neb

/neb//neb/

معنی: نوک، منقار، پوزه، دهان، بینی
معانی دیگر: (انگلیس - محلی)، (پرنده) نوک، (حیوان) پوزه، پوز، (انسان) پک و پوز، مخفف: ایالت نبراسکا (امریکا)، نوک مخصوصا نوک لاک پشت و پرنده

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: an abbreviation for

جمله های نمونه

1. NEB is located in a beautiful estate setting, in a LEED certified building, north of Boston.
[ترجمه گوگل]NEB در یک ساختمان زیبا، در یک ساختمان دارای گواهینامه LEED، در شمال بوستون واقع شده است
[ترجمه ترگمان]NEB در یک ساختمان ییلاقی زیبا واقع شده است که در یک ساختمان دارای مجوز LEED واقع در شمال بوستون قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Neb and Pencroft had taken away the fat from the dugong, and placed it in large earthen pots.
[ترجمه گوگل]نب و پنکرافت چربی را از دوگونگ گرفته بودند و در گلدان های بزرگ خاکی قرار داده بودند
[ترجمه ترگمان]neb و Pencroft چربی را از the گرفته و آن را در دیگ بزرگ سفالی قرار داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Restriction Enzyme Database from NEB.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده آنزیم محدود از NEB
[ترجمه ترگمان]پایگاه داده Enzyme Restriction از NEB
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's taking me to NEB Command and I'm taking her to Alliance.
[ترجمه گوگل]او مرا به فرماندهی NEB می برد و من او را به اتحاد می برم
[ترجمه ترگمان]او مرا به مرکز فرماندهی می برد و من او را به اتحاد می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thus NEB are postulated to function as O2 sensitive airway sensors involved in respiratory control, especially during adaptation to extrauterine life.
[ترجمه گوگل]بنابراین فرض بر این است که NEB به عنوان حسگرهای راه هوایی حساس به O2 درگیر در کنترل تنفس، به ویژه در طول سازگاری با زندگی خارج رحمی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین فرض می شود که NEB به عنوان سنسورهای تنفسی حساس در کنترل تنفس، به ویژه در طول انطباق با حیات extrauterine عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This female Siberian tiger cub was born at the Henry Doorly Zoo in Omaha, Neb.
[ترجمه گوگل]این توله ببر ماده سیبری در باغ وحش هنری دورلی در اوماها، نب به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]این بچه مونث او در شهر هنری Doorly در Omaha به دنیا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lower reproductive performance of high producing dairy cows is associated with negative energy balance ( NEB ).
[ترجمه گوگل]عملکرد تولیدمثلی پایین گاوهای شیری پرتولید با تعادل انرژی منفی (NEB) همراه است
[ترجمه ترگمان]عملکرد باروری پایین گاوه ای شیرده با تعادل انرژی منفی (NEB)مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'People joke with me that my business must be great, ' said Mark Neeb, president of Affiliated Group, an Omaha, Neb., collection agency.
[ترجمه گوگل]مارک نیب، رئیس Affiliated Group، یک آژانس مجموعه اوماها، نب، گفت: "مردم با من شوخی می کنند که تجارت من باید عالی باشد "
[ترجمه ترگمان]مارک Neeb، رئیس گروه Affiliated، یک Omaha، گفت: مردم با من شوخی می کنند که کار من باید عالی باشد, آژانس جمع آوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In May 194 I was sent to Tinker Field at Oklahoma and then to Grand Island, Neb., and a year later to Kearney (Neb. ) for the rest of my service, so I never got out of the Dust Bowl.
[ترجمه گوگل]در ماه مه 194 من به تینکر فیلد در اوکلاهاما و سپس به گراند آیلند، نب، و یک سال بعد به کرنی (نب ) برای بقیه خدمتم فرستاده شدم، بنابراین هرگز از کاسه گرد و غبار خارج نشدم
[ترجمه ترگمان]در ماه مه، من به Tinker فیلد در Oklahoma و سپس به جزیره گرند، Neb فرستاده شدم و یک سال بعد به Kearney (Neb)برای بقیه خدمات من فروخته شد، بنابراین من هرگز از کاسه گرد و غبار بیرون نرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They met again in May this year, after Mr. Buffett invited Ms. Li to attend Berkshire Hathaway's annual shareholders' meeting in Omaha, Neb.
[ترجمه گوگل]پس از دعوت آقای بافت از خانم لی برای شرکت در نشست سالانه سهامداران برکشایر هاتاوی در اوماها، نب، آنها دوباره در ماه مه امسال ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بار دیگر در ماه مه سال جاری، پس از اینکه آقای Buffett از خانم لی دعوت کرد تا در نشست سهامداران سالانه برکشایر واقع در Omaha، Neb شرکت کند، دوباره در ماه مه دیدار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The jobs rebound came early at the Case I-H farm equipment factory in Grand Island, Neb.
[ترجمه گوگل]بازگشت دوباره مشاغل در کارخانه تجهیزات مزرعه Case I-H در جزیره گراند، نب اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]این مشاغل در ابتدا در کارخانه تجهیزات کشاورزی در جزیره گرند، Neb، آغاز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nationwide, the overall winner was Blacksburg, Va., followed by Arlington, Neb., and Morton Grove, Ill.
[ترجمه گوگل]در سراسر کشور، برنده کلی بلکسبورگ، ویرجینیا، و پس از آن آرلینگتون، نب، و مورتون گرو، ایل بود
[ترجمه ترگمان]در سرتاسر کشور، برنده کلی بلکسبرگ، Va به دنبالش by، Neb, و مورتن Grove، Ill
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوک (اسم)
end, bill, point, top, head, tip, peak, summit, horn, apex, beak, vertex, barb, ascender, neb, knap, jag, fastigium, ridge, nib

منقار (اسم)
bill, beak, pecker, neb, rostrum, gouge

پوزه (اسم)
beak, muzzle, neb, rostrum, snout, nozzle, mug

دهان (اسم)
chop, gob, throat, mouth, neb, snout, mug, gam, jib, os

بینی (اسم)
pecker, neb, nozzle, nose, snoot

تخصصی

[] کلاهک سقفی روی درشتماسه سنگ (gritstone) این اصطلاح در شمال انگلستان متداول است .

انگلیسی به انگلیسی

• state in the midwestern united states
beak of a bird; point, tip; nose (especially of an animal)

پیشنهاد کاربران

بپرس