hit upon

انگلیسی به انگلیسی

• bump into; find by chance, chance upon

پیشنهاد کاربران

معنی صحیح: مواجه شدن، برخوردن ( به صورت یک دفعه ای و یا اتفاقی و یا زمانی که انتظار نمی رود )
( rather informal ) to think of a good idea suddenly or by chance
to have an idea or discover something suddenly or unexpectedly SYN come up with
... [مشاهده متن کامل]

to think of an idea when you didn't expect or intend to, especially one that solves a problem
هم معنی:
come across
find
encounter
think up
arrive at
discover

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/hit-on• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english-thesaurus/hit-on
hit upon sth=hit on sth
find or produce an idea, an answer, etc.
Hit upon an invention
به اختراعی دست یافتن
( به ایده ای ) دست یافتن
کسی درک کردن یا پیدا کردن و یا چیزی را کشف کردن
مجذوب کردن، مخ زدن
به راه حل رسیدن
به سرعت به ذهن خطور کردن، ، عامیانه ( یهویی به کلش زد که . . . )
برخورد کردن، روبرو شدن، تصادفی دیدن/یافتن، برخلاف انتظار به فکری رسیدن، راهی پیدا کردن، به ذهن خطور کردن، فکر کردن

بپرس