amity

/ˈæməti//ˈæməti/

معنی: سازش، مودت، روابط حسنه، حسن تفاهم، رفاقت
معانی دیگر: دوستی، (در مورد ملت ها و دولت ها) حسن مراوده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: friendly and peaceful relations.
مترادف: friendliness, good will, peace, peacefulness
متضاد: enmity
مشابه: affinity, agreement, concord, cooperation, fellowship, friendship, harmony, rapport, understanding

- We hope for continued amity between our two nations.
[ترجمه گوگل] ما به تداوم دوستی بین دو ملت امیدواریم
[ترجمه ترگمان] امیدواریم که روابط بین دو ملت را ادامه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Considering their bitter divorce, the amity that exists between the two of them now is surprising.
[ترجمه گوگل] با توجه به طلاق تلخ آنها، رفاقتی که اکنون بین آنها وجود دارد تعجب آور است
[ترجمه ترگمان] با توجه به طلاق تلخ آن ها، دوستی که بین آن ها وجود دارد تعجبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He lives in amity with his neighbours.
[ترجمه گوگل]او در روابط دوستانه با همسایگان خود زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او در دوستی با همسایگانش زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wished to live in amity with his neighbour.
[ترجمه M.KH] او آرزو کرد که با همسایه خودبا سازش زندگی کند
|
[ترجمه گوگل]او آرزو داشت با همسایه خود در روابط دوستانه زندگی کند
[ترجمه ترگمان]میل داشت با همسایه اش روابط دوستانه ای داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two groups had lived in perfect amity for many years before the recent troubles.
[ترجمه گوگل]این دو گروه سال ها قبل از مشکلات اخیر در یک دوستی کامل زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]این دو گروه سال ها پیش از گرفتاری های اخیر، با دوستی کامل زندگی کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We live in amity with our neighbours. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]ما در روابط دوستانه با همسایگان خود زندگی می کنیم فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]ما در دوستی با همسایگان خود زندگی می کنیم فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And there are only fitful signs of renewed amity among diplomats.
[ترجمه گوگل]و تنها نشانه‌های بدی از دوستی مجدد در میان دیپلمات‌ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و تنها نشانه های نا امید از دوستی تجدید شده بین دیپلمات ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is physiological innocuity material, amity to environment, and the most importance is no second pollution when burning that means no emission noxious and causticity gas.
[ترجمه گوگل]این ماده بی ضرر فیزیولوژیکی، دوستی با محیط است و مهم ترین آن عدم آلودگی ثانویه در هنگام سوزاندن است که به معنی عدم انتشار گازهای مضر و سوزاننده است
[ترجمه ترگمان]این ماده، مواد innocuity فیزیولوژیکی، دوستی با محیط زیست است و بیش ترین اهمیت، آلودگی دوم در هنگام سوزاندن است که به معنی بدون انتشار گازهای سمی و غیر سمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They lived in amity with their neighbors.
[ترجمه گوگل]آنها با همسایگان خود در روابط دوستانه زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در دوستی با همسایگان خود زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Amity between the two nations will contribute to the prosperity of the region.
[ترجمه گوگل]دوستی بین دو ملت به شکوفایی منطقه کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هم کاری میان دو کشور به رونق منطقه کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Interactive message book system interface amity, use simple, the whole color matches reasonable, give visitant of the vision impact load is stronger.
[ترجمه گوگل]کتاب پیام تعاملی سیستم رابط دوستی، استفاده از ساده، کل رنگ منطبق بر معقول، به بازدید کننده از دید بار تاثیر قوی تر است
[ترجمه ترگمان]رابط متقابل سیستم کتاب پیام متقابل، دوستانه، از ساده استفاده کنید، کل رنگ مناسب است، به visitant از بار تاثیر تصویر قوی تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The same old crap about Hindu - Sikh amity!
[ترجمه گوگل]همان مزخرفات قدیمی در مورد هندو - دوستی سیک!
[ترجمه ترگمان]همان مزخرفاتی که درباره Hindu -!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For a country, amity between nations is very important.
[ترجمه گوگل]برای یک کشور، دوستی بین ملت ها بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]برای یک کشور، دوستی بین ملت ها بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This lesson an interface amity, operation simple practical.
[ترجمه گوگل]این درس یک رابط دوستی، عملیات ساده عملی است
[ترجمه ترگمان]این درس دوستی است، عمل ساده عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This system interface amity operation simple more practical.
[ترجمه گوگل]این رابط سیستم عملیات amity ساده تر عملی است
[ترجمه ترگمان]این رابط برنامه دوستی ساده تری را عملی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A desire for international amity prevails throughout the world.
[ترجمه گوگل]میل به دوستی بین المللی در سراسر جهان غالب است
[ترجمه ترگمان]آرزوی دوستی بین المللی در سراسر جهان برقرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازش (اسم)
accord, accordance, agreement, compromise, peace, collusion, complot, amity

مودت (اسم)
friendship, amity

روابط حسنه (اسم)
amity, entente

حسن تفاهم (اسم)
goodwill, amity, entente

رفاقت (اسم)
camaraderie, friendship, amity, comradeship, fellowship, good fellowship

انگلیسی به انگلیسی

• friendship, friendly ties; mutual understanding and peaceful relations; accord
amity is peaceful, friendly relations between people or countries; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مودت، مناسبات دوستانه، روابط حسنه، حسن تفاهم
دوستی - صمیمیت
الفت

بپرس