جا خوردن


معنی انگلیسی:
falter, quail, wince

لغت نامه دهخدا

جا خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) از دیدن امری غیرمنتظر تعجب کردن. خود را مغلوب دیدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- از دیدن امری غیر منتظر تعجب کردن یکه خوردن . ۲- خود را مغلوب دیدن .

فرهنگ معین

(خُ دَ ) (مص ل . ) یکه خوردن ، تعجب کردن .

واژه نامه بختیاریکا

تَکُو خَردِن؛ بُل گِریدِن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> جا خوردن
از دیدن چیزی یا کسی / شنیدن مطلبی که انتظارش نمی رفته، یک باره ترسیدن / یکه خوردن
مثال:
حواست باشه که از توپ وتشرهاش جا نخوری.

پیشنهاد کاربران

to be taken aback
از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ( ناظم الاطباء ذیل رمیدن ) :
رمیدند پیلان و اسبان ز جای
سپردند مر خیمه ها را بپای.
( گرشاسب نامه ) .
یکه خوردن

بپرس