معنی: فرسوده، منحط، از کار افتاده، نیروی خود را از دست دادهمعانی دیگر: (گیاه یا جاندار) نازا، عقیم، نابارور، بی حال، وامانده، ناتوان (در اثر عیاشی و خوش گذرانی)
• (2)تعریف: marked by excessive refinement or delicateness of taste. • متضاد: rugged • مشابه: mincing, precious
- His father regarded poetry as an effete pastime.
[ترجمه گوگل] پدرش شعر را یک سرگرمی عاطفی می دانست [ترجمه ترگمان] پدرش شعر را سرگرمی effete می دانست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He studied the Gascon's dark effete face and the jewel-encrusted pearl which swung arrogantly from one ear lobe.
[ترجمه Maral karimi] او صورت تیره و بیروح گاستون را برانداز کرد و جواهرِ مزین به مرواریدی که مغرورانه از یک گوشش آویزان بود
|
[ترجمه گوگل]او چهره تیره گاسکونی و مروارید تزئین شده با جواهر را که با غرور از یک لاله گوش تاب می خورد، مطالعه کرد [ترجمه ترگمان]صورت تیره و سیاهش را برانداز کرد و the را که از یک قسمت گوش مغرورانه آویزان شده بود برانداز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. If there were ever an illustration of an effete ruling elite, it is this.
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال نمونه ای از یک نخبگان حاکم وجود داشته باشد، این است [ترجمه ترگمان]اگر تا به حال تصویری از نخبگان حاکم مستبد وجود داشته باشد، این مورد نیز صدق می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Could one call it decadent or effete?
[ترجمه گوگل]آیا می توان آن را منحط یا اثرگذار نامید؟ [ترجمه ترگمان]آیا می توان آن را منحط و منحط نامید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Road to Wigan Pier's wanton polemics against effete intellectuals and strident feminists are suffused by homophobia.
[ترجمه گوگل]راه به سوی مشاجرههای عجولانه ویگان اسکله علیه روشنفکران و فمینیستهای سرسخت، آغشته به همجنسگرا هراسی است [ترجمه ترگمان]جاده به سوی اسکله wanton اسکله wanton بر ضد روشنفکران و feminists با شدت از همجنس گرایی پر شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Both were unpopular: Waugh as an effete reactionary; Orwell for his unfashionable anti-Stalinism.
[ترجمه گوگل]هر دو نامحبوب بودند اورول به خاطر ضد استالینیسم غیرمُدش [ترجمه ترگمان]هر دو مورد تنفر قرار گرفتند: Waugh به عنوان یک effete ارتجاعی، Orwell برای anti از مد افتاده او [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. People said the aristocracy was effete.
[ترجمه گوگل]مردم می گفتند اشراف افکتی است [ترجمه ترگمان]مردم می گفتند که آریستوکراسی effete است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. During the ages, Greek civilization declined and became effete.
[ترجمه گوگل]در طول اعصار، تمدن یونان رو به زوال نهاد و رواج یافت [ترجمه ترگمان]در طی قرون، تمدن یونانی کاهش یافت و تبدیل به effete شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Besides, metacognition training has brought the effete of transfer to the academic results.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آموزش فراشناخت اثر انتقال را به نتایج تحصیلی آورده است [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آموزش فراشناخت دانش انتقال به نتایج تحصیلی را به ارمغان آورده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Do you know how many curly-haired, effete sycophants there are waiting to replace you?
[ترجمه گوگل]آیا میدانی چه تعداد شیکفکر مو فرفری و افکتی منتظرند تا جایگزین تو شوند؟ [ترجمه ترگمان]می دونی چند تا مو فرفری، effete که منتظرن جای تو رو عوض کنن؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With nothing to do all day the aristocracy had grown effete and lazy.
[ترجمه گوگل]اشراف بدون هیچ کاری در تمام روز تنبل و تنبل شده بودند [ترجمه ترگمان]در تمام طول روز، آریستوکراسی effete و تنبل شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A rich aroma of manure and wood smoke, pungent to my effete nostrils.
[ترجمه گوگل]رایحه ای سرشار از کود و دود چوب که به سوراخ های بینی من تند می زند [ترجمه ترگمان]رایحه غنی کود و دود از سوراخ های بینی اش به مشام می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If its people called you a liberal subversive in the pay of effete capitalist Western powers it was regarded as fair comment.
[ترجمه گوگل]اگر مردم آن شما را یک برانداز لیبرال در دستمزد قدرتهای سرمایهدار غربی میخواندند، اظهار نظر منصفانهای تلقی میشد [ترجمه ترگمان]اگر مردم آن شما را a لیبرال در حقوق قدرت های غربی سرمایه داری می دانستند، نظر منصفانه ای در نظر گرفته می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She commenced an impersonation of Hodges, piping inaudible words in effete falsetto, rolling her eyes like a stage Othello.
[ترجمه گوگل]او تقلید از هاجز را آغاز کرد و کلمات نامفهومی را به صورت افکت فالستو به زبان می آورد و چشمانش را مانند اتللو صحنه می چرخاند [ترجمه ترگمان]او نقش Hodges را بازی کرد، کلمات نامفهومی را که با صدای effete ادا شده بود شروع کرد، چشم ها را مثل نقش اتللو در حدقه می چرخاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The absurd and backward - looking notion of locating a research centre in an effete, rundown, has - been country.
[ترجمه گوگل]تصور پوچ و عقب مانده از مکان یابی یک مرکز تحقیقاتی در یک افکت، خلاصه، کشور بوده است [ترجمه ترگمان]این ایده که به دنبال یافتن یک مرکز تحقیقاتی در یک منطقه effete، اجرایی و قدیمی بوده است، کشور بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
obsolete, effete, down, kaput, seedy, sear, hors de combat, washed-out
نیروی خود را از دست داده (صفت)
effete, spent
انگلیسی به انگلیسی
• degenerate, decadent; worn out, exhausted someone who is effete is weak and powerless; a literary word.
پیشنهاد کاربران
This slang term describes someone or something that is weak, lacking in energy, or depleted of strength. . اصطلاح عامیانه کسی یا چیزی که ضعیف، فاقد انرژی یا خسته است. این واژه معمولاً بار منفی دارد و ویژگی هایی مانند نرم، ظریف یا نازپرورده را به تصویر می کشد. ... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ “The effete leader was unable to make tough decisions. ” His effete appearance and mannerisms gave the impression of someone out of touch with reality. ” “That designer’s collection is too effete for my taste. ”
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Depleted or unproductive 🌾 🔍 مترادف: Exhausted ✅ مثال: The land had become effete after years of intensive farming
به عنوان صفتی به یادگار مانده از دورانی متفاوت و منقضی که اکنون صراحتاً موهن و غیرقابل استفاده است اما گاه همچنان در متون زن ستیز و شوونیستی از آن استفاده می شود: زن صفت