فهرست پیشنهادهای ١٤٠٠/٠٢/٢٣ ( ٧٥٢ )

مصاف صف ارایی رویارویی به وفا رسیدن مخاصم شیر کردن تشجیع دلیر گردانیدن به نقل برگرفتن check in with ناپیدا به نفوذ رسانیدن لطف به نفاذ رسانیدن قبول کردن پذیرفتن ساکت نشستن به نظم امدن در همین حدود به نظام رسیدن به نظام ملون رنگ رنگ به نشین زنده باد به نشانه رسیدن به مشام رسیدن بوق به گوش امدن به گل فرو شدن به گل اندودن به گزاف به گرد چیزی رسیدن به کفایت رسیدن به کفایت انجامیدن تمایلات جنسی به کاری بودن به کار بردن decorative space به کار اوردن زبر به کار امده گل من گلی زمخت به قطع رساندن flowered گل گلی به قرار باز شدن به قدر وسع براورد کردن تخمین زدن به قاعده به قدر امکان به قایم ریختن صاحب منصب پایه ور به فعل انجامیدن صاحب مقام به فعل امدن تندخلقی به فال گرفتن کج خلقی به فال داشتن کشاکش گیرودار به غلط افگندن بحبوحه درخت کاشتن به غایت رسیدن درست به ظهور رسیدن مهمانی دادن ضیافت کردن به صلاح باز اوردن میهمانی دادن به صحرا افتادن به شوهر دادن به شریعت امدن به شرط وفا بناگوش پس گوش بهشت باقی نرمهٔ گوش یادداشت کردن ثبت کردن به شانه زدن گرداوری سروسامان دادن جمع اوری به شادی کسی خوردن سرو صورت دادن به سهو به سنگ امدن پای وجه ضمیمه به سمع رسانیدن لای پیوست به سلامت distilled water در بی درنگ به سر کسی دویدن همان جا درجا به سر در امدن در همانجا در همان مکان عالم صاحب منصب پایور به سر امدن نوبت گوش تا گوش نشستن با شرح جزییات مفصل بی اب و تاب به تفصیل دستش به دهنش می رسد حساب کاری چیزی را کردن به فکر چیزی افتادن futurism کام ساخت و پاخت دسیسه توطئه قرار و مدار عهد و قرار عهد و پیمان قول و قرار مشتاق چیزی شدن به هوس افتادن معلم خصوصی انوقت سال بزک کرده ارایش کرده بوی چیزی را شنیدن کسی را به کمک خواستن بی مقدمه ان روز غمگساری کردن خبر صدای گریه هم سخن گرپ جواب دهنده تعجب هوار داد و فریاد هیکل دار خه مین درشت استخوان محول کردن سپردن distressingly اختلال مشاعر dementia سا خبر داشتن لابه عادت تضرع التماس طلب رحم کردن التماس کردن اشتلم کردن هارت و هورت ننگین particle size carnage مبادی اداب بی سر و زبان وضع chauvinism قلم برگه سندسازی حساب تراشی دفتر دستک خرج صرف کردن هزینه کردن مایه گذاشتن معامله تمام گردانیدن به پایان بردن به اخر رسانیدن استکمال به انجام رساندن تمام کردن به پایان رساندن به انتها رساندن به اخر رساندن localise change course charlie reset نالیوان پفیلا stand someone up squarely بو گند unabashed voorn�am confocal wheelhouse سروسامان گرفتن بی بند و بار خود ارا چرک گرفته متلک پیچ کردن دنبال کسی افتادن سروسامان دادن سرو صورت دادن gazelle منظم کردن سازمند کردن به سامان کردن زندانی همه نیرنگ دروغ میوات گود نشسته پهنا وحشت گرفتن اطلاع همان دم در دم این دست و ان دست کردن ارایش کردن دستی در صورت بردن بزک کردن اقتدار از این رو از هر لحاظ ان طور معلوم گشتن مفهوم شدن دستگیر کسی شدن stand out ارایش غلیظ that said سر کردن بزک کردن قلق فوت و فن راز و رمز کار قلق قلق قلق چم و خم winged horse readily put someone out of business oxygen uptake signal to put a hat on a hat چرکو سرسری گرفتن tumorigenesis patootie رفع تکلیف اسقاط تکلیف نقاب شکلک decency مرض غلو اغراق به اندازه شدن کفایت کردن کافی شدن هشیار گشتن اکتفا کردن spared هشیار شدن متوجه شدن تازه تاسیس bet your boots نوبنیاد جدیدالتاسیس نوپا بزرگ جثه خر نر کفیل به سر بردن کار امپول خجالت به سر امدن عمر به سر امدن روزگار rinsing پیمان گرفتن به سر امدن قسم چارزار به زیر اوردن دنبال به زیر امدن مربوط به زوال رسیدن دستور دادن به زنا گرفتن بهره بخشیدن shame on you به روی اوردن به رقص گذاشتن bushido code به راست گرفتن دروغ کسی به دل امدن thrive به در شدن knickknack به در افتادن به در اوردن neuroma shoutout indulgence به در امدن از پوست osteolysis به داوری نشستن osteolysis به دارو بردن به خویشتن امدن به خون تشنه بودن in fact به خلاف طبع به خدمت پیوستن به خاطر راه دادن opponent به حیرت ماندن به حقیقت به حصول پیوستن writ نهر neher به حسب deception به چشم کردن نهر neher به چشم دیدن خاطر جمع به جای گذاشتن به جای اوردن theatricality نا علاجی بی نظیر به جان امان دادن بی بین متحیر ماندن بین به تیر زدن جا خوردن به تماشا نشستن run to the rescue پلسه palasa به تعدی برخاستن venustenosis به تطویل انجامیدن میار mayar گول خوردن فریب خوردن اغفال کردن come to the rescue of گول زدن به ترک گفتن agility پیدا شدن افتادگی مثانه treason traitor به قصد arachnophobia anytime به منظور برای به تحقیق اخم استثناء قائل شدن نسبت به کسی تبعیض قائل شدن تبعیض more often than not more often than not chase down جاپا سر زباندار زبان گامپروک gamparuk expertness evidence of law evidence of fact دو تومانش خریدم خود را موظف به ارشاد کسی ندانستن سر کلاف را به دست کسی دادن خلاصه ا من دروستت entertain an idea entertain an action تو به خیر و من به سلامت به این طریق زلزل خیره چپ chop تخیر takhir چاپلوسی تمکین مطاوعت خدمتکاری اطاعت ا برکه سر a barka sar خرت و پرت tricritical به سق کشیدن کمیس kamis کپره سق بن بغلی شمپو سدیری sodeyri گار پخت در سر راه کسی ایستادن فرار کردن تعدی نیم جویده ناقص ناتوان ساختن پای کسی به جایی باز شدن work for something نعمت sequester دست به یکی کردن ناتوانی عجز بی عرضگی desication علیل عاجز زمین گیر ناتوان پیر ناتوان فرتوت خودداری اقصی immense گسیختگی دوام کردن پایدار ماندن تداوم یافتن به درازا کشیدن باقی ماندن مداومت به طول انجامیدن برقرار ماندن طول کشیدن ادامه یافتن قلم صد تا یک غاز زدن دوام اوردن پایستن تلویحا ترس دادن مرعوب کردن مرعوب ساختن ترساندن تهدید ارعاب وعده وعید وعده سر خرمن همهمه جنجال catch 22 هیاهو الم شنگه سر و صدا بالاخره kickback tit for tat lie through one's teeth اشک end in tears قدم اهسته کردن نشاط انگیز موجب مسرت شادی بخش general practice نشاط اور شادی اور whether general or particular اندکی the tip of the iceberg hatch دیروزه con artist فهماندن خوب فهمیدن the real mccoy نعمت pacta sunt servanda مسرور شدن term give somebody something two thumbs up مشعوف شدن شادمان شدن شاد شدن خوشحال شدن خندان شدن کسان خوش قامت sunburnt take a raincheck pander مرده شور چیزی کسی را ببرد بیزار گرفتن بیزار به کله ام زد که سرزنش ملامت مطمئن be thrown in at the deep end get thrown into the deep end طوری زیر پا داشتن موزون پر زرق و برق خوش هیکل wandering eye خوش هیئت خوش شکل خوش شکل خوش ریخت در معرض خطر گذاشتن به مخاطره انداختن put somebody away در معرض خطر در خطر بودن کیس خوردن چروک برداشتن game بتدریج ارام ارام اذرماه اذر militant از طول نفس نا ازمودگی take something with five finger discount وارد بودن سرخوردگی یاس کمک گرفتن خشونت پیدا کردن get on somebody's nerves bias پله keep your fingers crossed plain matlab TP put up with unrelenting peak signal to noise ratio unwind فرگرد excel epitaxy اس emetophobia adhesion هیتر recall elijah chariot abandonment funny money microsimulation get somebody move fag get the jump on someone make ends meet sidonglobophobia coulrophobia give it ones best shot turn out chatuchak entertaining come out ahead skin in the game in a formal sense have dog in a fight مهم قاسم سلیمانی it is usually the case equine it is to feline obe برات escalate get out vag cake poontang pie front bottom poonani punani pelvic limb hind limb forelimb من دراوردی solitary get away with murder six feet under extra mile remain گوشمالی دادن امیزش ناخواه بلغمی مزاج غیرشهوانی به فراخور تصریح کاغذ پاره بدی ترجیح داشتن ترجیح دادن برتری دادن thud جلوانداختن پیش انداختن محاسب امتزاج fall on امیختن ترکیب امیزش اختلاط personality profiles description کم کردن فرار کردن comprehensive کم گذاشتن کسر کردن dimensions پیشخور کردن widely used cluster پی بردن بو بردن subjected participants مزدبگیر participant جزای نقدی numerous knew جریمه کردن جریمه نقدی باج گرفتن devise basic classes از سر و دوش هم بالا رفتن keep someone posted humor هوس کردن content کارگزاران عوامل truly truly self centered keep someone in the dark عمال outlook keep someone's mind off of something problem centered even if others disagree اب از اب تکان نخورد keep someone hanging spontaneity keep someone company ambiguity uncertainty وسایل مایحتاج لوازم تجهیزات بساط accurate highest need ملزومات differ assuming تدارکات خرج غیرضروری وقاحت شر کتک حرف کشیدن به حرف اوردن سالم چطور مردن عیالوار دست به سر کردن دک کردن کسی را دم خورشید کباب کردن کسی را از نان خوردن انداختن ترهات پایاب اقا بالا سری محکم امدن شق و رق علل عار ژست اداری مانند rhode island رغبت پاره پاره ناروتو eren استنساخ romantic relationship نسخه برداری رونویسی تشخیص غصه خوردن غصه ناروتو فرومایه طاق کلاه ازموده مجرب بی حفاظ جیب برا مراتب برنده مثل مهام امور حسد پایان یافتن دزد میمون ستور هی بتمام قد بلند شدیم و نشستیم به خدمت کسی رسیدن گشادن سروسامان دادن بستن سروسامان دادن دل به چیزی خوش کردن دل برطبق بر حسب