پیشنهاد‌های سید محمود حسینی (٣٨٢)

بازدید
٩٥٣
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

ای بابا زحمتی نداشت، چه زحمتی مثل No problem Don't worry about it It's ok

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تو مایه های دمت گرم تو زبان فارسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تو دردسر افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آماده شدن برای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر باد رفته، تباه، نابود، از بین رفته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیوند ازدواج بستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

وایسا، صبر کن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوازش کردن یا بوسیدن، kissing، یا سکس داشتن با کسی، ترک کردن یا تعطیل کردن کار یا مدرسه زودتر از موعد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خطرناک، باسرعت و بدون احتیاط رانندگی کردن حرکات نمایشی وبی پروا وخطرناک با ماشین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

سریع حرکت کردن از مکانی به مکانی به منظور خرید کردن، تحویل دادن و غیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Give دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

وقت کردن، فرصت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

هموار کردن مسیر برای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مشاهده شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اکوتوریسم، طبیعت گردی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دلهره آور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پیشنهادات اغواگرانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

To shout or yell very loudly and lengthily. فریاد بلند و طولانی، داد بلند وطولانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرپا نگه داشتن، حمایت کردن، حفظ کردن، تامین و حمایت از کسی در طول یک دوره سخت معمولا با پول یا غذا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مطرح کردن, مورد تاکید قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به گردن گرفتن، پذیرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمله جسمی یا لفظی، انتقاد کردن، سرزنش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

برای مدت کوتاهی جایی رفتن, حضور یافتن، ظاهر شدن یا رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

مانع شدن، حق و حقوق کسی را صلب کردن، صلب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرامی داشتن، تسلی دادن، عزیز کردن، پروردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

وزن کم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یاشکست یا موفقیت، یا همه یاهیچ چیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عجله دنبال چیزی گشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به خوبی چیز دیگری قابل مقایسه، قابل مقایسه بودن، در مقایسه با، سنجش پذیر بودن با چیز دیگری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نگاه کردن یا گوش دادن به برنامه تلویزیونی یا رادیویی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

روبروی چیزی بودن معمولا ساختمان، میدان، خیابان و غیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تملق گفتن، چاپلوسی کردن، ستایش بیش از حد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سلام، سلام کردن موافق بودن، تایید کردن، موافقی چه خبر، چه اتفاقی افتاده گوش کن، توجه کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به کمک گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

متمرکز شدن، تمرکز کردن روی، هدف قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکار گذاشتن، دست انداختن، ور رفتن با چیزی، وقت تلف کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه بیشتری را به چیزی جلب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقب کشیدن، کنار کشیدن از یک مقام یا موقعیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکرار کردن، بارها تکرار کردن کردن یک داستان به منظور سرگرم کردن واینکه خوب فهمیده شود معمولا هنگام غذا خوردن صحبت و سرگرم کردن در مورد یک اتفاق یا تج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دور شدن از مردم جهت درس خوندن یا انجام کاری، محدود یا محبوس کردن خود جهت مطالعه یا انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چارچنگولی چسبیدن به چیزی، برای مدت طولانی یک کاری رو انجام دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت چیزی رو به عهده گرفتن، به گردن گرفتن، به عهده گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دستی به سر و روی چیزی کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه کردن، علاقمند شدن، ، کم کم توجه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشتاق چیزی بودن، دنبال چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

درخواست چیزی کردن از کسی معمولا پول، وادار کردن کسی به پرداخت پول یا اهدای چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

از احساسی خفه شدن شدن He was CHOKING WITH anger.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با سرعت بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر ازدحام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاس کباب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تدریج آسیب رساندن آزار دادن، وحشت افتادن، نگران شدن، مضطرب شدن، وحشت زده شدن، احساس گناه کردن جویدن به دفعات متناوب، دندون زدن خوردن از چیزی به تن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

همدردی کردن، دل خون بودن برای کسی، دلسوزی کردن، در غم کسی شریک بودن از موضوعی به شدت حمایت کردن به قیمت هر چی باشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با صحبت و حیله کسی رو به کاری واداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرج کردن پول، خرج کردن یا استفاده از پولی که بدست اومده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

کوشش کردن، سعی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

حمایت کردن، طرفداری کردن انتخاب شغل یا حرفه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر دادن، سرزنش کردن، نکوهش کردن، منصفانه رفتار نکردن، گیر الکی دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جستجو کردن، جستجو برای پیدا کردن چیزی در یک مکان مشخص و درهم ریخته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

وادار به کنار کشیدن واداربه اطلاعات دادن حرف کشیدن بیرون کشیدن بیرون کردن کسی از شغل، موقعیت، مکان وغیره، پاپی شدن موضوعی که منجر به کنار کشیدن کسی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سفر رفتن, تغییر مذهب دادن، تبدیل کردن، تغییر به چیزی متفاوت، روی آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آماده دعوا، جنگ یا مناظره شدن، جلوی کسی در آمدن به منظور دعوا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

با صدای بلند قطعه موسیقی را نواختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

فراموش نشدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

عقب ایستادن، فاصله ایمنی را حفظ کرن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قدر دانی کردن، سپاسگزاری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بد رفتار کردن، حال کسی را خراب کردن، از لحاظ روحی صدمه زدن ، سوءاستفاده کردن از کسی با استفاده از گمراه کردن و شیره مالیدن یاگول زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث به عمل واداشتن، به واکنش واداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

منتشر کردن، انتشار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطالعه سریع، مرور کردن ، بازبینی کردن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

به دقت بررسی کردن، آزمودن، جستجو کردن در میان بسیاری از چیزها برای رسیدن به هدفی الک کردن، غربال کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

محبوب شدن، سریع جورشدن، تفاهم داشتن، سریع رابطه دوستانه برقرار کردن استقبال شدن مورد استقبال قرار گرفتن، طنین انداز شدن، معروف شدن فهمیده شدن، قابل د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کمک به پیشرفت وبهبودی کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به تدریج آسیب رساندن آزار دادن، وحشت افتادن، نگران شدن، مضطرب شدن، وحشت زده شدن، احساس گناه کردن جویدن به دفعات متناوب، دندون زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در عوض. . . ، کاری رو قبول کردن در ازای. . . . به نوبت کاری رو انجام دادن، نوبتی کردن کاری فدا کردن، پذیرفتن، دادن، چیزی غیر دلخواه در ازای منفعتی د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ترک کردن، رفتن به خونه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

متقاعد کردن معمولاً با چاپلوسی و بلبل زبونی، راضی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلو بردن فیلم، ویدئو یا نوار به زمان یا ثانیه ای مشخص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ارزیابی کردن، برآورد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دادن رابطه غیر اخلاقی با کسی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مدعی مزایای بیمه بیکاری بودن، ثبت نام برای بیمه بیکاری به کار گرفتن، موافقت برای شرکت در انجام کاری، اعلامومعرفی شروع برنامه در ابتدای پخش هر برنامه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرم گرفتن، دوستانه شدن، مهربان شدن، محبت کردن، همدردی کردن، ملاطفت کردن، علاقه نشان دادن، علاقه مند شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

واردشدن، درگیر شدن، کشیده شدن، گول خوردن، ندانسته درگیر چیزی شدن، توی اشتباه یا، گناه خطاوغیره افتادن، توی دام افتادن، دستخوش چیزی شدن، متحمل چیزی شد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اضافه کردن عقیده یا پیشنهادی به متن نوشته شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای بلند، فلات به ویژه فلات تبت, سقف جهان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

رفتن، عازم شدن به مکانی دورتر مخصوصا با هواپیما یا کشتی فرستادن صادر کردن یا اخراج شدن به مکانی دور مخصوصا از طریق هوایی یا دریایی استعفا دادن ترک کا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به تدریج نابود کردن ازبین بردن، ذره ذره نابود کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پول پرداخت کردن وقتی که زیادی گرونه و زورت میاد اونقد پول بدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گذشتن زمان، سپری شدن مثلا ثانیه های آخر سپری شدند و تیم نتونست گل بزنه "The seconds TICKED BY and the team failed to score. "

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به تدریج معرفی کردن, به تدریج اجرا کردن انجام دادن ایفا کردن، به تدریج استفاده کردن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سریع و بدون فکر چیزی رو نوشتن، علایق یادرخواست، دستورات، خواسته های کسی رو نوشتن، چسباندن سطوح با چسب, چسباندن به سطحی مسطح، نوشته شدن به عنوان مق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب افتادن، عقب موندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

فضولی کردن، کنجکاوی کردن، دیدزدن، کنجکاوانه نگاه کردن، سراز کار دیگران در آوردن، سرک کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

افسرده. ، غمگین، ناخوش بودن کاهش یافتن، کم شدن موافق بودن، مشتاق بودن، مایل بودن، آماده بودن برای انجام کاری،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرفتن به مدرسه یا کار، غیبت کردن، حاضر نشدن سرکار یا مدرسه زودتر از موعد کار را ترک کردن، فرار کردن از مدرسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

حمل کردن، بردن، بار شدن، زیربار، مسولیت، کار، یا فشار قرار دادن، بار یا مسولیت زیادی بر روی دوش کسی گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در طول زمان افزایش یافتن، انباشته شدن، جمع شدن، زیاد شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش گذروندن بیش ازحد معمولا با مستی و مصرف الکل و رقص و غیره، ترکوندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پراهمیت جلوه دادن، مهم جلوه دادن، آب و تاب دادن به موضوعی،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Repeat something many times to make someone learn it در مغز کسی جایگزین کردن ( با تمرین و تکرار ) ، توی سر کسی فرو کردن، شیرفهم کردن، ملکه کردن یا شد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلند شدن جلوی کسی به منظور اینکه شما آماده دعوا هستید، رو در رو شدن، مقابل کسی در اومدن، تو روی کسی در اومدن، آماده دعوا کردن، رو در روی هم در اومدن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستن، وصل کردن، متصل کردن, چسباندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تزریق کردن مواد مخدر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خرده گرفتن، عیب گرفتن، انتقاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Perform oral sex انجام سکس دهانی توسط مرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ول گشتن، پرسه زدن، گشتن جاهای مختلف جهت لذت و سرگرمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مکرر فرستادن نامه، ایمیل و غیره معمولا با عصبانیت سریع و به تعداد زیاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مشایعت کردن، اسکورت کردن، راهنمایی کردن به داخل دفتر و. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنترات دادن یا قرار داد بستن بیرون از شرکت جهت خدماتی مثل سرویس پذیرایی برای صرفه جویی در هزینه و پول یا بخشی از کار شرکت رو به دیگری دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بستن در یا پنجره ای که از قبل باز گذاشته شده است "Could you PULL the door TO, please?"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خالی کردن کامل چیزی مثلا سطل آشغال خالی کردن برداشتن یا خالی کردن مقداری از چیزی از درون یک ظرف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجبور کردن، وادار کردن کسی به انجام تصمیمی در زمان کوتاه و معمولا بدون فکر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مالیدن کرم یا پماد تا وقتی که جذب بدن شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شروع چیزی، سفر، جلسه، شغل، زندگی، حرفه، موجودیت باعث خنداندن کسی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرزنش کردن، نکوهش کردن، به شدت برخورد کردن گیر دادن، منصفانه رفتار نکردن، بد رفتارکردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دزدیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتخاب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشکوک شدن، فهمیدن، آگاه شدن، باخبرشدن، یادگرفتن ارتباط با کسی از طریق تلفن همراه، نامه یا ایمیل شروع به صحبت در مورد موضوعی جدید سراغ موضوعی رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شروع به صحبت یا بحث کردن درباره چیزی، انتخاب شدن، منصوب شدن , ظاهر شدن در شبکه های تلویزیونی یا رادیویی , کمک خواستن از کسی از طریق صحبت یا نوشتن، ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمله و یا ضربه سریع و غیر منتظره به شدت انتقاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به آغوش کسی پناه بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ماجرا جوی سبک سر کسی که عاشق ماجراجوییه، معتاد آدرنالین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سریع رفتن به جایی با چالاکی عمل کردن، پریدن و انجام دادن، :سریع بپر یه روزنامه بخر بیا�

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

محروم شدن، بی بهره ماندن، سود نبردن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

توپ را رو گوه گذاشتن در بازی گلف آماده کردن، آماده سازی، تهیه کردن، فراهم کردن مقدمات چیزی پیش از شروع آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پیاده شدن از ماشین و ون و غیره ، دست از فعالیت یا عادتی روزانه برداشتن، کسی رو وادار به اعتراف یا گفتن حقیقتی یا دادن اطلاعات کردن ، وادار کردن کسی ...

پیشنهاد
١٠

از نزدیک مشاهده کردن، صمیمی شدن، آشنا شدن از نزدیک و شخصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به زور وارد شدن، به زور گرفتن، چپیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ریز ریز کردن یا به قطعات کوچیکتر بریدن با دندان مثلاً ریر ریز کردن روزنامه توسط توله سگ ، خراب کردن خراب شدن درون یک دستگاه، مثلا وقتی که نوار تو دست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوک زدن، موقتا به هم دوختن یا الصاق کردن، زدن اضافه کردن یا پیوستن چیزی که برنامه ریزی نشده بود ( لایحه یا بند قراردادو غیره ) ملحق کردن، افزودن، ضم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

فراهم کردن چیز مورد نیاز، تهیه کردن، موفق شدن به انجام چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

غر زدن، غرولند کردن، نالیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تعطیلات بودن، دور بودن، سفر بودن، در سفرکاری بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کینه به دل داشتن، کینه نگه داشتن داشتن برای، مثلاً دارم براش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جستجو چیزی که بخاطر اتفاق یا موضوعی به هم ریخته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سفارش دادن، سفارش دادن غذا از رستوران و غیره با تلفن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شدت انتقاد کردن، به شدت مورد نکوهش قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن، به صورت غیر جدی فکر کردن، وانمود به فکردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کم کم خوشایند شدن، کم کم علاقمند شدن، جذاب شدن، کم کم نمود پیدا کردن، کم کم ظاهر شدن، بیشتر مورد قبول واقع شدن، بیشتر مورد توجه قرار گرفتن، تاثیر بیش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر قول زدن، جا زدن، به وعده ای عمل نکردن، قال گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل شنیدن شدن، ضعیف تر شدن، کم شدن، ازبین رفتن، عقب افتادن، ول شدن، باریک شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

نرمش و گرم کردن قبل از ورزش یا مسابقه ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به کسی قالب کردن، چیزی رو به کسی انداختن، متقاعد کردن با اطلاعات الکی ودروغ، گول زدن، فریب دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مورد نکوهش قرار دادن، کسی را برای کاری مذمت کردن، به رخ کسی کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به صورت نمایشی وچشمگیر راه رفتن یا حرکت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه ریز حرف زدن، وراجی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بلند شدن راست شدن مثلاً وقتی معلم یا رییس وارد میشود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

این بساطو جمش کنید، دس بردارید، ول کنید، بس کنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تملق گفتن، چاپلوسی کردن، دست بوسی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدام در مورد چیزی حرف زدن، دایماً در مورد چیزی حرف زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مدام در مورد چیزی حرف زدن، دایماً در مورد چیزی حرف زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سریع آتیش گرفتن، با صدای بلند خندیدن گریه کردن دست زدن کف زدن قاه قاه خندیدن، زار زار گریه کردن، بلند دست زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پول زیادی برای تجملات خرج کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نزدیک تر شدن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خوردن وعده بزرگ غذایی، خواندن چیزیکه دشواراست یا زمان زیادی میبرد، تا آخر خواندن، به زحمت خواندن، حرکت کردن ازمیان جاییکه فضای کمی وجود دارد مثلا ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اطلاع قبلی رفتن، جیم شدن، جا خالی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درزمان مشابه اتفاق افتادن، هماهنگ کردن، یکی کردن، توام کردن، توام شدن، گره خورده با، ارتباط داشتن به، مرتبط بودن، ارتباط نزدیکی داشتن به، مقید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دامن زدن به. . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Criticize سرزنش کردن، نکوهش کردن، با عصبانیت در مورد کسی حرف زدن، خشمگین بودن از کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عصبانیت کسی رو ترک کردن، با عصبانیت و پرخاش کنان رفتن، با عصبانیت حرکت کردن ( با تندی یا طرز پرخاشآمیز ) حرکت کردن، ( ناگهان یا از روی خشم و غیر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لمس کردن یا مالیدن کسی به صورت شهوانی و سکسی، رد کردن، نقض کردن، مخالف کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تقاضای کمک، کمک خواستن، پیشنهاد کمک دادن، کمک کردن، سعی در نزدیک شدن و ایجاد رابطه خوب با مردم معمولا جهت بدست آوردن رای، نزدیک شدن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سعی در نزدیک شدن وقرار داد بستن با بازیکنی که تحت قرارداد تیم دیگری است، تطمیع کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سخت گیری بیشتر، کنترل بیشتر، سفت و سخت گرفتن قانون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کم اهمیت جلوه دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

صبر کردن، منتظر بودن، امتناع از کاری مگر اینکه به چیزی که میخوای برسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آخر همه ماندن، ماندن درجایی بعد از اینکه همه آنجا رو ترک کردن معمولا جهت سوال پرسیدن از سخران صبر کردن تا آخر چیزی صبر کردن تا رفتن همه، ماندن، ایستا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش رفتن، مثلاً کارها چطور پیش میره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سکس داشتن معمولاً سکس اتفاقی و بدون تعهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترک کردن بالای عرشه کشتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کندن مثلاً از دفتر یک برگه کند ، پاره کردن، عازم شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی رو اطراف محله ای یا صحنه ای بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به خواب رفتن، بسیار خسته بخواب رفتن، غش کردن، از حال رفتن یاس نامیدی دلسرد، صدای تالاپ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معمولابا:upیاout ) باجستجویافتن یابه دست آوردن، پیدا کردن دنبال. . . بودن، سعی در پیداکردن کسی برای کار یا نیازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

هم زدن مخلوط کردن، تو کله کسی فروکردن، فهماندن، القا کردن، ریختن ومیکس کردن اضاف کردن توی میکسر ، وادار کردن کسی به انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به زحمت دست و پا کردن، به زحمت جور کردن، سرهم کردن، جور کردن، ( از اینجا و آنجا ) فراهم کردن، ( خرده خرده ) جمع کردن، جمع و جور کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زور وارد شدن، چپیدن، به زور گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خواب رفتن، خواب گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خسته کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاهش اندازه یا تعداد، کاهش دادن، کم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

رو به افول، رو به نابودی نهادن، رو به پایان، به تدریج ناپدید شدن، فروکش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول قرض گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نزدیک نگه داشتن، دم دست نگه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

روی. . . . حساب کردن، در نظر گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مسئولیت کارهای دیگری را به عهده گرفتن، جای کسی دیگری بودن به علت غایب بودن طرف، به جای کسی نشستن، به عهده گرفتن کارهای شخصی دیگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بارداری، آبستن شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتقاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به عنوان. . . . . شناختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثل کنه چسبیدن به، پیله کردن، موی دماغ شدن، انگل کسی شدن، توجه جلب شدن، چسبیدن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به نمایندگی عمل کردن، به نماینده ی. . . برخاستن نماینده شرکت یا گروه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مکرراً شبکه های تلویزیونی رو عوض کردن ورق زدن سریع روزنامه ها و مجله وغیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

قطع و وصل شدن صدا پشت تلفن همراه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیله کردن، ذله کردن، موی دماغ شدن، به ستوه آوردن، اذیت کردن، یکسره ایراد گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

موضوعی در میون گذاشتن با دیگران حل کردن اختلاف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئول بودن تاوان دادن، سزای کاری رو دادن از طرف کسی حرف زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

باشتاب فرستادن، با شتاب رفتن عزیمت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

روانه کردن، راندن دور فرستادن کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاه قاه خندیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کسب تجارت، حمایت، یا رای گرفتن از کسی انتقال غیرقانونی پول، اختلاس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ور رفتن، پرسه زدن، گذراندن زمان با انجام کارهایی جهت لذت بردن مثلاً هرس کردن باغ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اضافه کردن نکات اضافی به چیزی نوشته شده یا صحبت شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اندازه گرفتن نشانه گذاری کردن پیمانه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتراک، مشترک شدن، تصدیق کردن، تایید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

با بی ادبی وسرزده وارد شدن، مزاحم شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را به دردسر انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرور کردن تازه کردن اطلاعات مالیدن مالیدن به کسی جهت تحریک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

در باره کسی یا چیزی خواندن و کسب اطلاعات کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحقیق کردن ( از طریق مطالعه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قرار داد بستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترک کردن رها کردن اشاره کردن تفسیر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بالاخره فهمیدن، متوجه شدن، درک کردن، احساس کردن کم کم به نتیجه ای رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بدست آمدن، حاصل شدن، نشات گرفتن، به وجود آمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ترک کردن رها کردن عدم حمایت یا پشتیبانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

با عصبانیت چیزی گفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به راحتی پاس کردن به آسانی قبول شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

قانع کردن کسی برای پول قرض گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

له کردن چیزی که خمیری شود میکس کردن چند آهنگ یا ویدئو یا منابع دیگر کامپیوتری به یک ترک شکستن یا آسیب رساندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

وراجی کردن، حرف های بی ربط زدن، چرت وپرت گفتن، صرفاً یه حرفی زدن یه چیزی گفتن یه چیزی پروندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

چیزی را با کمترین منابع خلق کردن سرهم کردن، دست وپا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خرج کردن پول زیاد برای خریدن چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقاضا کردن معمولا برای افزایش حقوق ، اصرار کردن، سعی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسخره بازی در آوردن، میمون بازی در آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

از چیزی نالیدن، نظرداددن با عصبانیت صحبت کردن بلندبلند صحبت کردن عقاید خود را بیان کردن ( با عصبانیت و بی ادبی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نق زدن، غر زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به شدت انتقاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حرکت کردن به سمت مثلاً گردباد در حال حرکت به سمت تهران است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دودل رفتار کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خرد کردن، پودر کردن، ساییدن آسیاب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

لذت بردن زیاد از چیزی، سرازیر شدن هجوم بردن مثلاً مردم به سمت کنسرت سرازیر شدند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

● ( با: along یا by یا through ) دوام آوردن، تاب آوردن، ( با سختی ) گذران کردن به سختی امرار معاش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مهمان کردن به حساب من حساب کردن دعوت کردن مهمانی دعوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شروع به کار کردن، عمل کردن مثلاً وقتی موتور داغ میکند فن ها شروع به کار میکنند عمل میکنند میکس کردن آرد و مواد چربی مانند کره تا زمانی که یکدست شوند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ادامه دادن برخلاف میل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

آرزوکردن ، دل کسی برای چیزی پرزدن ، از ته دل خواستن، اشتیاق داشتن، احساس ترحم و همدردی کردن، بیتاب بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرخصی گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مجذوب کردن، مخ زدن به راه حل رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برطرف شدن، برگزار شدن، تا شدن، بیرون رفتن، به حیله از خود رد کردن، بخرج دادن، قلمداد کردن، نادیده گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سریع جایی رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع کردن مشکل. حل کردن مشکل، پاک کردن، نابود کردن، ازبین بردن، خوردن سس با نان برای تمام کردن ان، پاک کردن مایعی که پخش شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گشتن یا جستجو کردن در جاهای مختلف برای چیزی مثلاً برای قیمت مناسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بدن خود را خم کردن دولا شدن خم شدن پایین تر از نیمه ی بالای بدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سرحال شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Spend time with وقت گذراندن با کسی آذین کردن، مزین کردن آراستن با

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از کنار چیزی گذشتن بدون جلب توجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تسویه حساب کردن قبل از خروج از هتل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کامل سنجیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

برانداز کردن خوب و بد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خم شدن معمولا برای بستن بند کفش پایین تر از قسمت بالای بدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سریع برداشتن سریع خارج شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

گنده کردن، آب و تاب دادن، تاکید کردن، بغرنج کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سکس داشتن با

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سر زدن تحویل دادن، دلیوری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

احمقانه رفتار کردن هدر دادن وقت مسخره بازی در آوردن به مسخره گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بزرگتر کردن چیزی یا محصولات بزرگتری تولید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرکار گذاشتن، سردواندن، گمراه کردن�وعده دروغین دادن، فریب دادن، سر دواندن، موافقت کردن�تظاهر به موافقت کردن 3�همراهی کردن�همراه کسی آمدن، وفادارانه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ماندن درجایی تا زمان مرگ برآورده کردن، انجام دادن یک آرزو و هدف یا آرزوهای والا و خیال بیرون از محل کار یا تحصیل زندگی کردن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با بی خیالی راه رفتن، پرسه زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

با بی اعتنایی وازروی مخالفت وعصبانیت جایی رو ترک کردن باگنده بازی وخودنمایی وفیس وادعا جایی رو ترک کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به راحتی قبول شدن نمره آوردن پاس کردن گذراندن به سرعت حرکت کردن از میان، انتشار فتن، شیوع یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زخم عمیق ایجاد کردن با چاقو یا شمشیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با کلک پول از دست کسی در آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

صبر کردن، دست نگه داشتن، مقاومت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

از دهان پریدن، بی اختیار گفتن. نسنجیده گفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترک کردن جایی بدون گفتن به کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به حساب. . . . گذاشتن به عنوان توضیح یا توجیه گفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

از حال رفتن، غش کردن, وارونه شدن، تسلیم شدن، واگذار کردن، زمین خوردن، روی زمین افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در اجرای نقش خود غلو کردن، بیش از حد لفت ولعاب دادن، غلو کردن، اغراق کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

انتقال گیاهی به بیرون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر کردن راجع به چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مدت کوتاهی ملاقات کردن سر زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

رو به بهبود گذاشتن، تخفیف یافتن فروکش کردن، گذر از پایین ترین نقطه و شروع به صعود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمیز کردن یا برق انداختن چیزی تقویت کردن، بهبود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقویت کردن بهبود بخشیدن تقویت سریع دانش خود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پرسه زدن ول گشتن جاهای مختلف را برای سرگرمی دیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به شیوه نمایشی یا جلب توجه واردشدن، راه رفتن یا حرکت کردن رفتار کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ور رفتن با چیزی وقت تلف کردن ولگردی کردن وقت گذروندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خوابوندن بچه با مرتب کردن لحاف و ملافه تختش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جستجو کردن، پیدا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کم کم شل کردن کم کردن فشار پا مثلا روی پدال گاز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکس داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نادیده گرفتن کم توجهی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

سخت گیری بیشتر اقدامات سخت گیرانه تری انجام دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پیدا کردن جواب برای مشکلی پیدا کردن راه حل بخصوص در بحث گروهی عصبی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سریع کاری را انجام دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تابلو بودن واضح بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در نظر گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تغییر عقیده دادن تغییر جهت، سربرگرداندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

دنبال کردن، اگاه بودن از ماهیت واقعی کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

منظور داشتن سعی به گفتن چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( انگلیس - مقررات رانندگی ) آزاد بودن گردش به چپ، به چپ گردش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

قبول شدن به عنوان جا زدن به عنوان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مورد قبول قرار گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم لات ( به ویژه راننده ) آدم شرور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیج کردن احضار کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

احمقانه رفتار کردن هدر دادن وقت به مسخره گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کم خوردن از غذای بدمزه جهت رعایت ادب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

غیرمنتظره وارد جایی شدن و چیزی دیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

قرار داد بستن با کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مکررا کسی رو زدن ضرب وشتم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نزدیک شدن به کسی محاصره کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مسدودکردن راه خروجی برای جلوگیری از خروج افراد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوباره مطرح کردن مطلب ناخوشایندی را پیش کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کشف کردن چیزی از گذشته کسی ته کاوی کردن، ( در ته آب ) دنبال چیزی گشتن، ( در اعماق آب ) صید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث چسپندگی چیزی شدن چسپندگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چسب Clag may refer to: Clag ( glue ) , an Australian brand, made by Bostik Clag, railway terminology for the exhaust emissions of certain locomotives ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خرج نکردن پول یا درآمد تا جایی که امکان دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

با دقت به کسی نگاه کردن، زیر نظر گرفتن، مراقب بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

پشت کسی قرار داشتن یا ایستادن ( از لحاظ لوکیشن ) پشت کسی رو گرفتن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گم شو! تنهام بذار راحتم بذار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شروع کردن کاری بعد از مدتی توقف برگشتن به چیزی یا کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پیدا کردن به طور اتفاقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فروشگاه سیار فروشگاه گردشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

حمایت کردن طرفداری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای کسی امضا کردن از طرف کسی امضا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بحث کردن باخشونت رفتارکردن با2 - پرسه زدن، ازجایی به جایی رفتن3 - خودمانی بحث وشورکردن4 - دربوته ی فراموشی افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ازته دل خواستن، هوس داشتن، ویارداشتن، ( دل ) غنج زدن، ( دل برای چیزی ) ریسه رفتن، ولع داشتن آرزومند چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

محافظت کردن ازعهده برآمدن، ( بدون کمک ) به کار خود ادامه دادن ، گلیم خود را از آب بیرون کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیش کشیدن، کاشف به عمل آوردن، یاد آوری کردن، در آوردن، نشون دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

باران شدید، تازیانه وار باران باریدن طناب، پیچ کردن، محکم کردن، بستن، ایمن کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهره برداری کردن، استفاده از چیزی به نفع خود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوشتن یا تایپ کردن نسخه تمام شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خوردن، تغذیه کردن ( در مورد حیوانات ) سوءاستفاده از چیزی به نفع خود مثلا از ترس مردم استفاده کردن. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مواجه شدن با سختی برخوردن به تجربه سختی با چیزی یا کسی رودر رویی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

وقت گذراندن، وقت گذارندن با انجام کارای کوچیک جهت خوش گذروندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به جان هم انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شروع به استفاده و مصرف کر دن با عصبانیت انتقاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سعی در رد کردن سعی در نپذیرفتن مقاومت کردن تسیلم نشدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تغییر مسیر دادن در دریانوردی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خواندن ارقام یا عددی باصدای بلندبرای کسی جهت نوشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سریع جایی رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

وانمود کردن، تظاهر کردن برای شاد کردن کسی یا بدست آوردن اطلاعات بیشتر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

عبور از موانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

محروم کردن کسی از فعالیتی یا غیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرکار گذاشتن بد رفتار کردن رابطه سکسی با کسی داشتن خیانت کردن ور رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کنسل کردن مسابقه یا اتفاقی براثر باران شدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دوختن چیزی برای بستن آان پاپوش درست کردن، متهم شناختن متهم کردن کامل کردن قرارداد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گیر شدن گرفتار شدن مثلاً گرفتار مواد شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فکر کردن در مورد چیزی قبل از تصمیم گیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

انتقاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصبانی شدن داغ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار ایستادن کنار رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از لحاظ روابط دوستانه:دور شدن کمتر شدن رابطه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

متقاعد کردن، گول زدن، فریب دادن قالب کردن کاری یا چیزی به کسی انداختن کاری یا چیزی به کسی ● از سر باز کردن، ( کالای بنجل و غیره را ) به کسی انداختن، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ثبت کردن متعهد به پرداخت کردن ثبت نام کردن برای ثبت رکورد،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

عقیده ای به زور در کله کسی فروکردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بازی کردن با ور رفتن به بازی گرفتن ریا کاری لاس زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عیب جویی کردن بهانه گیری کردن نق زدن انتقاد بدخلقی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

پشت کسی در اومدن حمایت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

آغاز کردن، علت چیزی شدن، سبب شدن، منجر شدن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کاووش کردن جست وجو کردن ویافتن پی بردن پژوهیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دستکاری کردن اطلاعات به منظور کسب شهرت مانند دستکاری اخبار تلویزیون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتار مشغله ای بودن زیر فشار کار بودن توی برف گیر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مورد قبول قرار گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقت تلف کردن ول گشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به زور جادادن چپاندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سایه دار کردن پر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پرسه زدن علاف بودن کاری انجام ندادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاف بودن کاری انجام ندادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای کمک گرفتن سراغ کسی رفتن مراجعه کردن شامل کارهای مورد علاقه تان پول کافی برای خریدن چیزی معمولا منفی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور مجازی خیالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پراکنده زاید مثلا موهای زاید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایگان دادن. اشانتین دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

حداقل انتظار روی کسی یا چیزی حساب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مسئولیت موقت برنامه ریزی موقت که ممکنه بعدا تغییر پیدا کنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

قدم زدن بدون رفتن به جایی مثلا هنگامی که منتظر اتوبوس هستید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذخیره کردن بروز ندادن پنهان کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

گشتن و پیدا کردن پیدا کردن و ازبین بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پول زیادی بدست آوردن پول پارو کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

وراجی کردن به مدت طولانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

توقف کردن به منظور راه دادن به ماشین های دیگر فرو ریختن براثر عامل دیگر مثلاً سدی که براثر طغیان سیل کم میاره فرو میریزه در واقع سد تسلیم میشه و بهش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

لو دادن عدم وفای به عهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مریض بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Go into the pits ( car racing ) داخل چاله افتادن توی مسابقات اتومبیل رانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

Speak angrily about something عقایدت رو باصدای بلند و بدون رعایت ادب و بدون تدبیرگفتن گستاخانه حرف زدن جواب پس دادن با صدای بلند اعتراض کردن باعصبانی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شب را به سر آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

خواب رفتن خوابیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شروع به احساس بدی داشتن فراگرفتن مثلاً ترس ورم داشته بود یا ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خود رو از نظر ذهنی آماده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کسی را کاملاً در جریان گذاشتن اطلاعات اضافی را به کسی دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رها آسانتر را انتخاب کردن ( خودمانی ) �1 - � ( نزد�پلیس ) �اعتراف�کردن� ( و�دیگری�را�لو�دادن ) �2 - �قولشکنی�کردن، زه�زدن، شانه�خالی�کردن، ( به�وعده ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

لذت بردن دوست داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خط زدن چیزی نوشته شده شکست خوردن یا شکست دادن موفق نشدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شروع به انجام کاری جدید و متفاوت سعی به زدن کسی یا عکس العمل نشون دادن شروع به رفتن به سمت جایی