fire off


تیر اندازی کردن، شلیک کردن
دارالترجمه ر.س.م.ی کاج

پیشنهاد کاربران

مکرر فرستادن نامه، ایمیل و غیره معمولا با عصبانیت سریع و به تعداد زیاد
در کردن
( به سرعت ) فرستادن
give instruction
to write and send an angry letter to someone
نوشتن و فرستادن یک نامه خشم آلود برای کسی
He fired off an angry letter to the editor/ She fired off an angry letter to staff warning them not to "bad - mouth" colleagues
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما