carnage

/ˈkɑːrnɪdʒ//ˈkɑːnɪdʒ/

معنی: خون ریزی، قتل عام، کشتار، لاشه ها، قصابی
معانی دیگر: (مهجور) لاشه ها (به ویژه در میدان جنگ)، اجساد، نعش ها، کشت و کشتار، سلاخی، مرگامرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the massive killing of people; slaughter.
مترادف: butchery, slaughter
مشابه: bloodbath, genocide, holocaust, massacre, pogrom

- World War II brought carnage and mass destruction.
[ترجمه گوگل] جنگ جهانی دوم کشتار و کشتار جمعی را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان] جنگ جهانی دوم کشتار و کشتار جمعی را به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the carnage that followed the fall of nayshapoor
قتل عامی که پس از سقوط نیشابور رخ داد

2. the wild dogs feasted on the carnage
سگ های وحشی لاشه ها را با ولع خوردند.

3. civilians crossed the border to escape the carnage
غیرنظامیان به این سوی مرز آمدند تا از کشتار همگانی در امان باشند.

4. The battlefield was a scene of utter carnage.
[ترجمه گوگل]میدان جنگ صحنه قتل عام مطلق بود
[ترجمه ترگمان]میدان نبرد صحنه کشتار و کشتار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Refugees crossed the border to escape the carnage in their homeland.
[ترجمه گوگل]پناهندگان برای فرار از قتل عام در سرزمین خود از مرز عبور کردند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان از مرز عبور کردند تا از کشتار در موطن خود فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How can we reduce the carnage on our roads?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم قتل عام در جاده های خود را کاهش دهیم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان این کشتار را در جاده های ما کاهش داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The war was over. The carnage had ceased.
[ترجمه گوگل]جنگ تمام شد قتل عام متوقف شده بود
[ترجمه ترگمان]جنگ تمام شده بود کشتار خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Copeland watched the carnage on television at a nearby hotel.
[ترجمه گوگل]کوپلند این قتل عام را از تلویزیون در هتلی در همان نزدیکی تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]کوپلند این کشتار را در تلویزیون در یک هتل نزدیک تماشا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Amidst scenes of carnage it was more than two hours before Muawad's death was officially announced.
[ترجمه گوگل]در میان صحنه های قتل عام، بیش از دو ساعت قبل از اعلام رسمی مرگ معاوض بود
[ترجمه ترگمان]در میان صحنه کشتار، بیش از دو ساعت طول کشید تا مرگ Muawad رسما اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Result: carnage averted but father left in state of deep physical and nervous distress.
[ترجمه گوگل]نتیجه: از قتل عام جلوگیری شد اما پدر در حالت پریشانی شدید جسمی و عصبی رها شد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: کشتار رو به رو شد، اما پدر در وضعیت پریشانی عمیق و عصبی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. TV cameras broadcast scenes of terrible carnage to U. S. audiences.
[ترجمه گوگل]دوربین های تلویزیونی صحنه های قتل عام وحشتناک را برای مخاطبان آمریکایی پخش کردند
[ترجمه ترگمان]دوربین های تلویزیونی صحنه هایی از قتل عام وحشتناک را به یو اس مخاطبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The carnage in the extensive light aircraft population at the Airport can be seen in the background.
[ترجمه گوگل]قتل عام در جمعیت گسترده هواپیماهای سبک در فرودگاه را می توان در پس زمینه مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]کشتار در جمعیت هواپیماهای سبک و گسترده در فرودگاه می تواند در پس زمینه دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The event is aimed at reducing the carnage caused by the worldwide stockpile of 550m small arms.
[ترجمه گوگل]هدف این رویداد کاهش کشتار ناشی از انباشت 550 متری سلاح های سبک در سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]هدف از این رویداد کاهش تلفات ناشی از انبار جهانی ۵۵۰ متر سلاح کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The next grim prospect is carnage following the PE2 results.
[ترجمه گوگل]چشم انداز تلخ بعدی قتل عام پس از نتایج PE2 است
[ترجمه ترگمان]پس از نتایج PE۲، چشم انداز شوم بعدی کشت و کشتار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون ریزی (اسم)
insult, bleeding, bloodshed, hemorrhage, haemorrhage, carnage, bloodbath, blood stroke, slaughter, bloody flux, massacre

قتل عام (اسم)
carnage, bloodbath, genocide, slaughter, holocaust

کشتار (اسم)
murder, planter, carnage, massacre

لاشه ها (اسم)
carnage

قصابی (اسم)
carnage

انگلیسی به انگلیسی

• butchery, slaughter, bloodshed
when there is carnage, a lot of people are killed; a literary word.

پیشنهاد کاربران

معنیش میشه قتل عام یا کشتار
⚠️ نکته مهم :
با کشتار دسته جمعی اشتباه نکنید. اون میشه Mass murder
تعاریف فارسی شون رو هم براتون میزارم پایین تر
noun
🔴 [noncount] : the killing of many people
...
[مشاهده متن کامل]

🔴Carnage is a synonym for a massacre, meaning the killing of many people
Years of violence and carnage [=bloodshed] have left the◀️ country in ruins.
Reporters described the highway accident as a scene of◀️ carnage.
⬛ تعریف کشتار دسته جمعی یا همون Mass murder ⬛
کشتار جمعی یا کشتار دسته جمعی یا قتل عام به عمل قتل و کشتار دسته جمعی از حیوانات یا از انسان و جز آن اطلاق می شود بنابر تعریف اف بی آی کشتار جمعی به قتل چهار نفر یا بیش از آن گفته می شود که بدون وقفه انجام شده باشد. [نیازمند منبع]
کشتارهای جمعی ممکن است توسط افراد یا حتی توسط سازمان ها انجام شود. این کشتارها همچنین می تواند شامل قتل تعداد زیادی از شهروندان توسط دولت های محلی و مأمورین آنها باشد. تیراندازی به معترضین غیرمسلح، پرتاب نارنجک به درون زندان ها و اعدام تصادفی شهروندان غیرنظامی نیز از موارد کشتار جمعی محسوب می شود. [نیازمند منبع] انجام کشتار جمعی متفاوت با کشتار دوره ای است که در آن مرتکب در چند نوبت و در مکان های متفاوت و در زمانی مشخصی بین آنها دست به کشتن دو نفر یا بیشتر می زند و همچنین متفاوت با آدم کشی زنجیره ای است که در آن قاتل تعداد زیادی را در محدوده زمانی طولانی به قتل می رساند. بزرگترین کشتارهای جمعی تاریخ تلاش برای نابودی گروهی از مردم و جوامع بر اساس قومیت و مذهب بوده است که بعضی از این کشتارها با عنوان نسل کشی و بقیه با نام جنایات علیه بشریت شناخته می شود.
⬛ تعریف کشتار یا قتل عام ⬛
کشتار یا قتل عام ( به انگلیسی: Massacre ) ، گونه ای از قتل است که معمولاً قربانیان زیادی را شامل می شود و به لحاظ اخلاقی غیرقابل قبول قلمداد می شود، به ویژه اگر توسط صحنه گردانان سیاسی علیه قربانیان بی دفاع صورت بگیرد. کلمه لاتین وام واژه ای فرانسوی به معنای سلاخی کردن یا کشتار است.
Genocide : نسل کشی
Pogrom : پوگروم ( کشتار خشونت بار یا آزار یک گروه قومی یا مذهبی را هدف قرار می دهد )
War crime : جنایات جنگی
Disaster : فاجعه
Hazard : مخاطره - شرایط مخاطره آمیز
Ethnic cleansing : پاکسازی قومی
Murder : قتل
Homicide : آدمکشی ( Killing of a human by another human )
Honor killing : قتل ناموسی

خون وخونریزی
قتل عام
the killing of a large number of people
کشت و کشتار
venom 2
Let there be Carnage
کشت و کشتار راه بنداز یا بزار کشت و کشتار بشه
@لَنگویچ

کشتار ، خونریزی ، کشتن مردم
noun
[noncount] :
🔴the killing of many people
🔵Years of violence and carnage [=bloodshed] have left the country in ruins
🔵Reporters described the highway accident as a scene of carnage
همون bloodshed هست به معنای خونریزی کردن یا spilling blood
کشتار. قتل و خونریزی
قربانی
هرج و مرج - اشوب

بپرس