پیشنهادهای مهدی نصر (٢٥٧)
کفّ نفس
ثقل
وحوش زار ـــ به معنای خطه یا سرزمین بکری که حیوانات وحشی در آن زندگی می کنند
ناخرسندی
هوچیگری
عُسر و حَرَج
تحدّی
به تفاریق؛ جسته گریخته
به عنوان ترجمه ای برای polis در عهد یونان باستان: شهرکشور ( دولت شهر ) به عنوان نوعی سامانهٔ سیاسی مستقل
چیزی که خیر است؛ چیزی که درنهایت ختم به خیر خواهد شد.
آرامش خاطر
خدشه ناپذیر
ناروا
مؤثر
عرض حال
جان سخت
زایدالوصف
( در اشاره به وضعیت جهان ) آکنده از غارت و قساوت
امتحان نشده
عذاب آور
میل آگین
خیال اندیشی؛ محال اندیشی
شَهَویه؛ بویژه در ترکیب قوهٔ شهویه
اُمّی
نوپدید
دوباندی
ده کوره
غم عالم؛ جهان رنجوری
( به عنوان صفت ) یک لاقبا؛ آسمان جل
تک رو
کله گنده
مأخوذبه حیا
اخلاق نامه؛ تمثیل نامهٔ اخلاقی
لوطی
دنباله رو
قهرمان سازی
بازار شام
حرام گوشت
حجب وحیا
تمَجمُج
دین آگینی
خط فارِق. نقطهٔ تعیین کننده؛ لحظهٔ سرنوشت ساز
جامع التأثیر
بدقلق. فرمان ناپذیر. زمخت
رو کردن هرچه فرد در چنته دارد
شوخ وشنگ
جامع نگر
( در معنای صراحتاً منفی ) قرتی گری ( در معنای کمابیش خنثی تر مورد استفاده در کشورهای غیرغربی ) فرنگی مآبی
خوش دستی
مُشوّه کردن