پیشنهادهای مهدی نصر (٢٥٧)
طرح ادعا
وراج خانه
حقارتبار. خلاف کرامت نفس
خُلواره
صلح چیره/ غالب/ مسلط آمریکایی
در مقیاس کلان. همان، منتها در مقیاس کلان
پیگیر
بانگ بیدارباش
خانه شاگرد
حاد، شدید
خوش خیال
امتحان کردن شانس خود؛ بخت آزمایی
تجمع اعتراضی
اعتصاب خارج ازبرنامه. اعتصاب مستقل از اتحادیه
آخرین حربه
مؤتلفه
اوج التهاب
در میدان عمل
بی خلل. یکپارچه
دربرگیرنده؛ فراگیر
پز کار نکرده را دادن؛ با افتخارات دیگران عکس یادگاری گرفتن
به عنوان صفتی به یادگار مانده از دورانی متفاوت و منقضی که اکنون صراحتاً موهن و غیرقابل استفاده است اما گاه همچنان در متون زن ستیز و شوونیستی از آن اس ...
ضلالت. جهالت
گنده باسنی. گنده کفلی
کارگرلازم؛ کارلازم
سربسته؛ در لفافه
نامربوط
رسوخ
در برخی مواضع: سرخورده، مأیوس، توهم زدوده
استنباطی. در علم حقوق، در تعابیری مثل �constructive treason�، به معنای خیانت استنباطی ــ خیانتی که عملاً صورت نگرفته، اما با توجه به شواهد و اَمارات، ...
شوکه کردن. متوحش کردن کردن
غیرقابل تحمل. غیرقابل دفاع
آزاداندیش
آماده باش
مستقلاً
گــــُل هر چیز ــ مثل وقتی که دربارهٔ بهترین قسمت هر چیز صحبت می کنیم.
ناخوشایند. ناراحت کننده. شرم آور
رویه یا روال ثابت
دیر از دست رفته؛ دیرگمشده
منقادسازی؛ فرودست سازی. تنزل مقام
یکی از معانی دورتر، غیررسمی تر و استعاری تر این واژه �خط دادن� است، یا به معنایی کمتر منفی، �جهت دادن� ــ مثل وقتی که می گوییم کسی یا جایی در حال خط ...
در دست انجام؛ در حال انجام
مَس کردن آئینی
برابرتر در بین برابرها
تیشه رو به خود
دانش تجربی؛ دانش شخصی؛ دانش غیرقابل انتقال
دست اندرکار
به سرعت در حال رشد
دست باز در حمله و انتقاد داشتن یا پیدا کردن
خدعه