پیشنهادهای علی درویشی (٢١٦)
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لفlef� به معنی، لنگه ( لنگه در، لنگه پنجره. . . ) ، لته، تا ( در، پنجره و. . ) نصفه، نیمه، نیمچه، وابسته به نصف ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لفlef� به معنی نیمه، نیم، نیمی، نصف، نصفه، شقه، لنگه، تا، و. . است. در لری به دوچیز شبیه ومانندهم، مثلا دوقلو را ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لفlef� به معنی لنگه، تا، نصف، نیمه، نصفه، نیم، نیمی، شقه، نیمچه، وابسته به نیم یانصف، یک دوم، و. . . است. در لری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بیbi� به معنی بودن، شدن، باش، زیستن، وجودداشتن وهستی داشتن و. . . است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�جولjul� به معنی تکان وتکان خوردن، تکانه، تکان دادن، در حین حرکت بالا وپایین رفتن یا پریدن، و. . . است. این واژه ...
در زبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�روکمهrukama, به معنی، تخته سنگ، سنگ، صخره، �، �رکrek, به جنبیدن وتکان خوردن، جنبش وتکان نوسانی دادن، جنباندن و ...
در ادامه مطلب قبل، لازم به ذکر است که واژگان کهن �پتpata, پدpada, پذpaza� در تمدن وزبان ایلام وزبان اوستایی، که به معنی پا ( عضو بدن ) است، علاوه بر ...
در زبان باستانی پارسی ولری واژه کهن وآریایی�دمdam� به معنی، هنگام، زمان، وقت، فرصت، لحظه، زمان کوتاه وگذرا، لحظه اندک و. . . است. ( این واژه در زبان ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لاla� به معنی درازکشیدن، خوابیدن، لمیدن و والمیدن، در حالت استراحت یا خواب پاها را درازکردن وکشیدن، روی زمین تخت ...
در زبان باستانی لری ( جنوبی، بختیاری، ممسنی و. . . ) ، واژه کهن وآریایی�خاگkhag، خایگ� به معنی تخم مرغ است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پرچperch� به معنی، پاک وپاکیزه، منزه وپاک، پرچ پاک، تطهیر ومطهربودن، تزکیه وپاکی ( نفس ) ، پاکی وتهذیب نفس، پاکی ...
در ادامه مطلب قبل، �ترنهtorena�یک بازی کهن ( در جغرافیای گسترده لرها، که در برخی از گویشها�گرزوgorzo�هم میگویند ) که ریشه در ایران باستان دارد. در ای ...
در زبان وفرهنگ باستانی لری واژه کهن وآریایی�ترنهtorena� یک بازی محلی است ( در مطلب بعد مفصل تو ضیح خواهم داد ) . �ترنه� یا�درنا، ترنا� نوعی طناب، فوط ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�شراshra� به چله، طناب وحایل دور خورجین چوبی نصب شده برپشت الاغ برای برقراری تعادل وتوازن دو بخش، دو بهر ودوقسمت ...
در زبان باستانی پارسی باستان و لری واژگان کهن و آریایی�درdar, دیراdeyra� به معنی در، درب، باب، درگاه، آستانه، مدخل ( جای ورود ) �، و واژگان کهن و آری ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�لولlul� به معنی لول کردن وغلتاندن، لول پیچ کردن وجمع کردن، گرداندن، چرخاندن، جمع کردن وپیچیدن، مثل نان ساندویج پ ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�أنوهanuh� به، صدای سوزناک وغمگینی که از دل برآید و به هنگام خواندن بیت ویا شعری که باعث تحریک، عذاب، آزار، اذیت ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�آلشتalesht� به معنی دگرگون کردن وشدن، تغییر یافتن ودادن، عوض وآلشت، عوض کردن وجایگزین کردن، است. این واژه کهن ما ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کوس kus� به معنی، راه، خط، مسیر، گذر، عبور، طی کردن است ویک مسیر از مبدأ تا مقصد را خط به خط رفتن و مسیر به مسیر ...
واژه�شیدیshady� ریشه در زبانهای پهلوی وباستانی دارد رجوع شود بهshade.
درزبان باستانی لری واژه کهن وآربایی�خولkhol� به معنی خاک خول، خاکی کردن، کثیف کردن، چرک کردن، لکه دار شدن وکثیف شدن، خاکی و گلی شدن، کثافت وگردوخاک و ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پلیقpeligh�, حالتی است که فرد درازکش روی زمین به هر علتی نارحتی وگریه، گیر کردن به مانع و چیزی و. . . باسختی به ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شراshara� به معنی قسمت کردن، بخش کردن، تقسیم کردن، بهره وبخش قسمت، سهم وتسهیم کردن، تیکه کردن و. . . است ( جزاصط ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ریف� به معنی قاچ کردن، تقسیم کردن، قسمت کردن، برش یکدست، منظم ومرتب، ردیف کردن، شکاف، شکافتن، چاک، چاک خوردگی چا ...
در زبان باستانی لری واژ گان کهن وآریایی ( �بلگbalgh� به معنی برگ درخت وگیاه ) ( � بلگهbalga�به معنی قسمت مسطح وپهن چیزی در عبارت بلگه جومه یعنی یقه پ ...
واژه �شدوshadow� ریشه در زبانهای کهن پهلوی وباستانی دارد برای توضیحات کامل رجوع شود بهshade.
این واژه کهن وآریایی وارد زبان انگلبسی شده وبه صورت�دانکیdonkey� به معنی الاغ، خر، آدم احمق ونادان، کودن و. . . در زبان انگلیسی به کار میرود. یعنی دن ...
در زبان پارسی باستان واژه کهن وآریایی�دنگلdangel� به معنی آدم احمق، نادان، کودن، ابله، بیشعور، الدنگ است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی �چقلchaghal� به معنی شغال ( حیوان ) است. این واژه نیز مانندبسیاری از واژگان کهن دیگر وارد زبانهای اروپایی شده ود ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�منیmeny� اندیشه کردن، فکرکردن، گمان کردن، انگاری، خیال، ذهن، یادآورشدن، یاد، . . . است. در زبان پارسی باستان و در ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�ترکنایهtorkenaye, ترکtork�به معنی، درراه، مسیر، جاده حرکت کردن، گذراندن، سپری کردن ورصد کردن، ردپای چیزی را گرفت ...
در زبان باستانی پهلوی واژه کهن وآریایی�سایکsayak�, در فارسی امروزی�سایهsaye�, در لری �ساsa, سایهsaya�در بلوچی�سایگ sayag�, و بقیه گویشهای ایرانی. . . ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�پنجلpengel� به معنی، گند، گندکاری گند زدن، کثیف بودن وکثافت کاری، و کسی که چیزی را درست کرده ووسایل پایان کار را ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�اقییهaghieh�به معنی زشت، ناپسند، نازیبا، کثیف، چندش آور، بد ترکیب، . . است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگل ...
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�قلghal� به معنی سرپنجه، سرچنگ، چنگ، پنجه، چنگال حیوانات، باپنجه وچنگال گرفتن و. . . است. این واژه کهن وارد زبانه ...
در زبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�تلاپلاtelapela, تلاوهtelava, تلابtelaba� به معنی دردسر، رنج وعذاب، مشکل وگرفتاری، زحمت وسختی است. این واژگان ک ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�خیگkhig, خیکkhik� به معنی مشک یا ظرفی است که از پوست یا چرم بز درست شده باشد که برای نگهداری، آب، روغن، کره، پنی ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گدgad بز بی شاخ، گیگgeyg بز نر� است وقابل مقایسه با�گوتgoat به معنی بز در انگلیسی� است رجوع بهgoat ( توجه، تبدیله ...
در زبان باستانی پهلوی واژه کهن وآریایی�گوچگguchag� به معنی کوچک است ( یعنی تبدیل گاف به کاف ) ، در زبانهای باستانی لری ولکی�گوجرgujar, گوجینgujin, کو ...
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کلاشهkelasha, کلاشkelash� به معنی خارش وخاراندن وخراشیدگی وخراش و. . . است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( ا ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی� کلاشkelash� به معنی خاراندن وخارش، خراش، تراشیدن، خراشاندن وخط وخش انداختن، خط زدن و. . . است ( تمام این معانی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�بترbeter� به معنی بهتر است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�بترbetter�در زبان ...
در زبانهای باستانی لری وپهلوی واژه های کهن وآریایی�بدbad, بیbay ( در لری حذف دال رایج است ) ، وتvat, وترvatar� به معنی بد، ناپسند، زشت، . . . به کار ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�منmen� به معنی میان، وسط، بین، داخل، درون و. . . است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه ...
در زبان باستانی اوستایی واژه کهن وآریایی�یوانمyoanem� به معنی جوان ودر زبان پهلوی�جووانjuwan� است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، اسپانیایی ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�تیزtiz� به معنی مسخره کردن، ریشخندکردن، کسی را دست انداختن، سربه سر کسی گذاشتن و. . است. این واژه کهن وارد زبانه ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پوتput, پوترکسه� به معنی پوسیده وپوسیدن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، ایتالیایی، . . . ) شده وب ...
در زبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پوت put, پوترکسه puterkesa� به معنی پوسیدن وپوسیدگی است. این واژه کهن وارد, زبانهای اروپایی ( انگلیسی، ایتالیای ...
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی� مس mas� به معنی چاق است. ( وهمریشه وهم معنی با�مسیmassy� در انگلیسی رجوع شود بهmassy. ) این واژه کهن به شکل دیگ ...
درزبان باستانی لری واژگان کهن وآریایی�هول holبه معنی سوراخ ومنفذ, هلhalمنفذدار و دور ودهانه گشاد, هالی halyبه معنی خالی، هالوhaloo به معنی کله پوک، ب ...