nodus

/ˈnoʊdəs//ˈnəʊdəs/

معنی: گرفتاری، اشکال، گره
معانی دیگر: (مثلا در داستان یا نمایش) گرفتاری، پیچیدگی، وضع دشوار، نودوس

جمله های نمونه

1. It's a nodus how to equipoise all players' benefit in course of VIC's regeneration.
[ترجمه گوگل]این یک نکته است که چگونه می توان مزایای همه بازیکنان را در طول بازسازی VIC یکسان کرد
[ترجمه ترگمان]این روشی است که نشان می دهد چگونه تمام بازیکنان در دوره بازسازی s بهره مند خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a nodus to solve the derivative of absolute value function.
[ترجمه گوگل]این یک گره برای حل مشتق تابع قدر مطلق است
[ترجمه ترگمان]این یک nodus برای حل مشتق تابع مقدار مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective: To study the methods, nodus and lapsus of the treatment of chronic pulmonary heart disease with respiratory failure.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه روش‌ها، گره‌ها و لاپسوس‌های درمان بیماری مزمن ریوی قلبی با نارسایی تنفسی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه روش ها، nodus و lapsus درمان بیماری های قلبی ریوی مزمن با شکست تنفسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To the "hot nodus " or "warm nodus " diagnosed by nuclide scan, we should first diagnose it as benign tumor, but to the "cool or cold nodus ", we should analyze it by the sign of CT. additionally.
[ترجمه گوگل]برای "گره گرم" یا "گره گرم" که با اسکن نوکلید تشخیص داده می شود، ابتدا باید آن را تومور خوش خیم تشخیص دهیم، اما برای "گره سرد یا سرد" باید آن را با علامت سی تی آنالیز کنیم علاوه بر این
[ترجمه ترگمان]برای \"nodus داغ\" یا \"nodus گرم\" که توسط nuclide تشخیص داده شد، ابتدا باید آن را به عنوان تومور خوش خیم شناسایی کنیم، بلکه باید آن را با علامت سی تی تجزیه و تحلیل کنیم علاوه بر این
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The system implement and the technique nodus are discussed in this paper in detail.
[ترجمه گوگل]پیاده سازی سیستم و گره تکنیک در این مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این سیستم پیاده سازی شده و تکنیک nodus در این مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alizarin red S staining was applied to count the calcium nodus, and cell calcium depositions were measured.
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی آلیزارین رد S برای شمارش گره های کلسیمی اعمال شد و رسوبات کلسیم سلولی اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی قرمز Alizarin برای شمارش کلسیم nodus اعمال شد و رسوبات کلسیم سلول اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The author talked some cognition and experiences related to the problem and analyzed the problems and nodus towards it.
[ترجمه گوگل]نویسنده به بیان برخی از شناخت ها و تجربیات مرتبط با مسئله پرداخته و مشکلات و گره های مربوط به آن را تحلیل کرده است
[ترجمه ترگمان]نویسنده در مورد شناخت و تجربیات مرتبط با این مشکل سخن گفت و مشکلات و مشکلات مربوط به آن را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In bess mountain area, the problem of drainage becomes a nodus because of the special nature of bess and terrain . The nodus must be solved immedialtely.
[ترجمه گوگل]در منطقه کوه بس، مشکل زهکشی به دلیل ماهیت خاص بیس و زمین به صورت گره ای در می آید گره باید فوراً برطرف شود
[ترجمه ترگمان]در منطقه کوهستانی bess، مساله زه کشی به دلیل ماهیت خاص of و زمین تبدیل به a می شود The باید immedialtely حل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The present study was to screen the effective procoagulant components from Nodus nelumbinis Rhizomatis.
[ترجمه گوگل]مطالعه حاضر غربالگری اجزای موثر پیش انعقاد از Nodus nelumbinis Rhizomatis بود
[ترجمه ترگمان]مطالعه حاضر این بود که مولفه های موثر procoagulant را از nodus nelumbinis Rhizomatis (nodus nelumbinis Rhizomatis)نمایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Injury and recovery of central nervous system are the focal point and nodus in the academic circles.
[ترجمه گوگل]آسیب و بهبودی سیستم عصبی مرکزی نقطه کانونی و گره در محافل دانشگاهی است
[ترجمه ترگمان]جراحت و بازیابی سیستم عصبی مرکزی، نقطه کانونی و ضعف در حلقه های دانشگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During this course, how to ensure the effective implement becomes both an emphasis and a nodus .
[ترجمه گوگل]در طول این دوره، چگونگی اطمینان از یک ابزار موثر، هم تاکید و هم یک گره می شود
[ترجمه ترگمان]در طی این دوره، چگونه اطمینان حاصل کنیم که اجرای موثر، هم تاکید و هم a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The author insists that, how to construct the exercising system of state ownership is the key and nodus necessary to solve. Therefore, the legislation on right in rem shall not be evaded.
[ترجمه گوگل]نویسنده اصرار دارد که نحوه ساختن سیستم اعمال مالکیت دولتی کلید و گره لازم برای حل است بنابراین از قانون گذاری در مورد حق مال نباید طفره رفت
[ترجمه ترگمان]مولف اصرار دارد که، چگونگی ساخت سیستم اعمال مالکیت دولتی کلید و nodus لازم برای حل آن است بنابراین، قانونی که در سمت راست از این به یاد می شود نباید نادیده گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It treatisedespecially new request of howff of new times, the nodus and essentiality of landscape creativity.
[ترجمه گوگل]این رساله به ویژه درخواست جدیدی از هوس روزگار جدید، گره و ماهیت خلاقیت منظره را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]این روش، درخواست جدید of زمان های جدید، the و essentiality خلاقیت چشم انداز را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The death caused of anaphylactic shock is common in clinical medicine and medicolegal expertise, but it is a nodus to diagnose sudden death from allergy.
[ترجمه گوگل]مرگ ناشی از شوک آنافیلاکتیک در پزشکی بالینی و تخصص پزشکی رایج است، اما گرهی برای تشخیص مرگ ناگهانی ناشی از آلرژی است
[ترجمه ترگمان]مرگ ناشی از شوک anaphylactic در پزشکی بالینی و متخصص بالینی رایج است، اما تشخیص مرگ ناگهانی از آلرژی یک nodus است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتاری (اسم)
scrape, ado, involvement, plight, entanglement, captivity, hitch, assurance, constraint, mire, drawing, snarl, encumbrance, nodus, tanglement

اشکال (اسم)
hardness, difficulty, worriment, burble, impediment, bug, handicap, drawback, disadvantage, node, traverse, spinosity, nodus

گره (اسم)
knot, loop, lump, tie, clue, clew, knob, burr, snag, ganglion, parcel, node, snarl, knurl, nodus, tanglement

تخصصی

[زمین شناسی] گره ،اشکال . رگبال عرضی میان لبه بال سنجاقکها.

انگلیسی به انگلیسی

• difficult situation, difficult point

پیشنهاد کاربران

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گناتهgenata� به معنی، گرفتاری، گره، اشکال، پیچیدگی، وضع دشوار، گیر وگره افتادن در کاری، در هرکاری اشکال، گیر، و مشکل به وجود آمدن است. این واژه کهن نیزمانند بسیاری
...
[مشاهده متن کامل]
از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�نودزnodus� در زبان انگلیسی به کار میرود. ( علاوه بر معانی بالا، به معنی گرفتاری در داستان ونمایش نیز هست که با معانی بالا مرتبط است ) در اینجاحرف گاف حذف شده وحرف ت به حرف d تبدیل شده است که تبدیلهای رایجی هستند. یعنی گناتهgenata > نودزnodus. لازم به ذکر است که با�knot�, �knit�و�node� نیز همریشه است که مفصل توضیح خواهم داد. کاربرد در لری:�گناته دار� در لری به کسی گفته میشود که همیشه در کارهایش مشکل، گیر وگره می افتد. در لری به کاری که با مشکل وگیر گره میخورد گویند�گناته آفتایه دش�. لطفا فرهنگستان کمک نماید تشکر، واژگان چندین هزار ساله وریشه دار وکهن قابلیت ثبت را دارد به کمک شما نیازمتدیم. . . بازنگری جدید در فرهنگ زبان پارسی. . . سپاسگزارم وصددرصد روزی محقق میشود. هر که او دور ماند از اصل خویش/باز جوید روزگار وصل خویش.

بپرس