریق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The opera's mixture of comedy, pathos, and desire will break your heart.
[ترجمه گوگل]آمیزه‌ای از کمدی، ترحم و میل اپرا قلب شما را خواهد شکست
[ترجمه ترگمان]ترکیب اپرا از کمدی، شفقت، و میل قلب شما را می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pathos of Antoine's predicament is clearly articulated in this passage.
[ترجمه گوگل]آسیب‌پذیری وضعیت مخمصه آنتوان به وضوح در این قسمت بیان شده است
[ترجمه ترگمان]این وضع رقت انگیز آنتوان به وضوح در این راهرو شنیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It creates an unbelievable pathos for Tithonus.
[ترجمه گوگل]این یک ترس باورنکردنی برای تیتونوس ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد یک شفقت باور نکردنی برای Tithonus می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The concentrated pathos of her narration, and the clarity with which she conveys its crippling effects on Blanche, is breathtaking.
[ترجمه گوگل]ترحم متمرکز روایت او و وضوحی که او با آن تأثیرات فلج کننده خود را بر بلانچ منتقل می کند، نفس گیر است
[ترجمه ترگمان]جذابیت متمرکز روایت و روشنی که او با آن اثرات فلج کننده آن را بر بل انش منتقل می کند، breathtaking است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a venue of pathos and prayers, a wretched place for passengers concerned with their welfare.
[ترجمه گوگل]این مکان محل عبادت و نیایش بود، مکانی بدبخت برای مسافرانی که به فکر رفاه خود بودند
[ترجمه ترگمان]برای مسافرانی که نگران رفاه و آسایش خود بودند، مکانی پر از ترحم و دعا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is pathos to be found in it in abundance, and images of love and great nobility of spirit.
[ترجمه گوگل]در آن به وفور می توان رقت انگیزی یافت، و تصاویری از عشق و اشراف عظیم روح
[ترجمه ترگمان]در آن به وفور یافت می شود، و تصاویری از عشق و اصالت عالی روح یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wounded loyalty and dignified pathos were her line on stage, although off-stage she grew increasingly self-assertive.
[ترجمه گوگل]وفاداری جریحه دار و رقت با وقار خط او روی صحنه بود، گرچه در خارج از صحنه او به طور فزاینده ای ابراز وجود می کرد
[ترجمه ترگمان]وفاداری مجروح و گیرایی باوقار، خط او بر روی صحنه بود، هر چند که او به طور فزاینده ای جسور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pathos rules and Seth is just silly.
[ترجمه گوگل]پاتوس حاکم است و ست احمقانه است
[ترجمه ترگمان]قوانین pathos و سث فقط یه احمقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The longest story is so full of pathos that the joke lines elicit only sympathy, not laughter.
[ترجمه گوگل]طولانی ترین داستان به قدری پر از ترحم است که سطرهای جوک فقط باعث همدردی می شود، نه خنده
[ترجمه ترگمان]طولانی ترین داستان چنان پر از شفقت است که خطوط شوخی فقط همدردی را استخراج می کنند، نه خنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترحم (اسم)
pity, commiseration, pathos

گیرندگی (اسم)
pathos

عامل وموجد ترحم وتاثر (اسم)
pathos

انگلیسی به انگلیسی

• pity, compassion; enthusiasm; emotion
pathos is a quality in a situation that makes people feel sadness and pity; a literary word.

پیشنهاد کاربران

برانگیختگی احساسات و عواطف
۱. غم انگیزی. اسفناکی. رقت باری ۲. وضع غم انگیز. حالت رقت بار ۳. تاثر . ترحم
مثال:
Her suffering made me feel pathos.
درد او باعث شد من احساس تاثر {و ترحم} بکنم.
سوز و گداز
سوزِ اندرون ( حافظ )
🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه {پِی ثآس} می باشد
�پاتولوژی� ( pathology ) از همین اصطلاح پاتوس ( pathos ) مشتق شده است.
یکی از معانی، شورانگیزبودن، یا قابلیت ایجاد احساسات، شور و یا هیجان در مخاطب است. برای مثال، �what appeals to me is the pathos and liveliness of his speech� یعنی، آنچه مرا جذب او می کند، آن شورانگیزبودن و سرزنده بودن سخنانش است.
ترحم انگیزی
تأثر
گیرایی
ترحم

بپرس