مرعوب ساختن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مرعوب کردن

پیشنهاد کاربران

- زهرچشم از کسی یا کسانی گرفتن ؛ با عملی آنها را ترسانیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
- زهرچشم نشان دادن به کسی ؛ مرعوب کردن او را. ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .
توی دل کسی را خالی کردن.
وعید

بپرس