پیشنهادهای علی درویشی (٢١٦)
در زبان باستانی لری واژ کهن وآریایی �لزlez� به معنی، خانه، منزل، کلبه، محل استراحت، آلونک است. ازآنجا که ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است، این و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�تاوtao� به معنی گرما و دمای بالا و همچنین آب شدن وذوب شدن است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است، ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گریوهgeriva، گروهgereva، گوروهgurva� به معنی گریه کردن است. از آنجاکه ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است، این ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بورbor� به معنی بندآب، مسدودکردن، مانع، بستن، مانع شدن، جلوگیر و سد راه است. از آنجاکه ایران خاستگاه زبانهای هندو ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �وندیwanedi� یا�وندیکwanadik� به معنی پنجره است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است، این واژه نیزم ...
در زبانهای باستانی فارسی، لری وپهلوی، لکی، کردی واژگان کهن وآریایی�ابروabroo، برمberm، بورگborg، بروbero� به معنی� ابرو� است. از آنجا که ایران خاستگا ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گلارهgelara� به معنی ( حقیقی ) نورچشم، مردمک چشم، تخم چشم، نورخیره کننده ومعنی ( مجازی ) ابراز دوست داشتن زیاد اس ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کوتkot� به معنی قطعه و تکه کردن، بریدن وقطع کردن، سهم، بخش وتقسیم کردن، پاره کردن است. از آنجا که ایران خاستگاه ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ورwar� به معنی پوشیدن، به تن کردن و ملبس شدن است. از آنجاکه ایران خاستگاه زبانهای هند و اروپایی است، این واژه نیز ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �ویرwir� به معنی یاد، هوش، خاطر، ذهن، فکر، هوشیاری، بیداری، دقت کردن وتوجه، حواس و مراقبت، نگهداری ومواظبت کردن ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ویرwir� به معنی، هوش، یاد، خاطر، ذهن، فکر، هوشیاری، آگاهی، بیداری، حافظه، حواس، دقت کردن وتوجه، مراقبت و نگهداری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�نوnoo�به معنی جدید، تازه و نو است. از آنجاکه ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است، این واژه نیزمانندبسیاری از و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پتیpaty� به معنی خالی، برهنه، تهی، پوچ است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی است، این واژه نیز مانن ...
در زبان باستانی لری وپهلوی واژگان کهن و آریایی�گون، گوند� به معنی بیضه، خایه وغده جنسی است. از آنجاکه ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است این واژه ...
در ادامه مطلب قبل، باعرض پوزش تلفظ صحیح�جنیتیلیاgenitalia� است. . .
در زبان باستانی لری وپهلوی واژ گان کهن و آریایی�گون یا گند�، �گوند� به معنی بیضه، خایه و غده جنسی است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی ا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�سهse�یا �سیل sel� به معنی دیدن ونگاه کردن است. در زبان باستانی ایلامی �سی یه siya� و �سیل sel� به معنی دیدن وچشم ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�تولTul� به معنی پیشانی است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی است، این واژه نیز مانندبسیاری از واژگا ...
در ادامه توضیحات پایین، در زبان هند واروپایی گیلیک اسکاتلندی به دهان عضو صورت �گوب Gob� میگویند که همریشه با �گوپGop� در زبان لری به معنی دهان است. . ...
در زبان باستانی لری ( بختیاری، . . . ) واژه �نوفتNoft� به معنی بینی ( عضو صورت ) است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی است این واژه نیز ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کپوkapu� به معنی سر ( آناتومی بدن ) است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی است این واژه نیز مانندبسی ...
لازم به ذکر است که در لری ولکی علاوه بر واژه�دریژ� و �دراز� واژگان کهن دیگری مثل�درdor�و�دولdul� به معنی دراز، بلند، کشیده و آویزان که برای اشیا ( جا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�دراکتderakat� به معنی باعرضه، جسور، نترس، بی باک، شهامت، دلیر، شجاعت و. . . است وبه کسی که این خصوصیات را دارد�د ...
در زبان پارسی�کلاغ�، در زبان لری�غلاغ� و در گویشهایی از زبان کردی�غراک� و. . . در دیگر زبانهای ایرانی همگی همریشه وهم معنی اند. از آنجا که ایران خاست ...
در زبان کهن اوستایی واژه آریایی�ثری� به معنی عدد�سه� است که قابل مقایسه ومشترک با�تریtree�در انگلیسی است یعنی ثری>تریtreeوهمانطور که میدانیم تبدیل ث ...
در زبان آریایی وباستانی لری و لکی مرغ وماکیان اهلی ونابالغ را�وارwar� و مرغ وماکیان اهلی و بالغ را�مرغ، مرخ، مامر و. . . � وخروس نابالغ و بالغ را به ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�هوزhuz�به معنی خانواده، خاندان، سلسله، ایل، تبار، طایفه و قبیله است. این واژه کهن نیز مانند بسیاری از واژگان دیگ ...
در زبان باستانی لری وپارسی واژه کهن وآریایی�الکalak�ابزاری است مثل غربال، پرویزن و سرند که برای جدا کردن اجسام ناخواسته، آشغال، مواد درشت ونخاله به و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گزیgozy� اصطلاحی در کشاورزی است که معادل وجین کردن در فارسی است که به وسیله ی�گزی کوgozy ko� علفهای هرز از مزرعه ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گزیgozy� به معنی اصطلاحی در کشاورزی که در فارسی معادل وجین کردن است که در آن علفهای هرز، از مزرعه انتخاب، گزینش، ...
در زبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�قلارGhelar� به معنی، ضرب و شتم وکتک زدن و کتک کاری، مجادله، پیکار ونبرد وجنگ وجدال، مشاجره وجر وبحث وعصبانیت و ...
در زبان باستانی لکی ولری واژه کهن وآریایی�تماتهtamata�به معنی گوجه است. این واژه کهن نیز مانند بسیاری از واژگان دیگر واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، ی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شکتshakat� به معنی خسته وکوفته و از پا افتاده است. این واژه کهن نیز مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای ارو ...
در زبان باستانی لکی ولری واژه کهن وآریایی�تماتهtamata� به معنی گوجه ( سبزیجات ) است. این واژه کهن نیز مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپای ...
در ادامه مطلب قبل ( شکتshakat ) , لازم به ذکر است که تبدیل رایج کاف به گاف و همچنین تبدیل رایج ت به دال را داریم یعنی شکتshakat > شگدshagged.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شکتshakat� به معنی خسته وکوفته و از پا افتاده است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �گوپgop, کپ kap در لری بویراحمدی، که در اینجا تبدیل رایج گاف به کاف راداریم� به معنی دهان است. این واژه کهن نیزم ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گوپgop, در لری بویر احمدی کپ kap, در اینجا تبدیل رایج گاف به کاف راداریم� به معنی دهان است. این واژه کهن مانند ب ...
در زبان باستانی لری واژ گان کهن وآریایی�ژوzhoo به معنی فک، اندام فک، آرواره ( در انسان، . . ) ، پوزه، دهان ( جمع، مجازی ) ، کام، فک زیرینlower jaw یا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پنگالpangal� به معنی پنجه ( مجموع پنج انگشت ) ، چنگال است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زبانها ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گلارهgelara�به معنی نور چشم، مردمک چشم، تخم چشم، نور خیره کننده چشم و وجود است. این واژه نیز مانند بسیاری از واژ ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کوریkury� به معنی، گوی، گره، گلوله نخ، گلوله گردن یا گولو گولو کردن در لری، به شکل کلاف یا گلوله نخ درآوردن است. ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کوریkuri� به معنی، گلوله نخ، گره، به شکل کلاف یا گلوله نخ درآمدن، گوی نخ، گلوله کردن، به صورت گوی درآوردن، گوی و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گتget�به معنی، گره زدن ودوختن و دوخت ودوز، محکم کردن وبستن است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زب ...
در زبان باستانی لری وپارسی واژه کهن و آریایی�رفوrefoo, رفوrofoo� به معنی بازسازی، ترمیم، تعمیر ومرمت، ساختن واصلاح کردن ودرست کردن، نوسازی وتجدید، آب ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گناتهgenata� به معنی مشکل، گره، گره زدن وبه هم پیوستن، اشکال وگیر وگرفتاری در هر کاری، گیر وگوریدگی، گره خوردن ا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گناتهgenata� به معنی، گرفتاری، گره، اشکال، پیچیدگی، وضع دشوار، گیر وگره افتادن در کاری، در هرکاری اشکال، گیر، و ...
در زبان باستانی لری وپارسی واژه کهن وآریایی�سوزنsuzan, سوزsuze�ابزاری است که برای دوخت ودوز کردن، دوختن، دوزندگی، خیاطی کردن، وصله زدن، ارتباط ومرتبط ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�تاوtao�به معنی، پیچ وتاب، تاب وگره خوردن، گره وگره زدن، پیچاندن، بستن با ربسمان، نخ یا طناب، بندیدن و. . . است. ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �تاوtao� به معنی پیچ وتاب، گره، پیچیدن وگره خوردن، گره زدن، با نخ، ریسمان وطناب و. . . بستن، بندیدن وبست و. . . ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لفlef� به معنی، لنگه ( لنگه در، لنگه پنجره. . . ) ، لته، تا ( در، پنجره و. . ) نصفه، نیمه، نیمچه، وابسته به نصف ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لفlef� به معنی نیمه، نیم، نیمی، نصف، نصفه، شقه، لنگه، تا، و. . است. در لری به دوچیز شبیه ومانندهم، مثلا دوقلو را ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لفlef� به معنی لنگه، تا، نصف، نیمه، نصفه، نیم، نیمی، شقه، نیمچه، وابسته به نیم یانصف، یک دوم، و. . . است. در لری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بیbi� به معنی بودن، شدن، باش، زیستن، وجودداشتن وهستی داشتن و. . . است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�جولjul� به معنی تکان وتکان خوردن، تکانه، تکان دادن، در حین حرکت بالا وپایین رفتن یا پریدن، و. . . است. این واژه ...
در زبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�روکمهrukama, به معنی، تخته سنگ، سنگ، صخره، �، �رکrek, به جنبیدن وتکان خوردن، جنبش وتکان نوسانی دادن، جنباندن و ...
در ادامه مطلب قبل، لازم به ذکر است که واژگان کهن �پتpata, پدpada, پذpaza� در تمدن وزبان ایلام وزبان اوستایی، که به معنی پا ( عضو بدن ) است، علاوه بر ...
در زبان باستانی پارسی ولری واژه کهن وآریایی�دمdam� به معنی، هنگام، زمان، وقت، فرصت، لحظه، زمان کوتاه وگذرا، لحظه اندک و. . . است. ( این واژه در زبان ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لاla� به معنی درازکشیدن، خوابیدن، لمیدن و والمیدن، در حالت استراحت یا خواب پاها را درازکردن وکشیدن، روی زمین تخت ...
در زبان باستانی لری ( جنوبی، بختیاری، ممسنی و. . . ) ، واژه کهن وآریایی�خاگkhag، خایگ� به معنی تخم مرغ است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پرچperch� به معنی، پاک وپاکیزه، منزه وپاک، پرچ پاک، تطهیر ومطهربودن، تزکیه وپاکی ( نفس ) ، پاکی وتهذیب نفس، پاکی ...
در ادامه مطلب قبل، �ترنهtorena�یک بازی کهن ( در جغرافیای گسترده لرها، که در برخی از گویشها�گرزوgorzo�هم میگویند ) که ریشه در ایران باستان دارد. در ای ...
در زبان وفرهنگ باستانی لری واژه کهن وآریایی�ترنهtorena� یک بازی محلی است ( در مطلب بعد مفصل تو ضیح خواهم داد ) . �ترنه� یا�درنا، ترنا� نوعی طناب، فوط ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�شراshra� به چله، طناب وحایل دور خورجین چوبی نصب شده برپشت الاغ برای برقراری تعادل وتوازن دو بخش، دو بهر ودوقسمت ...
در زبان باستانی پارسی باستان و لری واژگان کهن و آریایی�درdar, دیراdeyra� به معنی در، درب، باب، درگاه، آستانه، مدخل ( جای ورود ) �، و واژگان کهن و آری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لولlul� به معنی لول کردن وغلتاندن، لول پیچ کردن وجمع کردن، گرداندن، چرخاندن، جمع کردن وپیچیدن، مثل نان ساندویج پ ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�أنوهanuh� به، صدای سوزناک وغمگینی که از دل برآید و به هنگام خواندن بیت ویا شعری که باعث تحریک، عذاب، آزار، اذیت ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�آلشتalesht� به معنی دگرگون کردن وشدن، تغییر یافتن ودادن، عوض وآلشت، عوض کردن وجایگزین کردن، است. این واژه کهن ما ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کوس kus� به معنی، راه، خط، مسیر، گذر، عبور، طی کردن است ویک مسیر از مبدأ تا مقصد را خط به خط رفتن و مسیر به مسیر ...
واژه�شیدیshady� ریشه در زبانهای پهلوی وباستانی دارد رجوع شود بهshade.
درزبان باستانی لری واژه کهن وآربایی�خولkhol� به معنی خاک خول، خاکی کردن، کثیف کردن، چرک کردن، لکه دار شدن وکثیف شدن، خاکی و گلی شدن، کثافت وگردوخاک و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پلیقpeligh�, حالتی است که فرد درازکش روی زمین به هر علتی نارحتی وگریه، گیر کردن به مانع و چیزی و. . . باسختی به ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شراshara� به معنی قسمت کردن، بخش کردن، تقسیم کردن، بهره وبخش قسمت، سهم وتسهیم کردن، تیکه کردن و. . . است ( جزاصط ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ریف� به معنی قاچ کردن، تقسیم کردن، قسمت کردن، برش یکدست، منظم ومرتب، ردیف کردن، شکاف، شکافتن، چاک، چاک خوردگی چا ...
در زبان باستانی لری واژ گان کهن وآریایی ( �بلگbalgh� به معنی برگ درخت وگیاه ) ( � بلگهbalga�به معنی قسمت مسطح وپهن چیزی در عبارت بلگه جومه یعنی یقه پ ...
واژه �شدوshadow� ریشه در زبانهای کهن پهلوی وباستانی دارد برای توضیحات کامل رجوع شود بهshade.
این واژه کهن وآریایی وارد زبان انگلبسی شده وبه صورت�دانکیdonkey� به معنی الاغ، خر، آدم احمق ونادان، کودن و. . . در زبان انگلیسی به کار میرود. یعنی دن ...
در زبان پارسی باستان واژه کهن وآریایی�دنگلdangel� به معنی آدم احمق، نادان، کودن، ابله، بیشعور، الدنگ است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �چقلchaghal� به معنی شغال ( حیوان ) است. این واژه نیز مانندبسیاری از واژگان کهن دیگر وارد زبانهای اروپایی شده ود ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�منیmeny� اندیشه کردن، فکرکردن، گمان کردن، انگاری، خیال، ذهن، یادآورشدن، یاد، . . . است. در زبان پارسی باستان و در ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ترکنایهtorkenaye, ترکtork�به معنی، درراه، مسیر، جاده حرکت کردن، گذراندن، سپری کردن ورصد کردن، ردپای چیزی را گرفت ...
در زبان باستانی پهلوی واژه کهن وآریایی�سایکsayak�, در فارسی امروزی�سایهsaye�, در لری �ساsa, سایهsaya�در بلوچی�سایگ sayag�, و بقیه گویشهای ایرانی. . . ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پنجلpengel� به معنی، گند، گندکاری گند زدن، کثیف بودن وکثافت کاری، و کسی که چیزی را درست کرده ووسایل پایان کار را ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�اقییهaghieh�به معنی زشت، ناپسند، نازیبا، کثیف، چندش آور، بد ترکیب، . . است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگل ...
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�قلghal� به معنی سرپنجه، سرچنگ، چنگ، پنجه، چنگال حیوانات، باپنجه وچنگال گرفتن و. . . است. این واژه کهن وارد زبانه ...
در زبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�تلاپلاtelapela, تلاوهtelava, تلابtelaba� به معنی دردسر، رنج وعذاب، مشکل وگرفتاری، زحمت وسختی است. این واژگان ک ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�خیگkhig, خیکkhik� به معنی مشک یا ظرفی است که از پوست یا چرم بز درست شده باشد که برای نگهداری، آب، روغن، کره، پنی ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گدgad بز بی شاخ، گیگgeyg بز نر� است وقابل مقایسه با�گوتgoat به معنی بز در انگلیسی� است رجوع بهgoat ( توجه، تبدیله ...
در زبان باستانی پهلوی واژه کهن وآریایی�گوچگguchag� به معنی کوچک است ( یعنی تبدیل گاف به کاف ) ، در زبانهای باستانی لری ولکی�گوجرgujar, گوجینgujin, کو ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کلاشهkelasha, کلاشkelash� به معنی خارش وخاراندن وخراشیدگی وخراش و. . . است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( ا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی� کلاشkelash� به معنی خاراندن وخارش، خراش، تراشیدن، خراشاندن وخط وخش انداختن، خط زدن و. . . است ( تمام این معانی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بترbeter� به معنی بهتر است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�بترbetter�در زبان ...
در زبانهای باستانی لری وپهلوی واژه های کهن وآریایی�بدbad, بیbay ( در لری حذف دال رایج است ) ، وتvat, وترvatar� به معنی بد، ناپسند، زشت، . . . به کار ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�منmen� به معنی میان، وسط، بین، داخل، درون و. . . است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه ...
در زبان باستانی اوستایی واژه کهن وآریایی�یوانمyoanem� به معنی جوان ودر زبان پهلوی�جووانjuwan� است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، اسپانیایی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�تیزtiz� به معنی مسخره کردن، ریشخندکردن، کسی را دست انداختن، سربه سر کسی گذاشتن و. . است. این واژه کهن وارد زبانه ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پوتput, پوترکسه� به معنی پوسیده وپوسیدن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، ایتالیایی، . . . ) شده وب ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پوت put, پوترکسه puterkesa� به معنی پوسیدن وپوسیدگی است. این واژه کهن وارد, زبانهای اروپایی ( انگلیسی، ایتالیای ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی� مس mas� به معنی چاق است. ( وهمریشه وهم معنی با�مسیmassy� در انگلیسی رجوع شود بهmassy. ) این واژه کهن به شکل دیگ ...
درزبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�هول holبه معنی سوراخ ومنفذ, هلhalمنفذدار و دور ودهانه گشاد, هالی halyبه معنی خالی، هالوhaloo به معنی کله پوک، ب ...
درزبانهای باستانی لری واژه کهن وآریایی�اشکفتeshkaft به معنی غار� ودر زبان پارسی باستان واژه�کاویدن، kavidan به معنی کندن، حفره، گودال، چال، . . . � ...
در زبانهای باستانی پارسی و لری واژگان کهن وآریایی�اشکفت، eshkaft, کاو، کاویدن� به معنی غار، حفره، گودال، گودی، چال، کندن وکاویدن، منفذ، . . � است. ای ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�هولhol� به معنی، سوراخ، منفذ وروزنه است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�هولhole� ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�سبرseber� به معنی، جدی، سنگین، با وقار ومتین است. این واژه وارد زبانهای اروپایی شده وبه صورت�سوبرsober� در زبان ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گریوهgeriva, گروهgereve, گوروgurva� به معنی گریستن، گریه زاری وآه وناله است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگ ...
در زبان باستانی کردی واژه کهن وآریایی�گوراgora� به معنی بزرگ است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �گریوgrave� در زب ...
در زبان باستانی لری ( بویراحمدی، . . . ) واژه کهن وآریایی�رودrud� به معنی فرزنداست. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گریوهgeriva, گروهgereve, گوروgurva� به معنی گریه کردن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گریوهgeriva, گروهgereve, گوروgurva� به معنی گریه کردن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده ...
درزبان باستانی پارسی وپهلوی واژه کهن وآریایی�فرزندfrazand� وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �پروجنیprogeny� به معنی فرزندان، نواد ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�هکهhaka� به معنی حشر واشتیاق ومیل زیادجنسی است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صور ...
�خربزه� در فارسی، با�کرپوزی� دریونانی و�قارپیز� درترکی همربشه اند. حروف خ، کاف وقاف به یکدیگر قابل تبدیل هستند وهمچنین حروف پ با ب درزبانشناسی. . .
اولین کاغذ یا ورقه برای نوشتن از گیاه یا درخت �پاپیروس� ساخته شد ( توسط مصریان باستان یا یونانیان باستان ) و وارد زبانهای مختلف شده ودر انگلیسی کوتاه ...
درزبانهای باستانی لری وپارسی واژه کهن وآریایی�نومnom, نامnam� به معنی اسم، نام، آبرو، آوازه وشهرت ومعروفیت است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلی ...
در زبان پارسی اصیل وهخامنشی واژه�بغbagh در واژه بغداد وهمچنین بیستون که در اصل بغستان بوده وکهنتر از آن گمان میرود واژه باگاستانا بوده است، و �بغ اهو ...
در زبان باستانی اوستایی واژه کهن وآریایی�کئینگ� به معنی شاه، پادشاه، سلطان، خسرو، شهریار است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شد ...
در زبانهای باستانی پارسی ولری واژه کهن وآریایی�گامپو، gampoo� به معنی درشت هیکل، تنومند، غول پیکر وعظیم الجثه است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( ان ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�اشکفتeshkaft� به معنی غار است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �کیوcave� به مع ...
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�بلیمbelim� به معنی شکافتن، بازشدن و درز وشکاف باز کردن است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کلkal� به معنی گلدان سفالی ( نخستین ماده در ساخت سفال خاک رس یا گلgelاست که در دمای بسیار بالا پخته میشود، هنر س ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ساورینsaorin�، به معنی پیشرو، جلودار و فرمانده ی گله بز که پیرترین و بزرگترین بز نر گله است گفته میشود. این واژه ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ور war� به معنی پیکار، جنگ، به مبارزه طلبیدن، نزاع ودرگیری، قدرت وزور است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( ا ...
در زبانهای ایرانی ( پارسی، لری، . . ) واژه کهن وآریایی�کرمkerm جانور و کرم روده وشکم� واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �ورمworm� د ...
در زبان باستانی لری ( جنوبی، . . . ) واژه کهن وآریایی�ورمwarm� به معنی گرم است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �وا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پرپروکperperuk, پپیpapy� به معنی پروانه ( حشره ) است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، فرانسوی، . . ...
درزبان باستانی لری و پارسی واژه کهن وآریایی�قویین ghoin، گندهgonde� به معنی، بسیاربزرگ، درشت هیکل، غول، غول، پیکر است. ای واژه کهن وارد زبانهای اروپا ...
در زبانهای باستانی لری, لکی وپارسی واژه کهن وآریایی�گورgur، قورgheor� به معنی مزار، قبر، چاله، حفره، گودال است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( ا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�قلویرGhalvir� نوعی الک وغربال است که تور نخی محکم به آن نصب شده ومواد ( حبوبات، خاک، محصولات کشاورزی، . . . ) ری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�سرنseran, سرنگserang�نوعی الک وغربال است که تور سیمی به آن نصب شده وخاک یا ماسه نرم را از آشغال ونخاله جدامیکند. ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�قلویرGhalvir� به معنی نوعی الک وغربال سوراخ سوراخ با نخ محکم و یا توری سیمی که مواد زائد ( حبوبات، محصولات کشاور ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�سنگseng� به معنی معطل کردن، فس فس کردن، به مانعی برخورد کردن ودیر آماده شدن برای رفتن به جایی است. این واژه کهن ...
در ادامه مطلب قبل لازم به ذکر است که در واژه�لینگرlinger�, معانی جاماندن، ماندن وباقی ماندن ومعانی که ذکر شد همگی به صورت کلی وعام یکی هستند فقط کافی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لنگlang� به معنی معطل کردن، فس فس کردن، منتظر کردن، تأخیر کردن به کار میرود. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( ...
در زبان باستانی اوستایی، واژه کهن وآریایی�ٱسنگasang� و �سنگsang، درپهلوی، لری وپارسی� وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �سندsand� ...
در جهت تکمیل وادامه مطلب قبل، حروف� گاف�، � دال� و �ی� به یکدیگر قابل تبدیل هستندمثلا�جیا�، �جگا� در لری و�جدا� در فارسی همریشه اند. جیا=جگا=جدا
در ادامه مطلب قبل در لری�روون، رووین� به معنی روغن و مشترک وهمریشه با�ٱلئومoleum�, قسمت اول واژه �پترولیومpetroleum�همان�بردbardبه معنی سنگ� است. کان ...
در ادامه مطلب قبل، در لری�گد، گیگ� به معنی بز، که همریشه با�گوتgoat� است، تبدیل دیگری مثل گاف به ت و یا گاف به دال را نیز داریم ( . مثلا�جگا� در لری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی� لزlez� به معنی خانه، محل استراحت، کاشانه، کلبه است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وب ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�لورlur, لیرlir� به معنی، پناهگاه، استراحتگاه، خاستگاه، جا وجایگاه، لانه است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ...
در زبان باستانی لری واژه های کهن واوستایی�یوردyord� به معنی خانه ومحل زندگی، خاستگاه، منزلگاه است. این واژه واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شد ...
در زبان باستان لری واژه کهن وآریایی�هوشheosh� به معنی حیاط خانه است. ای واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�هوسhouse� به مع ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�هونهhona, هومهhoma� به معنی خانه است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �هومhom ...
درزبان باستانی لری لکی واژه کهن وآریایی، �روونruan, رووینruin� به معنی روغن خوراکی ( حیوانی، . . ) است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( لاتین که ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�بردbard� به معنی سنگ است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، یونانی، . . . ) شده وبه صورت�پتروpetro ب ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گدgad ( بز بی شاخ ) , گیگgeyg� به معنی بزboz است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه ص ...
در لری ولکی هم به آذر ماه، غوسgheos میگویند. به چیزهای که شکل کمان و هلالی هستند غوس و غوسدار میگویند. مثلا غوس ماه
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �کوخه, kokha, کفهkofa� به معنی سرفه کردن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�کافc ...
در ادامه مطلب قبل، لازم به ذکراست که این واژه کهن�کولkul� وارد شده در زبان انگلیسی، با اندکی تغییر در هسته معنایی، به معنی ستون یا صف نظامی وستون نوش ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�کولkul� به معنی ستون چوبی وفلزی، پایه، تیر، تیرک یا دیرک است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لتlat� به معنی تیکه کردن، بخش کردن، قسمت کردن وتقسیم، سهم، بهره است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی ...
در زبان باستانی لری ولکی واژه های کهن وآریایی�گر، کر، آگر� به معنی آتش است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . ) شده وبه صورت �فایرfire� در ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بلزگهbelezga� به معنی فوران آتش، جرقه آتش، گرگرسوختن، شعله یا نور آتش است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( ا ...
در ادامه مطلب قبل، واژه�دریژ، دراز� گمان میرود با �دراگنdrogen� به معنی اژدها، ماربزرگ، طولانی کردن، طوالانی شدن. . . که همه با هم مرتبط هستند.
در زبانهای باستانی لری ولکی واژه های کهن وآریایی�دریژderizh, درازderaz�به معنی بلندقد ویا هرچیز بلند، دراز وطولانی است. این واژه کهن وارد زبانهای ارو ...
در ادامه مطلب قبل، مثال دیگری از جابجایی دو حرف در یک واژه: مثلا�توار، تبار� در لری وپارسی تبدیل به�تریب tribe� در انگلیسی میشود به معنی اصل ونسب، خا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�سروتserut� به معنی کاه وکلش، ساقه خشک گندم وجو ومانند آن که کشاورزان بعد از درو محصول، آنها راجمع آوری، خرمن کو ...
لازم به ذکر است که درلری تلفظ �آهنahen� با تلفظ پهلوی آن یکی است. . .
درزبانهای باستانی لری ولکی واژه های کهن وآریایی�آسنasen, آهنahen, آهه� به معنی فلز آهن است. این واژ واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، . ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گولپgolep� به معنی جرعه جرعه نوشیدن، قلپ قلپ نوشیدن وخوردن و آرام آرام نوشیدن ست. این واژه وارد زباهای اروپایی ( ...
در ادامه مطلب، در لری به ابر �إور eor� گویند که در پهلوی و اوستایی نیز همان�إورeor� است. یعنی تبدیل واو به ب. إور> ابر.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گرتgart، گردgard� به معنی توده گرد وخاک است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�ک ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ریچلکrichelek� به معنی، رگ و ریشه، خاندان، اصل ونسب ودودمان است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، آل ...
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�ژژوzhezhu� به معنی جوجه تیغی است. این واژه واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �هجهاگhedghog� به ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کروپkrup� به معنی بافه، کوپه کوپه، دسته وگروه است. این واژه وارد زبانهای اروپایی�انگلیسی، آلمانی، . . . � شده به ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�برbor� به معنی گروه، دسته ( انسان و. . . ) است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورتهای ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�إزگلezgel, غلghel� به معنی زغال، زغال افروخته ونیمه افروخته است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . ...
در زبان باستانی لری ( بختیاری، . . . ) و لکی واژه کهن�ألal� نشانه جمع دردستور زبان است مثل�ها، ان� در فارسی. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگل ...
در زبان باستانی لری ( بختیاری، . . . ) ولکی واژه کهن�أل� به معنی نشانه جمع در دستورزبان است مثل �ها� در فارسی. ای واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کلهkola� به معنی، توده، گروه، دسته، جمع کردن، جمع شدن ودسته بندی است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . ...
رجوع شود به توضیحات کاملchaos وchaotik. . .
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شوsho, شوسهshoesa� به معنی برهم زدن، به هم ریختن، آشوب وبی نظمی، نابودگر وخراب کننده، و قاتی وترکیب وهم زدن مواد ...
در زبان باستانی لری واژه کهن آریایی �شوsho� به معنی برهم زدن، به هم ریختن، نابودکردن، خراب کردن، آشوب وبی نظمی، بلبشو، قاتی و ترکیب کردن مواد جامد، م ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کروپ کروپ� به معنی گروه، جمع کردن و دسته دسته کردن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، آلمانی، . . . ) ...
در لری با اضافه کردن �ی� به لون، صفت لونی هم به کار میرود. به کسی که صفت خوب یا بدی از اجداد خود به ارث برده گویند.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لونlon� به معنی خاندان، تبار، نسب ونیاکان است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�لین ...
درزبان باستانی لری واژه کهن واوستایی�إلell� به معنی گروه قومی، قبیله، دسته، طایفه، خاندان وبه معنی کلی وحدت، اتحادویکپارچگی است. است. مثلا إل حسنوند، ...
در زبان باستانی لری، واژه کهن وآریایی�توارtowar� به معنی ایل، طایفه، نسب، قوم وقبیله است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده ...
در زبان باستانی اوستایی، واژه کهن وآریایی�مرتنmartan�, در زبان پهلوی �مرتنmortan� ودر فارسی امروزی مردن، وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، آلمانی، . . ...
در زبان باستانی اوستایی واژه کهن و آریایی�مرتنmartan� به معنی مردن وکشتن است ( که در قسمت دوم کیومرث نخستین پادشاه درشاهنامه یا گیومرتن به معنی مرگ و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی� مرتالmortal, مرتالیmortaly� به معنی فانی وفناپذیر، نابوشونده ومردنی وکشنده است. این واژه هم مانند بسیاری از واژ ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�أثرaser�به معنی اشک است. دربرخی از گویشهای لری به صورت�أرسars, هرسhars, خرسkhars� نیز به کار میرود. در زبان اوست ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�تلیش telish, درder� به معنی پاره کردن به کار میرود. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کت kot, غت ghot� به معنی برش وبریدن، قطع کردن، تیکه کردن، و کات کردن به کار میرود. این واژه کهن مانند بسیاری از ...
در زبان باستانی اوستایی واژه کهن وآریایی�تیالیت tialit� به معنی بالغ و بزرگسال است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده و به صور ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گلاره gelara� به معنی نور چشم، نور خیره کننده، تخم چشم، و. . . است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �گپ gop� به معنی دهان است ( در لری بویر احمدی �کپkap� هم گفته میشودکه همریشه اند تبدیل گاف ب کاف ) . این واژه که ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بروت بروت� به معنی افتخار، به خودنازیدن، تکبر، غرور به کار میرود. این واژه کهن نیز مانندبسیاری از واژگان دیگر وا ...
در ادامه مطلب قبل یاداور میشوم که واژه �چک� که به صورت ترکیب�چک چنووه، چونه� به کارمیرود قسمت دوم ترکیب یعنی�چنووه، چونه� خود واژه ای آریایی است به م ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�چک chak� به معنی ( آناتومی بدن، عضو صورت ) لپ وگونه ( البته واژه�گپgop� هم به کار میرود ) است. این واژه کهن وارد ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�چنووهchenova� به معنی چانه ( آناتومی بدن، عضوی از صورت ) است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، آلمان ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�دنگلوزdengeluz� به معنی آویزان، آویزان بودن وشدن است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�زکzek� به معنی شکم است. این واژه کهن واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�سگsag� به معنی شکم دادن ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�زرونی zeroni، زونیzoni�به معنی زانو ( آناتومی بدن ) است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، آلمانی، یونان ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �نرnar, نراnara� به معنی کم پهنا وکم عرض چیزی ( نسبت به طول ) است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کتkat: نوعی پوشش اصیل وکهن بانوان لر که به صورت چارقدهای بزرگ وساده که حاشیه های رنگی دارند وریشه دار هستند ودر ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پلpel�به معنی پوست است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�پیلpeel� به معنی پوست ...
درزبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�انگله ( به چهار کنج، گوشه وطرف مشک سنتی گویند ) ، هنگل ( در اعضای بدن انسان به کنج، گوشه و زاویه زیر بغل گویند ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�انوسAnus� به معنی خواب کوتاه نیمروزی، و چرت است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صو ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شکshak، شکون shakon� به معنی تکان دادن ولرزاندن است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وب ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گزGez� به معنی خیره شدن، زل زدن وبه دقت نگاه کردن است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای ارو ...
درزبان باستانی ایلامی ( تمدن ایلام ) واژه کهن وآریایی�پت pata� به معنی پا است. همچنین در زبان اوستایی واژگان کهن�پدpada, پذpaza� به معنی پا میباشند. ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لیقligh� به معنی پا ( از مچ به بالا ) میباشد. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت� ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گدهGeda� به معنی شکم، سیرابی، دل، شکمبه و. . . به کارمیرود. این واژه نیز واردزبانهای اروپایی ( انگلیسی. . . ) شد ...
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی �لوچloch� به معنی لب میباشد. ( البته علاوه بر این واژه کهن واژگان کهن دیگری مثل�لپور� و�لو� نیز به کار میرود ) . ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لپورLapur� به معنی لب میباشد ( البته واژگان کهن دیگری مثل�لوچLoch� و�لوLo� نیز به کار میرود ) . این واژه کهن وارد ...
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پتیPaty� به معنی خالی، تهی پوچ، برهنه. . . میباشد. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی. . . ) شده و در ز ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ترter� به معنی دیگر و دیگری است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی. . . ) شده وبه صورت ( آدرOther و Ano ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�تنکTonek� به معنی ( انسان: باریک، نازک، لاغر، کم چربی، استخوانی. . . و با ترکیب تر و تنکTaro Tonek ) ، ( بذر وم ...
در زبان کهن لری واژه ی اصیل وآریایی�درder� به معنی کثیفی وکثافت، نجسی، چرک وچرکین وناپاکی وگندیدگی. . . به کار میرود. این واژه کهن وارد زبانهای اروپا ...
درزبان کهن لری واژه اصیل وآریایی�توز� به معنی گردوغبار است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�dost به معنی گرد وغبار� ...
درزبان لری واژه کهن وآریایی�ایواره یا إواره� به معنی سرشب، عصر، هنگام غروب آفتاب میباشد. این واژه کهن مانندبسیاری از واژگان کهن لری وارد زبانهای اروپ ...
درزبان لری واژه کهن وآریایی�کلکkelek� به معنی انگشت است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . ) شده وبه صورت�click به معنی انگشت فشردن روی مو ...
لازم به ذکر است که واژگان کهن کرچkerch, کرکkork وکرچkorchدر زبانها وگویشهای لری همگی همریشه هستند. در این واژگان تبدیل رایج ( حرف چ> ک ) ویا برعکس آن ...
درزبان لری واژه کهن وآریایی�مسmas� به معنی�چاق، متضاد لرlar [ لاغر] است. این واژه کهن نیز واردزبانهای اروپایی ازجمله انگلیسی شده وبه صورت�massy به مع ...
درزبان لری واژه کهن وآریایی�کرچ Kerch� به معنی قوز کردن، جمع شدن، چین وچروک دار، ناصاف وخود راجمع کردن ( دراثرسرما، ببماری و. . . ) به کارمیرود. این ...
در زبان لری�لوچ� به معنی چین وچروک است. مثلادرعبارت�مین روش لوچ ونه� یعنی صورتش چین وچروک انداخته است. واژه ای کهن وآریایی است که وارد زبانهای اروپای ...