effete

/eˈfiːt//ɪˈfiːt/

معنی: فرسوده، منحط، از کار افتاده، نیروی خود را از دست داده
معانی دیگر: (گیاه یا جاندار) نازا، عقیم، نابارور، بی حال، وامانده، ناتوان (در اثر عیاشی و خوش گذرانی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: effetely (adv.), effeteness (n.)
(1) تعریف: lacking healthy vigor or effectiveness; worn out.
مترادف: enervated, feeble, powerless, weak
متضاد: lusty, robust
مشابه: barren, decadent, drained, exhausted, ineffectual, sapped, spent, sterile, unproductive, wasted, worn-out

(2) تعریف: marked by excessive refinement or delicateness of taste.
متضاد: rugged
مشابه: mincing, precious

- His father regarded poetry as an effete pastime.
[ترجمه گوگل] پدرش شعر را یک سرگرمی عاطفی می دانست
[ترجمه ترگمان] پدرش شعر را سرگرمی effete می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He studied the Gascon's dark effete face and the jewel-encrusted pearl which swung arrogantly from one ear lobe.
[ترجمه Maral karimi] او صورت تیره و بیروح گاستون را برانداز کرد و جواهرِ مزین به مرواریدی که مغرورانه از یک گوشش آویزان بود
|
[ترجمه گوگل]او چهره تیره گاسکونی و مروارید تزئین شده با جواهر را که با غرور از یک لاله گوش تاب می خورد، مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]صورت تیره و سیاهش را برانداز کرد و the را که از یک قسمت گوش مغرورانه آویزان شده بود برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If there were ever an illustration of an effete ruling elite, it is this.
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال نمونه ای از یک نخبگان حاکم وجود داشته باشد، این است
[ترجمه ترگمان]اگر تا به حال تصویری از نخبگان حاکم مستبد وجود داشته باشد، این مورد نیز صدق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Could one call it decadent or effete?
[ترجمه گوگل]آیا می توان آن را منحط یا اثرگذار نامید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توان آن را منحط و منحط نامید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Road to Wigan Pier's wanton polemics against effete intellectuals and strident feminists are suffused by homophobia.
[ترجمه گوگل]راه به سوی مشاجره‌های عجولانه ویگان اسکله علیه روشنفکران و فمینیست‌های سرسخت، آغشته به همجنس‌گرا هراسی است
[ترجمه ترگمان]جاده به سوی اسکله wanton اسکله wanton بر ضد روشنفکران و feminists با شدت از همجنس گرایی پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both were unpopular: Waugh as an effete reactionary; Orwell for his unfashionable anti-Stalinism.
[ترجمه گوگل]هر دو نامحبوب بودند اورول به خاطر ضد استالینیسم غیرمُدش
[ترجمه ترگمان]هر دو مورد تنفر قرار گرفتند: Waugh به عنوان یک effete ارتجاعی، Orwell برای anti از مد افتاده او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People said the aristocracy was effete.
[ترجمه گوگل]مردم می گفتند اشراف افکتی است
[ترجمه ترگمان]مردم می گفتند که آریستوکراسی effete است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During the ages, Greek civilization declined and became effete.
[ترجمه گوگل]در طول اعصار، تمدن یونان رو به زوال نهاد و رواج یافت
[ترجمه ترگمان]در طی قرون، تمدن یونانی کاهش یافت و تبدیل به effete شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Besides, metacognition training has brought the effete of transfer to the academic results.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آموزش فراشناخت اثر انتقال را به نتایج تحصیلی آورده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آموزش فراشناخت دانش انتقال به نتایج تحصیلی را به ارمغان آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you know how many curly-haired, effete sycophants there are waiting to replace you?
[ترجمه گوگل]آیا می‌دانی چه تعداد شیک‌فکر مو فرفری و افکتی منتظرند تا جایگزین تو شوند؟
[ترجمه ترگمان]می دونی چند تا مو فرفری، effete که منتظرن جای تو رو عوض کنن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With nothing to do all day the aristocracy had grown effete and lazy.
[ترجمه گوگل]اشراف بدون هیچ کاری در تمام روز تنبل و تنبل شده بودند
[ترجمه ترگمان]در تمام طول روز، آریستوکراسی effete و تنبل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A rich aroma of manure and wood smoke, pungent to my effete nostrils.
[ترجمه گوگل]رایحه ای سرشار از کود و دود چوب که به سوراخ های بینی من تند می زند
[ترجمه ترگمان]رایحه غنی کود و دود از سوراخ های بینی اش به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If its people called you a liberal subversive in the pay of effete capitalist Western powers it was regarded as fair comment.
[ترجمه گوگل]اگر مردم آن شما را یک برانداز لیبرال در دستمزد قدرت‌های سرمایه‌دار غربی می‌خواندند، اظهار نظر منصفانه‌ای تلقی می‌شد
[ترجمه ترگمان]اگر مردم آن شما را a لیبرال در حقوق قدرت های غربی سرمایه داری می دانستند، نظر منصفانه ای در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She commenced an impersonation of Hodges, piping inaudible words in effete falsetto, rolling her eyes like a stage Othello.
[ترجمه گوگل]او تقلید از هاجز را آغاز کرد و کلمات نامفهومی را به صورت افکت فالستو به زبان می آورد و چشمانش را مانند اتللو صحنه می چرخاند
[ترجمه ترگمان]او نقش Hodges را بازی کرد، کلمات نامفهومی را که با صدای effete ادا شده بود شروع کرد، چشم ها را مثل نقش اتللو در حدقه می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The absurd and backward - looking notion of locating a research centre in an effete, rundown, has - been country.
[ترجمه گوگل]تصور پوچ و عقب مانده از مکان یابی یک مرکز تحقیقاتی در یک افکت، خلاصه، کشور بوده است
[ترجمه ترگمان]این ایده که به دنبال یافتن یک مرکز تحقیقاتی در یک منطقه effete، اجرایی و قدیمی بوده است، کشور بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرسوده (صفت)
old, beaten, rusty, effete, forworn, time-worn, worn-out

منحط (صفت)
degenerate, effete, decadent

از کار افتاده (صفت)
obsolete, effete, down, kaput, seedy, sear, hors de combat, washed-out

نیروی خود را از دست داده (صفت)
effete, spent

انگلیسی به انگلیسی

• degenerate, decadent; worn out, exhausted
someone who is effete is weak and powerless; a literary word.

پیشنهاد کاربران

This slang term describes someone or something that is weak, lacking in energy, or depleted of strength. .
اصطلاح عامیانه
کسی یا چیزی که ضعیف، فاقد انرژی یا خسته است.
این واژه معمولاً بار منفی دارد و ویژگی هایی مانند نرم، ظریف یا نازپرورده را به تصویر می کشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“The effete leader was unable to make tough decisions. ”
His effete appearance and mannerisms gave the impression of someone out of touch with reality. ”
“That designer’s collection is too effete for my taste. ”

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Depleted or unproductive 🌾
🔍 مترادف: Exhausted
✅ مثال: The land had become effete after years of intensive farming
به عنوان صفتی به یادگار مانده از دورانی متفاوت و منقضی که اکنون صراحتاً موهن و غیرقابل استفاده است اما گاه همچنان در متون زن ستیز و شوونیستی از آن استفاده می شود: زن صفت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : effeteness
✅️ صفت ( adjective ) : effete
✅️ قید ( adverb ) : effetely
فرسوده. پیرشده

بپرس