تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِل و شُل گِل آلوده و چسبناک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عرفی سازی دنیوی سازی روحانی زدایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلخیص شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیاس ناپذیر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرافزار به عنوان ترکیبی کمابیش نامأنوس و نامتداول، به معنای سرپوش یا پوشش مخصوص سر، اعم از کلاه و غیره، است ــ مثل پاافزار که بطور خلاصه همان کفش است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای منفی و انتقادی اصطلاح، صراحتاً به معنای �غصب و تصرف فرهنگی� است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

معرفی نامه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمعیت هماره ثابت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرایش ذهنی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یک کاسه کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مُتجَزّی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای خود/ لنفسه. در مقابل in itself به معنای در خود/ فی نفسه. برای خود/ لنفسه وقتی تلویحاً یا تصریحاً به همین صورت جفتی به کار می رود عموماً، و توسعا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاعوض

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برخی موارد: مستغنی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمُده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارتقای شخصی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

درهم آمیخته. درهم سرشته. ممزوج

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر معادل های ذکرشده، و به عنوان یکی از جنبه های معنایی این واژه: بی غم؛ از هفت دولت آزاد فارغ البال یَله

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بقایار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزمایش شده. آزموده. امتحان پس داده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی مطایبه آمیز و طعنه آمیز که اولین بار تامس کارلایل آن را در قرن نوزدهم باب کرد. در اشاره به علم اقتصاد به عنوان علمی که سروکارش با اصل کمیابی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حکومت انتخابی حکومت نیابتی حکومت نماینده محور

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت: جان ( سالم ) به در برده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصلحت اندیشی ملاحظه کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نقره داغ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رعایت تشریفات. و در زمینه های مذهبی تر: به جا آوردن، ادا کردن یا انجام دادن مناسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی زمینه ها: ضعیف النفس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بویژه درمورد نسخ خطی قرون وسطایی: تذهیب شده یا تذهیب کاری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیزخوارگی، کثیرالاشتها بودن. مجازاً: جامعیت، دربرگیرندگی، فراگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلاوری. دلیری کردن در میدان نبرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقدار یا مقادیر معتنابهlashings of

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر همهٔ معانی ذکرشده، در برخی زمینه ها بیشتر به معنای �نظر لطف� یا حتی �دعای خیر� است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عربده جو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش خرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناخوش احوال پریشان حال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم نام آشنا. آدم معروف. سلبریتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مورد آمدن یا ورود شاهان و مقدسین: تشریف فرمایی. نزول اجلال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ ارتشتاران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محک، معیار، مبنا گروه یا نمونهٔ معیار گروه یا نمونهٔ مبنا گروه یا نمونه ای که در آزمایش ها و مقایسه ها محک - معیار - مبنا قرار داده می شود، بدین صورت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دندان صبر بر جگر خسته نهادن یا به شکل تحت اللفظی تر و شاعرانه تر: با دل خونین لب خندان آوردن ـــ مطابق این بیت حافظ: با دل خونین لب خندان بیاور همچو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد مالیات و قیمت ها و غیره: کمرشکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیرینه و پاس داشته دیرینه و مورد احترام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدن نما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ای لاتینی، با منشأ یونانی، مرکب از palin ( مجدد، باز، ازنو ) و psao ( خراشیده، سترده، پاک شده ) . به همان معنای ذکرشده توسط یکی از کاربران آبادی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تندوتیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرافراز؛ جسور؛ بی تعارف وضعیت کسی یا چیزی که با صحه نهادن بر خود و پذیرش یا تأیید جسورانهٔ تمامیت خویش، از آنچه واقعاً هست شرمسار و خجل و پیوسته در م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میانمایه سالاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرعالم کیهان شهر: کازموس پولیس = کازموپولیس نظم کیهانی ـ انسانی نظم عالمگیر نظم واحد حاکم بر جهان های طبیعی و انسانی نظام عالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلودگرا جاودان گرا معتقد به حکمت خالده یا خرد جاودان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخصی، فعلی یا چیزی که در کار ظاهرسازی، مخفی سازی، کتمان کردن یا پنهان داشتن باشد ظاهرسازانه، مخفی سازانه، کتمان دارانه، پنهان دارانه در موارد عام تر، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عُرضه جُربزه جَنَم جگر جلادت قابلیت هنر ( داریوش آشوری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فزونی یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعلق گرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحدی ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستِ گشاده مبسوط الید بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغالطهٔ استدلال یک طرفه مغالطهٔ توسل به استثنا گرفتار شدن در استاندارد دوگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابتذال هزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افتضاح فاجعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کله خر بی کله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هم ریخته بی قاعده بی سروسامان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزش محصول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونهٔ آزمایشی. نمونهٔ آزمایشگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروندهٔ تعقیب قضایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیانت به کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مصحف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِش دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در پاره ای از زمینه ها: از نان شب واجب تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی قیدوبند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجازاً: وقت ترکتازی؛ فصل برّه کُشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان شناسی نظرورزانه؛ روان شناسی غیرتجربی. . . روان شناسی خیال ورزانه؛ روان شناسی هپروتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیت الغزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حق تعیین تکلیف برای متهمی که در بازداشت است. حق متهم برای توسل به دادگاه جهت تبدیل قرار بازداشت غیرقانونی اش به آزادی یا زندان. . . این حق دقیقاً برا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح ادعا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وراج خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقارتبار. خلاف کرامت نفس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خُلواره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صلح چیره/ غالب/ مسلط آمریکایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مقیاس کلان. همان، منتها در مقیاس کلان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بانگ بیدارباش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خانه شاگرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاد، شدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش خیال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امتحان کردن شانس خود؛ بخت آزمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تجمع اعتراضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتصاب خارج ازبرنامه. اعتصاب مستقل از اتحادیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آخرین حربه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مؤتلفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اوج التهاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در میدان عمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خلل. یکپارچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دربرگیرنده؛ فراگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پز کار نکرده را دادن؛ با افتخارات دیگران عکس یادگاری گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفتی به یادگار مانده از دورانی متفاوت و منقضی که اکنون صراحتاً موهن و غیرقابل استفاده است اما گاه همچنان در متون زن ستیز و شوونیستی از آن اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضلالت. جهالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گنده باسنی. گنده کفلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارگرلازم؛ کارلازم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سربسته؛ در لفافه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نامربوط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رسوخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی مواضع: سرخورده، مأیوس، توهم زدوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

استنباطی. در علم حقوق، در تعابیری مثل �constructive treason�، به معنای خیانت استنباطی ــ خیانتی که عملاً صورت نگرفته، اما با توجه به شواهد و اَمارات، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوکه کردن. متوحش کردن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرقابل تحمل. غیرقابل دفاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آزاداندیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آماده باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مستقلاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گــــُل هر چیز ــ مثل وقتی که دربارهٔ بهترین قسمت هر چیز صحبت می کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوشایند. ناراحت کننده. شرم آور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رویه یا روال ثابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر از دست رفته؛ دیرگمشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منقادسازی؛ فرودست سازی. تنزل مقام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

یکی از معانی دورتر، غیررسمی تر و استعاری تر این واژه �خط دادن� است، یا به معنایی کمتر منفی، �جهت دادن� ــ مثل وقتی که می گوییم کسی یا جایی در حال خط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دست انجام؛ در حال انجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مَس کردن آئینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرتر در بین برابرها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تیشه رو به خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش تجربی؛ دانش شخصی؛ دانش غیرقابل انتقال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست اندرکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به سرعت در حال رشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست باز در حمله و انتقاد داشتن یا پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خدعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یافت یار. کشف یار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناسازواری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گفتگوی شفاهی: چوب کاری کردن؛کسی را باد کردن؛ هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی مواضع: به خط قرمزی رسیدن و، باب گفتگو را بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازوکار درونی. در برخی مواضع، افزون بر جزئیات، به معنای زیروبم کار یا قلق های کار نیز هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مسیحیت کاتولیک: معلم، آموزگار، اتابک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چشمک زدن. . . مثل وقتی که می گوییم فلان چیز داخل ویترین به ما چشمک می زند، یعنی ما را به خودش جذب می کند یا فرا می خواند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کهنه کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شدیداللحن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عنق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظاهرالصلاح. مار خوش خط وخال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناگشودنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال نوعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از هرچه بگذریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رأفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضابط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پروندهٔ پرسروصدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دل نازکی. حساسیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آخرین قطره یا آخرین چیزی که کاسهٔ صبر آدمی را لبریز می کند

پیشنهاد
١

گزک به دست کسی دادن. بیهوده برای خود دردسر درست کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مجازاً و بسته به مورد: گام اول، سنگ اول، مشت اول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان اسپانیایی، به شکل جمع، به معنای هم خانوادگان، خویشان، اقوام، بستگان، اهل بیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مودت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اداء فرائض. انجام تکالیف. مراعات.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان اسم: مخیله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوانمرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نوع دوستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهریار و شهریارسالاری. خدیو و خدیوسالاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق ویژه های سلطنتی؛ امتیازات سلطنتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فهرست بلندبالا؛ سیاهه ی طویل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب ناپذیر؛ ناگزیدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عندالزوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازنگری انتقادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لایعقل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نامسکون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

احاطه بر نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در برخی موارد، �تطمیع� در مقابل تهدید ــ یا همان هویج در مقابل چماق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مواردی: قابل احصا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

شخص یا امر دردسرساز؛ مایه ی دردسر؛ شرّ ــ مثل وقتی که می گوییم کسی یا چیزی شرّ شده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مأیوس کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در قبضه ی. در مشتِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در برخی مواضع: من عندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هیولاوشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی دهان پرکن؛ واژه ی پرطمطراق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

الی الابد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِکمال نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در برخی موارد: عذر و بهانه؛ دستاویز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگری نمایی. تشبّه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ظاهرالصلاح. کاذب. و به نحوی تفصیلی تر، در برخی جملات: گندم نمای جوفروش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفّ نفس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثقل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وحوش زار ـــ به معنای خطه یا سرزمین بکری که حیوانات وحشی در آن زندگی می کنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناخرسندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوچیگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُسر و حَرَج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحدّی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تفاریق؛ جسته گریخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان ترجمه ای برای polis در عهد یونان باستان: شهرکشور ( دولت شهر ) به عنوان نوعی سامانهٔ سیاسی مستقل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی که خیر است؛ چیزی که درنهایت ختم به خیر خواهد شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آرامش خاطر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خدشه ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناروا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مؤثر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عرض حال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان سخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

زایدالوصف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( در اشاره به وضعیت جهان ) آکنده از غارت و قساوت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

امتحان نشده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عذاب آور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

میل آگین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیال اندیشی؛ محال اندیشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شَهَویه؛ بویژه در ترکیب قوهٔ شهویه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اُمّی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوپدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوباندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ده کوره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غم عالم؛ جهان رنجوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( به عنوان صفت ) یک لاقبا؛ آسمان جل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تک رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کله گنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مأخوذبه حیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اخلاق نامه؛ تمثیل نامهٔ اخلاقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لوطی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دنباله رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قهرمان سازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بازار شام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرام گوشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حجب وحیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

تمَجمُج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دین آگینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خط فارِق. نقطهٔ تعیین کننده؛ لحظهٔ سرنوشت ساز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جامع التأثیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدقلق. فرمان ناپذیر. زمخت

پیشنهاد
٠

رو کردن هرچه فرد در چنته دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

شوخ وشنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

جامع نگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( در معنای صراحتاً منفی ) قرتی گری ( در معنای کمابیش خنثی تر مورد استفاده در کشورهای غیرغربی ) فرنگی مآبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خوش دستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مُشوّه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کله گنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

صنعت مداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به عنوان اصطلاحی غیررسمی: �ترکاندن� ــ مثل وقتی که می گوییم طرف در کار ساخت وساز ترکانده است؛ کار کسی حسابی گرفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قدرت تشخیص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتمام؛ تتمیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مذبوحانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مسکنت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانبوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کودک داری؛ بچه داری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرخ کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حاضربه یراق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ارتجالی. دفعتی ـ موردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

گرفت و دهش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تمشیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ته برگ بلیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ابهام آفرینی؛ مبهم سازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

متعلقین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کَس و کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلخ و شیرین؛ نوش آمیخته با نیش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ستایش شده؛ ستوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بدن نما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تأثر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

لکه ننگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پای بوم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سیره؛ روش؛ آئین. قواعد؛ ضوابط؛ هنجارها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ملکه ی ذهن کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چوبِ گز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

متحدالجنس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جامعهٔ هم خرج در خاکسپاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چشمه؛ دهانه؛ روزن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تراوایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قوّت نفس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرسش بلاغی؛ در برخی مواضع، تجاهل العارف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چندین لسانی؛ دگرلسانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مصطبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تک اِستاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شهربلدی؛ فوت و فن ( های ) شهرنشینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای تکان خوردن؛ جای بازی؛ هواخور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعلیمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پرهیختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اسناد اعتباری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

بِفروشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بساز و بنداز ( در عرصهٔ ساخت وساز ) ؛ بخر و بنداز ( در عرصهٔ همهٔ کالاها به طور عام )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعیین کننده؛ سرنوشت ساز ( صفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حساس؛ منعطف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

الفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حَظ باغ؛ بستان لذات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خریدسرا؛ خریدگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مسکین سازی؛ فلاکت آفرینی؛اَدبارزایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کلیشه ای شدن؛ کلیشه ای رفتار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سیر؛ اشباع شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کلاپیسه شدن ( در مورد چشم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحدّی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنباله؛ نتیجهٔ غیرمترقبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشیت