hot pot


(انگلیس - خوراک پزی) آبگوشت سیب زمینی

جمله های نمونه

1. Do you have self - service hot pot, please ?
[ترجمه گوگل]لطفا هات دیگ سلف سرویس دارید؟
[ترجمه ترگمان]لطفا یه قهوه گرم برای خودت داشته باشی، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The catapult breaks throwing boiling Hot Pot gloop everywhere.
[ترجمه گوگل]منجنیق می شکند و گلوله هات پات در حال جوش را همه جا پرتاب می کند
[ترجمه ترگمان]The را به جوش می آورد و همه جا را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Hot Pot can not fire this turn and may not fire next turn while a fresh pot is brewed up.
[ترجمه گوگل]Hot Pot نمی تواند این نوبت را شلیک کند و ممکن است در حالی که یک گلدان تازه دم می شود، نوبت بعدی را شلیک نکند
[ترجمه ترگمان]ممکن است گلدان گرم این بار روشن نشود و ممکن است به نوبت روشن نشود در حالی که یک قابلمه تازه در حال دم کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once deployed, the Hot Pot catapult can not be moved.
[ترجمه گوگل]پس از استقرار، منجنیق Hot Pot قابل جابجایی نیست
[ترجمه ترگمان]پس از استقرار، موشک با گلدان گرم ممکن نیست جابجا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hippie dips, or hot pots, are circles of rocks built around natural hot springs.
[ترجمه گوگل]دیپ های هیپی یا گلدان های داغ، دایره هایی از سنگ هستند که در اطراف چشمه های آب گرم طبیعی ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]Hippie، یا گلدان های داغ، دایره های صخره ای هستند که اطراف چشمه های آب گرم طبیعی ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Betty: Is your hot pot hot enough?
[ترجمه گوگل]بتی: آیا دیگ گرم شما به اندازه کافی داغ است؟
[ترجمه ترگمان]اون ظرف hot به اندازه کافی گرم هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Check out Japanese paper hot pot!
[ترجمه گوگل]دیگ کاغذی ژاپنی را بررسی کنید!
[ترجمه ترگمان]قابلمه داغ روزنامه ژاپنی را بررسی کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lisa: Does she like hot pot?
[ترجمه گوگل]لیزا: آیا او داغ دیگ را دوست دارد؟
[ترجمه ترگمان]اون از ماریجوانا خوشش میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mongolia Hot Pot has become a popular dish throughout China.
[ترجمه گوگل]هات پات Mongolia به یک غذای محبوب در سراسر چین تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]گلدان گرم مغولستان به یک غذای محبوب در سرتاسر چین تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hot pot die casting technology of large cross section aluminum bar are introduced.
[ترجمه گوگل]فن آوری ریخته گری هات پات میله آلومینیومی با مقطع بزرگ معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]این قابلمه که در حال ریخته گری است، در حال ریخته گری در یک سطح مقطع عرضی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is eating hot pot to wash the two non - Treasury sauna.
[ترجمه گوگل]آیا خوردن دیگ داغ برای شستن دو سونا غیر خزانه داری
[ترجمه ترگمان]آیا خوردن قابلمه داغ برای شستن دو سونا داغ است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you have hot pot service at noon?
[ترجمه گوگل]ظهر سرویس دیگ داغ دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو ظهر یه سرویس چای داغ داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Joky, Look at this very old bronze chafing hot pot.
[ترجمه گوگل]جوکی، به این دیگ داغ برنزی بسیار قدیمی نگاه کن
[ترجمه ترگمان] joky، به این رنگ برنز قدیمی نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lisa: How about hot pot afterward?
[ترجمه گوگل]لیزا: بعد از آن هات دیگ چطور؟
[ترجمه ترگمان]پس اون ظرف گرم چطوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Street had more hot plots than hot-pots.
[ترجمه گوگل]خیابان هات پلات بیشتر از هات پات بود
[ترجمه ترگمان]خیابان به مراتب بیشتر از ظرف های داغ و داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Betty beheaded by hotpot ladle in freak accident.
[ترجمه گوگل]بتی توسط ملاقه هات پات در یک تصادف عجیب سر بریده شد
[ترجمه ترگمان]بتی در یک تصادف عجیب با hotpot ladle سر بریده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Shabu Shabu is a smaller kind of hotpot that is perfect for one person. . .
[ترجمه گوگل]Shabu Shabu نوع کوچکتری از هات پات است که برای یک نفر مناسب است
[ترجمه ترگمان]Shabu Shabu یک نوع کوچک تر از hotpot است که برای یک فرد کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Our country population is numerous, hotpot average per capita has an amount under world average level.
[ترجمه گوگل]جمعیت کشور ما بسیار زیاد است، میانگین سرانه هاتپات کمتر از میانگین جهانی است
[ترجمه ترگمان]جمعیت کشور ما زیاد است، میانگین سرانه hotpot در سطح متوسط جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Donglaishun's Mutton Hotpot astanding history and is loved by many for its special taste.
[ترجمه گوگل]Hotpot گوسفندی Donglaishun's Mutton دارای تاریخچه ای است که به دلیل طعم خاصش مورد علاقه بسیاری است
[ترجمه ترگمان] Donglaishun s Hotpot history history astanding and and by many for special its loved loved is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Chongqing is famous for its hotpot, smell and taste, and more famous for its girls.
[ترجمه گوگل]چونگ کینگ به خاطر داغ، بو و طعمش معروف است و بیشتر به خاطر دخترانش معروف است
[ترجمه ترگمان]Chongqing به خاطر hotpot، بو و مزه معروف است و شهرت بیشتری برای دختران خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. This hotpot shop uses superior quality sliced beef from the Inner Mongolia Autonomous Region.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه هات پات از گوشت برش خورده با کیفیت برتر از منطقه خودمختار مغولستان داخلی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این مغازه hotpot از کیفیت برتر گوشت بریده شده از منطقه خودمختار مغولستان مرکزی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A I really like the Mongolian Hotpot restaurant.
[ترجمه گوگل]من واقعاً رستوران Hotpot مغولی را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من واقعا رستوران Hotpot مغولستان را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Food: Swiss cheese small chaffy dish, meat hotpot, carrot cakes, etc.
[ترجمه گوگل]غذا: غذای کوچک پنیر سوئیسی، هات پات گوشت، کیک هویج و غیره
[ترجمه ترگمان]غذا: پنیر سوئیسی، بشقاب کوچک chaffy، گوشت hotpot، کیک های هویج و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Lancashire hotpot is a well known stew.
[ترجمه گوگل]هات پات لنکاوی یک خورش معروف است
[ترجمه ترگمان]Lancashire hotpot یک خوراک معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. But we, the year of the meal to hotpot.
[ترجمه گوگل]اما ما، سال غذا به داغ
[ترجمه ترگمان]اما ما، سال غذا را به hotpot اختصاص می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Chongqing Hotpot has long been the symbol of Chongqing's food culture.
[ترجمه گوگل]هات پات چونگ کینگ از دیرباز نماد فرهنگ غذایی چونگ کینگ بوده است
[ترجمه ترگمان]چانگ کینگ به مدت طولانی نماد فرهنگ غذایی Chongqing بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. So you don't like our hotpot?
[ترجمه گوگل]پس شما هات پات ما را دوست ندارید؟
[ترجمه ترگمان]پس تو از hotpot خوشت نمیاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. I really like Mongolian hotpot.
[ترجمه گوگل]من خیلی هات پات مغولی را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من really مغولستان را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[پلیمر] ظرف گرم، ظرفی که فعال کننده با رزین یا پوشش ژلی قبل از پاشش در آن مخلوط می شود

انگلیسی به انگلیسی

• meat and potato stew (british)
a hotpot is a dish made from a mixture of meat, vegetables, and gravy with sliced potatoes on top, which is cooked slowly in the oven.

پیشنهاد کاربران

بپرس