unsupportable


معنی: طاقت فرسا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of supportable.
متضاد: supportable

جمله های نمونه

1. Second, Social Security costs could prove unsupportable for the federal budget as a whole.
[ترجمه گوگل]دوم، هزینه های تامین اجتماعی می تواند برای بودجه فدرال به عنوان یک کل غیر قابل پشتیبانی باشد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، هزینه های تامین اجتماعی می تواند unsupportable برای بودجه فدرال به عنوان یک کل را اثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But forced austerity has triggered big drops in national outputs, so the debt burdens become even more unsupportable.
[ترجمه گوگل]اما ریاضت اجباری باعث افت تولیدات ملی شده است، بنابراین بار بدهی‌ها حتی غیرقابل پشتیبانی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اما ریاضت اقتصادی باعث به وجود آمدن قطره های بزرگ در خروجی های ملی شده است، بنابراین بار بدهی سنگین تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Continued investment-driven growth, he argued, would only result in excess supply and put an unsupportable burden on China's resource base and natural environment.
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که ادامه رشد مبتنی بر سرمایه گذاری تنها به عرضه مازاد منجر می شود و بار غیرقابل حمایتی را بر پایگاه منابع و محیط طبیعی چین وارد می کند
[ترجمه ترگمان]او استدلال کرد که ادامه رشد سرمایه گذاری مبتنی بر سرمایه گذاری تنها منجر به عرضه بیش از حد می شود و فشار زیادی بر پایه منابع و محیط طبیعی چین وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Global best practice is not to close nature reserves. This is unique and scientifically unsupportable position developed in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]بهترین روش جهانی بستن ذخایر طبیعی است این موقعیت منحصر به فرد و از نظر علمی غیرقابل پشتیبانی است که در هنگ کنگ ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]بهترین روش جهانی بستن ذخایر طبیعت نیست این موقعیت منحصر به فرد و علمی است که در هنگ کنگ ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A court is not bound to credit bald assertions, unsupportable conclusions, and opprobrious epithets woven into the fabric of the complaint.
[ترجمه گوگل]دادگاه ملزم به اعتبار ادعاهای طاس، نتایج غیرقابل پشتیبانی و القاب ناپسندی نیست که در تار و پود شکایت بافته شده است
[ترجمه ترگمان]دادگاه موظف به اظهارات bald، نتیجه گیری های غلط، و opprobrious است که در بافت این شکایت بافته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طاقت فرسا (صفت)
onerous, repugnant, exhausting, intolerable, unbearable, unsupportable, unendurable, insupportable, insufferable, torturous

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be upheld, cannot be sustained; cannot be defended, cannot be corroborated (facts, argument, etc.)

پیشنهاد کاربران

غیرقابل تحمل. غیرقابل دفاع
غیر قابل تأیید ( در رابطه با یک ایده یا مفهوم یا یافته ی پژوهشی )
unsupportable

بپرس