شیر کردن

لغت نامه دهخدا

شیر کردن. [ ک َ دَ ]( مص مرکب ) در تداول عامه به معنی تشجیع کردن و برانگیختن است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شیر شدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تشجیع کردن برانگیختن : می خواهی مرا شیر کنی که از روی چوب ( جوی ) بپرم ?

مترادف ها

bield (فعل)
دفاع کردن، شیر کردن، تشجیع کردن، شهامت دادن، شجاع شدن، مسکن گزیدن

defy (فعل)
ضدیت کردن، شیر کردن، بمبارزه طلبیدن، تحریک جنگ کردن

lionize (فعل)
شیر کردن، مورد توجه زیاد قرار گرفتن

فارسی به عربی

تحد

پیشنهاد کاربران

[در دانش رایانه] شِیر کردن = همرسانی کردن ( چیزی را به همدیگر رساندن )
دل و جرات دادن ، قوت قلب دادن
تشجیع
اشتراک گذاشتن

بپرس