good sense


شعور، عقل سلیم

جمله های نمونه

1. Riders need a good sense of balance.
[ترجمه گوگل]سوارکاران نیاز به یک حس خوب تعادل دارند
[ترجمه ترگمان]سواران به یک حس تعادل نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm afraid I haven't got a very good sense of direction, so I easily get lost.
[ترجمه گوگل]می ترسم حس خوبی از جهت گیری نداشته باشم، بنابراین به راحتی گم می شوم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه مسیر درستی ندارم، به همین راحتی گم می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has a good sense of smell.
[ترجمه گوگل]او حس بویایی خوبی دارد
[ترجمه ترگمان] حس بویایی خوبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mrs Booth showed a lot of good sense.
[ترجمه گوگل]خانم بوث حس خوبی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]خانم \"بوث\" خیلی با عقل جور در میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has a good sense of humour.
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The animal's good sense of smell compensates for its poor eyesight.
[ترجمه گوگل]حس بویایی خوب حیوان، بینایی ضعیف آن را جبران می کند
[ترجمه ترگمان]حس بویایی خوب حیوان برای دید ضعیف خود جبران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Athletes need a good sense of balance.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران به یک حس خوب تعادل نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران نیازمند حس خوبی از تعادل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This bill offends against good sense and against justice.
[ترجمه گوگل]این لایحه خلاف عقل و عدالت است
[ترجمه ترگمان]این لایحه علیه عقل سلیم و در برابر عدالت توهین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mark had the good sense not to argue.
[ترجمه گوگل]مارک حس خوبی داشت که بحث نمی کند
[ترجمه ترگمان]مارک حس خوبی داشت که بحث نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has a very good sense of direction .
[ترجمه گوگل]او حس جهت گیری بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]او احساس خوبی نسبت به مسیر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I like Pam - she has a really good sense of humour .
[ترجمه گوگل]من پم را دوست دارم - او حس شوخ طبعی خوبی دارد
[ترجمه ترگمان] من از \"پم\" خوشم میاد اون حس شوخ طبعی خوبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I've got a good sense of balance and learnt to ski quite quickly.
[ترجمه گوگل]من تعادل خوبی دارم و خیلی سریع اسکی را یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]حس تعادل دارم و یاد گرفتم که خیلی سریع اسکی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She has a good sense of smell.
[ترجمه گوگل]او حس بویایی خوبی دارد
[ترجمه ترگمان] حس بویایی خوبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cats have a very good sense of balance.
[ترجمه گوگل]گربه ها حس تعادل بسیار خوبی دارند
[ترجمه ترگمان]گربه ها حس خوبی از تعادل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has a good sense of humor.
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

منطقی به نظر رسیدن
درک، فهم، شعور، تشخیص
شعور
این حس غریزی است، نه آموختنی. مثلا شعور پول جمع کردن داشتن:have a good sense to save his money
https://www. merriam - webster. com/dictionary/good sense
مفهوم داشتن
قدرت تشخیص

بپرس