ترجیح دادن


مترادف ترجیح دادن: برتری دادن، برتر شمردن، رجحان دادن، مزیت قائل شدن

برابر پارسی: برتری دادن، برتر نهادن، برتر دانستن

معنی انگلیسی:
affect, choose, elect, favor, incline, like, opt, prefer

لغت نامه دهخدا

ترجیح دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) رجحان و برتری و فزونی و فضیلت دادن کسی یا چیزی را بر دیگری. سبقت و تقدم بچیزی یا بکسی دادن :
ترجیح میدهد بپدر اوستاد را
هر کس شناخته ست بیاض و سواد را.
صائب.

فرهنگ فارسی

رجحان و برتری و فزونی و فضیلت دادن . کسی یا چیزی را بر دیگری سبقت و تقدم بچیزی یا بکسی دادن .

مترادف ها

prefer (فعل)
برگزیدن، ترجیح دادن، ترجیح یافتن یا دادن، برتری دادن، رجحان دادن

پیشنهاد کاربران

تَرجیح دادَن:
١. پسند کردن، پسندیدن، گزینش کردن، گزیدن، بهتر / برتر دانستن، برتری دادن، فزونی دادن؛ گرایشِ بیشتر / دلبستگیِ بیشتر / عشقِ بیشتر داشتن به
had rather ( do something )
دوست تر داشتن
پهنه :میدان، سطح
ترجیح دادن = بَرپسندیدن
بَراَرجیدَن.
مقدم شمردن
مقدم داشتن
در کتابی که دارم برمی گردونم این واژه رو " بهتر دیدن" برگردان می کنم.
برای نمونه:
ترجیح می داد که این کار را نکند: بهتر می دید که این کار را نکند .
ترجیح دادن
would rather simple V
برگزیدن، بیشتر پسندیدن، بهتر دانستن، بهتر دیدن/دانستن/شمردن/به شمارآوردن/خواندن/یافتن، گزینه نخست دانستن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس