pandemonium

/ˌpændəˈmoʊniəm//ˌpændɪˈməʊnɪəm/

معنی: دوزخ، غوغا، مرکز دوزخ، کاخ شیطان
معانی دیگر: جنجال، جوش و خروش، قیامت، جهنم، جای شلوغ پلوغ، جای خر تو خر، محل پر جنب و جوش، مرکز دوز، کا  شیطان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: wild, tumultuous uproar; noisy chaos.
مترادف: bedlam, hubbub
مشابه: anarchy, chaos, clamor, commotion, confusion, disorder, mess, noise, tumult, turmoil, uproar

- The shocking announcement caused pandemonium on the floor of the stock exchange.
[ترجمه گوگل] این اطلاعیه تکان دهنده باعث ایجاد هیاهو در کف بورس شد
[ترجمه ترگمان] این اعلامیه تکان دهنده باعث ایجاد جنجالی در کف بازار بورس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The audience broke into pandemonium; shouting, stomping, and throwing things at the speaker.
[ترجمه گوگل] حضار در هیاهو شکستند فریاد زدن، پا زدن و پرتاب اشیا به سمت گوینده
[ترجمه ترگمان] حضار ناگهان وارد معرکه شدند، فریاد زدند، پای کوبی کردند، و همه چیز را به طرف رئیس پرت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a place or scene marked by such uproar or chaos.
مترادف: bedlam, hubbub
مشابه: chaos, furor, melee, mess, tumult, turmoil, uproar

جمله های نمونه

1. suddenly pandemonium broke loose
ناگهان غوغا بپا شد.

2. There was complete pandemonium in the kitchen.
[ترجمه مژده] در آشپزخانه بی نظمی وجود داشت
|
[ترجمه گوگل]آشپزخونه همه جا بود
[ترجمه ترگمان]در آشپزخانه غوغایی برپا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was pandemonium when the news was announced.
[ترجمه گوگل]زمانی که این خبر اعلام شد هیاهویی به پا شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که خبر اعلام شد، غوغایی به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pandemonium reigned in the hall as the unbelievable election results were read out.
[ترجمه گوگل]با قرائت نتایج باورنکردنی انتخابات، هیاهو در سالن حکمفرما شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نتایج باور نکردنی انتخابات از بین رفتند، Pandemonium در سالن حکمفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pandemonium reigned in the classroom until the teacher arrived.
[ترجمه گوگل]هیاهو در کلاس حاکم بود تا معلم آمد
[ترجمه ترگمان]تا رسیدن معلم، Pandemonium در کلاس حکمفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was pandemonium in court as the judge gave his summing up.
[ترجمه گوگل]زمانی که قاضی جمع بندی خود را بیان کرد، در دادگاه هیاهویی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قاضی جمع بندی خود را اعلام کرد، غوغایی در دادگاه برپا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pandemonium broke out when the news was announced.
[ترجمه گوگل]با اعلام این خبر، هیاهو به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خبر اعلام شد، Pandemonium شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was pandemonium in the classroom till the head appeared.
[ترجمه Marjan] در کلاس جنجال بود تا اینکه مدیر سر رسید.
|
[ترجمه گوگل]در کلاس درس هیاهو بود تا اینکه سر ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در کلاس غوغایی برپا شده بود که سر و کله اش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The whole lobby was a perfect pandemonium, and the din was terrific.
[ترجمه گوگل]کل لابی یک هیاهوی بی‌نظیر بود، و هیاهو فوق‌العاده بود
[ترجمه ترگمان]تمام سالن انتظار یک مجلس رقص کامل را داشت، و این صدا فوق العاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Saturday night must have been pandemonium with everybody needing their turn in the washtub.
[ترجمه گوگل]شنبه شب باید هیاهو بوده باشد و همه به نوبت خود در وان دستشویی نیاز داشته باشند
[ترجمه ترگمان]شنبه شب حتما با تمام کسانی که در طشت برق می زدند، غوغایی به راه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile William J. . Seymour presided over this gentle pandemonium with tact and an impressive capacity for personal diplomacy.
[ترجمه گوگل]در همین حال ویلیام جی سیمور با درایت و ظرفیتی چشمگیر برای دیپلماسی شخصی ریاست این هیاهوی ملایم را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]در خلال این احوال، ویلیام جی و سیمور با درایت و درایت دقیق برای دیپلماسی شخصی ریاست این دیوان عالی را بر عهده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The room dissolved into a pandemonium of quips and shouts as viewers recognized themselves or their friends on the video.
[ترجمه گوگل]وقتی بینندگان خود یا دوستانشان را در ویدیو می‌شناختند، اتاق در هیاهوی طعنه‌ها و فریادها متلاشی شد
[ترجمه ترگمان]این اتاق در زمانی که بینندگان خود و یا دوستان خود را در این ویدیو می شناختند، به یک هرج و مرج تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All around me the pandemonium continued.
[ترجمه گوگل]در اطراف من هیاهو ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]در اطراف من غوغایی به راه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوزخ (اسم)
acheron, tartarus, hell, inferno, pandemonium, gehenna

غوغا (اسم)
pandemonium, fray, turmoil, affray, melee, uproar, clamor, mobile, riot, tumult, ruckus, hubbub, scuffle, mob, scrimmage, jangle, rave, peal, canaille, din, embroilment, hordes of locusts, hurly-burly, rumpus

مرکز دوزخ (اسم)
pandemonium

کاخ شیطان (اسم)
pandemonium

انگلیسی به انگلیسی

• riot, uproar, turmoil, panic, confusion; din, noise, ruckus
if there is pandemonium in a place, the people there are behaving in a very noisy and confused way.

پیشنهاد کاربران

بازار شام
اهریمنی
غوغا، آشوب
قیامت، جهنم
مثلا وقتی میگیم چه قیامتی/جهنمی شده اونجا!
قصر شیطان در سریال "ماجراهای هراس انگیز سابرینا"
همهمه، شیرتوشیر، اغتشاش
کشاکش

بپرس