تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مکالمات ذهنی شما با خودتون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخصیت اصلی یک داستان که با مشکلات و کشمکش ها روبه روست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سویه جدید ویروس کرونا که اواخر نوامبر 2021 در آفریقا کشف شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مقاومت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

چرت و مسخره، احمقانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اندیشمندحوزه دینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در موقعیت و شرایط بد بودن، بدشانس بودن، خر کسی از کرگی دم نداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

=wank

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

سه تا کلمه ی خیلی ناجور هستن که ممکنه باهم قاتی بشن Adopt: اتخاذ کردن، به فرزندی پذیرفتن Adapt: سازگار کردن، وفق دادن Adept: ماهر، مهارت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

جراحی بدون ورود ابزار به بدن ( بدون عمل جراحی باز ) Noninvasive درواقع جناب نیازی متضاد رو اعلام کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

درجایگاه صفت وقتی بکار برده میشه، به معنای اون بخش از کاراییه جزئی و ظاهری که صرفا برای اینکه روش مهر انجام شدن بخوره انجام شده، مثلا تو مثال زیر The ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فرصت دوباره ی زندگی عمر دوباره an operation to give her a new lease of life

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

Lease of life/ lease on life

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جانشین کردن، از چیزی بجای چیز دیگری استفاده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Limit=restrict=constrain=restrain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

انجام شده برای اولین بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Over throw

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسی را از کار زشتش اگاه کردن یا گوشزد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در رابطه با نور، نور خیلی زیاد و کور کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

کسی که شدیدا مخالف تغییرات اجتماعی و سیاسی باشه =extremely conservative

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مشتی از چیزی: a handful of stones A handful of sth: تعداد کمی از مردم یا چیزی A handful of people Be a handful: برای بچهای شیطون که نمیشه کنترلشون ک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

=continuously =permanently

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعل این کلمه یعنی Din sth into sb : به معنای آموختن چیزی به کسی با مرتبا تکرار کردن اون مثال: Respect for our elders was dinned into us at school #د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

آرام کردن، تسکین دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

درصورتی صفت ترجمه میشه که قسمت سوم فعل بیاد: Devoted

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مُد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نشانه هم میتونه معنی بده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم خرج کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Thrust sth upon/on sb به زور چیزی را به کسی تحمیل کردن He had marriage thrust upon him

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

رفتار، برخورد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

از اینجور عقاید تو ایران هم زیاده، نمونه ی بارزش راجع به پوشش خانم هاست، هرکی فلان بپوشه فلانه و… یجام "هیچکس" توی یکی از کارای اخیرش میگه که: اونایی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربردی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

رو به رشد و افزایش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

همسریابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضعیف و بیمار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نفوذ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اینایی که کلا ذاتاً یه آدم دیگه ان، و بعد میان به ادب، فرهنگ و کلاسِ اجتماعی بالا تظاهر میکنن که دیگه از حد میگذره Her genteel accent irritated me

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جذب ( غذا، نیروی کار، دانشجو، هوا، سوخت… )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

۱ - تسویه حساب کردن و اخراج کردن ۲ - حق السکوت دادن ۳ - تسویه حساب بدهکاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

از پیش تصمیم گرفتن برای چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

ضریب intelligence quotient : ضریب هوشی یا همون آی کیو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

گران قیمت ( برای خونه و ماشین افراد مهم ) A life of executive luxury

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پسوند ee - برای کسی که چیزیو دریافت میکنه یا عملی روی اون انجام میشه پسوند متضاد اونم که میشه er - Payer و payee

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Wrap - up=round - up زبده ی اخبار و در حالت فعل هم پوشیدن و هم پوشاندن Wrap up/wrap somebody up

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای شروع کردن هرکاری بکار میره، نه فقط بحث و گفتگو، بستگی به منظور گوینده داره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بحثی که بر سرزبانها میوفته و مردم مدام راجبش حرف میزنن، مثل افزایش قیمت خودرو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این اصطلاح بصورت talk at cross - purposes بکار میره در بحثی چیزی که دونفر هرکدوم دارن حرف خودشون رو میزنن بدون اینکه نظر مقابل رو درنظر بگیرن I think ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

=breed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

درواقع این یه فریزال وربه، که حرف اضافه ش جامونده Revert to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

برای عوض کردن موضوع بحث بکار میره که میتونید در اول جمله استفاده کنید turning to the question of foreign policy…

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چݥشم پوشی کردن از درنظرگرفتن یه جنبه ای از موضوع تو فارسی میگیم:جدا از فلان چیز، بعد موضوع جدیده رو اعلام میکنیم مثالو ببینید: Leaving aside the ques ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اسم در خروجی راه فرار از مشکل و گرفتاری صفت: way - out عجیب و غیرعادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قید: در کنار چیزی بطور همزمان ادامه دادن حرف اضافه: همچنین، = in addition to

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

در نامه ها و ایمیل ها استفاده میشه برای اشاره کردن به بحثی یا چیزی که توی نامه قبلی دربارش صحبت کرده بودیم. جمله رو با این حرف اضافه شروع میکنید، به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

عصبانی کردن آزردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

It serves sb right for doing sth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشیدن He asked me to draw up a map to the party so that he wouldn't get lost.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای بدست آوردن یا انجام کاری سخت تلاش کردن She knock herself out trying to pass that difficult test

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

=likewise

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

این مدلیم میشه گفت: درسته که فلان چیز اتفاق افتاد، ولی… Admittedly she put a lot of effort, but it was all wasted جمله های دیگه ام اگه برید ببینید جم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مچ نبودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصطلاح yawning gap/gulf/chasm between sth رو داریم با این که برای بیان تفاوت قابل توجه بین دو چیز، یا دو گروه استفاده میشه a yawning gap divides th ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

چیزی رو بعد از انکار کردن با بی میلی پذیرفتن Accept , acknowledge , confess , admit , He was forced to concede ( that ) there might be difficulties

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

دقت کردید وقتی راه میرید و بخشهای بالاتر از زانوی شلوار با هرقدم که بهم میمالن یه صدای خاصی رو تولید میکنن، انگلیسی واسه اونم فعل داره Her silk dress ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به چیزی علاقه داشتن به عنوان سرگرمی She doesn't go in for team sports

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پوکی استخوان: brittle bone

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به دنبال چیزی اتفاق افتادن Follow

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اساس و پایه ی چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٢

این صفت معمولا قبل یه سری کلمات مثل couse, problem, message, priciple و… میاد و به این معنیه که اون پیام، علت، مشکل، یا حالاهرچی، از همه چی مهم تره و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

عمل پاکسازی کردن یه سازمان، کمپانی از مخالفان آن سازمان معانی این کلمه تقریبا به طور مجازا به هم نزدیکن خالص کردن و پاک کردن از چیزی بد پاکسازی محتوی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جو میشد==>barley این قید درواقع bare بوده به معنی عریان، stripped

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جذب شدن از طرف چیزی و در نهایت جزوی از اون شدن • The people I gravitate to are dreamers

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گازدار، carbonated beverages: نوشیدنی گازدار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فقط این واسه کسیه که به سفر میره و ما تا فرودگاه یا ترمینال اونو همراهی میکنیم اون مدل بدرقه جلوی در خونه رو میگن see out I ll see you out

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به چهره شناختن چون چند بار فقط دیدیش و همین و بس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نشان دادن، نمایاندن =represent شامل بودن، در برداشتن چیزی=include or contain something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای توصیف شخصیت واقعی افراد بکار میره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

این اصطلاح به این معنیه که بیای راجع به قضیه ای خیلی بااعتماد بنفس فقط صحبت کنی، اما قضیه وقتی بیاد توی عمل کردن عوض بشه، معمولا هم با اصطلاح walk th ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

این کلمه اگر با s جمع بیاد به معنی لباس گشاد نظامی میباشد و همچنین یه سری وظایف که به عنوان تنبیه و جریمه به اونا مثل تمیز کردن و… تحمیل میشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سپاسگزار Im much obliged to you

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نمیتونم کاریش بکنم ( جلوشو بگیرم ) این عبارت درواقع برای ساختار cant help doing sth شما درحالتی میتونی از این استفاده کنی که یه چیزیو قبل از این جم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

فریزال go on دو جور معنی میتونه براساس اینفینیتیو بودن یا جرند بودن فعل بعدش داشته باشه اگر فعل بعد اون ing - دار بیاد به معنی ادامه دادن خواهد بود ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه زمان مبهم در آینده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

At a later stage به عنوان یجور قید مبهم برای زمانی در آینده بکارمیره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

از این قید برای اعمالی که در گذشته اتفاق افتادن استفاده میشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پذیرنده

پیشنهاد
٠

اینکه باوجود شرایط نامساعد تا جایی که میتونی زورتو بزنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - عملی کردن و بدست اوردن رویا/آرزو/هدف… ۲ - انجام دادن وظیفه/قول… ۳ - راضی و خشنود کردن ۴ - بسته بندی و ارسال سفارش برای مشتری #دیکشنری_اکسفورد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

1 - پاکسازی 2 - ترخیص 3 - اجازه رسمی 4 - فاصله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اینکه هرکاری که عشقت بکشه انجام بدی درحالیـکه یه سری بات مخالف باشن Don’t let the children always get their own way

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ماهی گرفتن با قلاب: I hooked a 20 - pound salmon last week بستن و گره زدن: Just hook the bucket onto the rope and lower it down

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

۱ - نوری که اونقدر روشنایی و درخشنده باشه که اگه شما یه لحظه بهش نگاه کنی برای مدت کوتاهی نتونی دیگه جاییو ببینی ( صفت نور خورشید ) ۲ - بسیار جذاب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در رابطه با قوانین و محدودیت ها به معنی نادیده گرفتن اونا This once, I’ll stretch the rules and let you leave work early

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

معانی متهم و مسئول هم صحیح هستن اما در صورتی که با حروف اضافه بیان To be charged with sth: متهم شدن به چیزی To be in charge of sth: مسئول جایی بودن، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صدای چک چک و برخورد آب به سطح چیزی صدای برخورد چیزی به سطح چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

اینکه شما فلان جنسو میری میخری ولی راضی نیستی ازش، جنسو برمیگردونی فروشگاه و پولتو پس میگیری، ( فعل و اسم ) #دیکشنری_لانگمن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٢٣

قابل اعتماد=reliable

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

آرایه ی واج آرایی یا نغمه حروف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گفته ها و نوشته هایی که ازشون برای متقاعد کردن و ترغیب کردن دیگران ازشون استفاده میشه a speech full of rhetorical phrases

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

اشتباه احمقانه ای که دیگران را به خنده میندازه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

گاف به یه اشتباه خجالت آور تو یه موقعیت و شرایط اجتماعی و عمومی گفته میشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

همینکه میگیم با فلانی حال نمیکنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فروشنده دوره گرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اینکه ببینیم ریشه ی قضیه کجاست و از کجا نشأت گرفته to find out the cause of a problem or situation دیکشنری لانگمن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بطور سازمان یافته تر عمل کردن برنامه ریزیوشده جلو رفتن

پیشنهاد
٦

بطور خیلی صریح و روشن و صادقانه نظرات رو اعلام کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برای مواقعی بکار میره که شما هیچجوره دل و دماغ انجام اون کاره رو نداری چون یا بدت میاد ازش یا انقد سخته که اصلا حسش نیست. همون حسی که یه سریا به عربی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

I can’t face the thought of going into town when it’s this hot

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

اینکه بیای یه حرکتی بطور عمدی بزنی که همه رو بندازی به جون هم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به عبارتی دیگر کناره گیری یا کنار کشیدن از انجام کاری و پاس دادن به یکی دیگه تا اونا تصمیم بگیرن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در رابطه با معنی احترام گذاشتن و تحسین کردن کسی این فریزال با حرف اضافه to همراه است Look up to sb

پیشنهاد
٢

اینکه هراتفاقی که میوفته رو بدون اینکه بخوایم براش برنامه ریزی کنیم همونو دقیقا بدون هیچ تغییری بپذیریم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یکم بی معنی بنظر میاد یه نفر معنی درست و صحیح رو کامنت کرده ، در عین حال بقیه ام دقیقا همون جمله نه چیز جدیدتریو کامنت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

چک کردن چیزی برای اطمینان از درستی و صحت آن بررسی کردن سلامت افراد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کسی که با اسب کارمیکنه Stable lad, stable boy The lads=بروبَچ Lad culture= رفتارای مربوط به پسرای جوون، نوشیدن مشروب، رفیق بازی، رانندگی با سرعت زیا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

احساس لرزشی که توی بدن هنگام ترسیدن یا عصبانی شدن بوجود میاد، ضمنا خشک زدن یجورایی مخالف لرزیدنه Be shaking in your shoes/ boots براساس دیکشنری لانگمن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Be in/on top/great/good/fine etc form رو یه حالت پرانرژی و با اعتماد بنفس بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

To suddenly become angry or frightened

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزندگی، نشاط

پیشنهاد
٣

به قول معروف بیای واسه کسی نوکری کنی اونم بشینه و نگاه کنه Oliver expects us to wait on him hand and foot

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیکشنری لانگمن: خیلی خوب و عالی بودن She thought the party was just the bee’s knees

پیشنهاد
٠

something or someone that is better than everything else. دیکشنری لانگمن I really thought I looked the cat’s whiskers in that dress

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

این اصطلاح توی جمله به عنوان صفت داره بکار میره ( Sb/sth is to blame ( for sth مقصر، مسئول، کسی یا چیزی که این اتفاقی که افتاده گردنه اونه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مقصر و مسئول اتفاقی که افتاده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در رابطه با انتقاد این کلمه دو جور مفهوم داره ۱ - یه جور مفهوم که شما میای یه کتاب یا فیلم رو نقد میکنی و نظرتو میگی راجبش ۲ - یه جوره دیگشم اینه که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

The gift of the gab توانایی صحبت کردن به مدلی که بتونه بقیه رو متقاعد کنه به اون چیزی که میخوای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

( All ( day, week, month, year The entire day, week

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بحث و مشورت با کسی قبل تصمیم گیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

دقت کنید که future با futures متفاوته، باز هم باید به جمله مراجعه کرد برای معنی دقیق Futures: سهم یا کالا، ملک و املاک و… که از پیش خرید و فروش میشه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

براساس دیکشنری لانگمن: ضربه زدن، ضربه ( امریکن ) چیزیو در جایی قرار دادن ( بریتیش ) مقداری از چیزی ( بریتیش ) A full whack of work to be done

پیشنهاد
٨

اینکه خوب بتونی با کسی یا چیزی سروکار داشته باشه، حرف همو بفهمید و خلاصه آبتون باهم تو یه جوب بره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

رده بالا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

به اصطلاح خودمون بخوام بگم، تیز و بُز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

استایل و لباسای مربوط به خانمای ساخورده Granny shoes

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

در امریکن به معنای ضعیف کشی هم میشه ( کتک زدن کسی که ازت کوچیک تر یا ضعیف تره )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

به قول معروف دستی به سرو روی ساختمون، اتاق، خونه و… کشیدن ( بازسازی کردن و بهتر کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیاهان سازگار با شرایط آب و هوایی خاص trees that are tolerant of salt sea winds

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

جزئی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

این کلمه برای غذا استفاده نمیشه برای خوشمزگی غذا میتونید از tasty استفاده کنید بنابراین tasty و tasrful متفاوتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح sb cant get it into their ( thick ) skull همون به اصطلاح خودمون که فلانی تو کله ش نمیره… He can’t seem to get it into his skull that I’m jus ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اینکه حواس به جای دیگه پرت بشه Ann stared fixedly at the screen

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

۱ - زوزه کشیدن حیوانات ۲ - زوزه ۳ - صدای باد که یه چیزی شبیه زوزه ست ۴ - گریه کردن با صدای بلند و کشیده ۵ - فریاد کشیدن برای اعتراض و درخواست چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

جناب صباغ جسارتاً فکرمیکنم چیزی که نوشتید مربوط به کلمه struggle باشه کلمه straggle به معنای جا موندن از قافله و پرسه زدن توی یه محوطه ست هرچند خودمم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Do sth in anticipation of sth به اصطلاح خودمون به شکم صابون زدن The workers have called off their strike in anticipation of a pay offer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اسم: سرکشی و یاغی گری شورش فعل: سرکشی کردن ( فردی ) شورش کردن ( جمعی ) به چندش آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

شغلهای مربوط به مراقبت و پرستاری Many of the caring professions are badly paid

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذر زمان عاشق شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تماس جنسی نمیشه گفت، سوءاستفاده جنسی از کودکان He was arrested for interfering with young boys

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

با interfere with sb/sth مترادف میباشد نه interfere، که حرف اضافه ش in هست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تاثیر منفی گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدون محدودیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

این کلمه درجایگاه اسم بکار میره فعل این کلمه applaud است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اگر با s اومد، خرج و مخارج زندگی Outgoings

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ سبز مایل به زرد روشن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرونده قضایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساس عذاب وجدان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Lead sb astray گمراه کردن کسی ( با عقاید نادرست ) ، امر به منکر ( تشویق کسی به انجام کار غلط ) به بیراهه بردن The older boys led him astray

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Confront sb with/about sth مچ کسیو گرفتن ( متهم کردن با سند ) I confronted him with my suspicions, and he admitted everything

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦٧

ظاهرا دوستان معنی این اصطلاح رو با take somebody/something for granted اشتباه گرفتن، درواقع معانی این فریزال: قدرندانستن و انتظار بیجا داشتن از چیزی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوب و قابل رضایت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

کبد: liver اشتباه نکنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

از این کلمه میتونید برای دعا، نماز و نیایش استفاده کنید: Utter a prayer

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

فرایند پیوسته و تدیجی به سمت بهتر یا بدتر شدن. The company is in a downward spiral

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

داد و بیداد راه انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

۱ - این گروهای هفت هشت نفره ( معمولای دخترای خوشگلتر ) در مسابقات مثلا والیبال و بسکتبال یه سری چیزارو میپوشن توی دستاشون و بطور هماهنگ میرقصن. که به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

قسمتی از گروهی یا سیستمی بودن یا به گروهی یا سیستمی تعلق داشتن Some of the patients we see do not fit neatly into any of the existing categories

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

همون بادمجون زیر چشم به اصطلاح خودمون Jack looked like someone had given him a black eye

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

قضیه رو اون مدلی توجیه کنی که میخوای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Somebody's head is spinning احساس سرگیجه داشتن I was pouring with sweat, and my head was spinning

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تَر و خشک رو باهم سوزوندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی که یه صدا، مزه، بو و…میاد بر صدا و مزه ی دیگری غالب میشه و باعث میشه شما دیگه متوجه اون ضعیفه نشی. Liz turned on a radio to mask the noise که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدم غرغرو، ایرادگیر، نق زن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بدن نما

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دررابطه با لباس به معنی تنگ تر کردن میشه نه کوتاه کردن. برای کوتاه کردن میتونید از take up استفاده کنید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بلند ترکردن ( بزرگترکردن ) لباس با باز کردن بخشهای تا شده ش The skirt is too short, it needs letting down فقط مراقب باشید وقتی لباس کوتاه بود از این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از شدت چیزی کاستن The heat in this coastal town is tempered by cool sea breezes

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گروه کُر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

سُم : hoof پنجه: paw چنگال حیوانات: claw بنظرم پنجه نگیم بهتره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

Deserted wife/child/husband کسی که ( زن، مردیا بچه ) تنهاست و همسرش، مادرش یا پدرش ترکش کرده. In practice, the treatment of widows and deserted wi ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خفت و خواری a life of poverty and degradation

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

دقیقتر بخوایم بهش بپردازیم اون روش از صحبت کردنه که برای مثال شما برای کلاست تاخیر داری و معلم یا استاد در واکنش به تاخیرتون میگه چقد زوداومدی، یعنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اصطلاح به دنبال نخود سیاه فرستادن، حتما باید با کلمه fool's errand بیاد. Send sb on ) a fool's errand )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

از لحاظ ظاهری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسانی که گوشت مصرف نمیکنند، اما گیاهخوار هم نیستند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اگه با food بیاد، فرآوری شده با مواد نگهدارنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

a skilled scientist who has a lot of power in industry or government

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Canned music/laughter اهنگها و موسیقیهایی که از قبل ضبط شدن و توی رادیو ازشون پخش میکنن، و اون خنده هایی که توی سریال فرندز بود هم جز canned laughter ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

احساس دوستی و برادری بین افراد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

مهماندار هواپیما و کشتی ( مرد ) اما بدلیل بار معنایی این کلمه ( تبعیض جنسیتی ) از flight attendant استفاده میشه. Stewardess=مهماندار زن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بشریت، تلقی کردن همه ی انسانها به عنوان یه قوم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این کلمه جایگزین کلمه third - world - country است که ممکنه بیان کردن کشور جهان سومی یه مقدار تبعیض امیز باشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خاطرکسی را از چیزی آسوده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Rave reviews/reports تشویق و تمجید شدید برای یک نمایش جدید، کتاب و غیره، در روزنامه یا مجله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

Costume: لباس Custom: عرف، اداب و رسوم، سنت، گمرک ( اگر با s بیاد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

یک ورزش تیمی بت و توپ است که بین دو تیم ۱۱ نفره انجام می شود ظاهرش تو مایه های بیس باله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جنسیت گرایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در نظر گرفتن مسئله ای به عنوان مشکل، درصورتی مشکل نباشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

از مد افتاده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خیریه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شیرخوارگاه، مکانی از نوزادان در تایم کاری والدین مراقبت میکنن ( بریتیش ) Day care center ( امریکن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جدی گرفتن هشدار و اخطار و ملاحظه کردن اون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تخته کردن درو پنجره به اصطلاح خودمون یا پوشاندن درو پنجره با تخته های چوبی The shop was boarded up

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

همچنین، پذیرفته شدن در انتخابات با رای اکثریت a landslide election victory #longman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

این کلمه subtraction است اینجا یه s اضافی هست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تفاوت migrate و emigrate رو بدونید: •Migrate : برای کوچ حیوانات مهاجرت انسانها از جایی به جایی دیگر به منظور یافتن شغل •Emigrate: فقط برای مهاجرت انس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوچ کردن حیوانات ( برای حیوانات استفاده میشه ) و مهاجرت انسانها به کشوری دیگر به منظور یافتن شغل جدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نشانه ی چیزی بودن برای حدس زدن کل قضیه ( فکرمیکنم معادلش توی زبان فارسی همون موقعیه که مثلا طرف سیگار کشیده و از چشماش میفهمیم که کشیده و میگیم چشاش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اشانتیون قیمت ارزان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیش از حد جریان برق وارد وسیله کردن Don’t overload the lighting circuit

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

آدم ماهر در صحبت کردن و ظاهر فریب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

حرف کسیو قطع کردن, ناتمام گذاشتن حرف کسی Cut sb off/ short He slammed down the phone and cut her off in mid - sentence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

با زور و خشونت به چیزی ضربه زدن و شکستن و خورد شدن، ( برای وسایل بکار میره ) A policeman smashed her camera

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ورم و برامدگی حاصل از ضربه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی میل بودن به انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دیگر معنی این کلمه، معنی واقعیِ protection نیست، بلکه مراقبت کردن از مجرم و پنهان کردن اون از اینکه دست پلیس بهش برسه. He is accused of harbouring s ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

*کینه توزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

لازمه که با couch اشتباه گرفته نشه Coach: مربی ورزشی، آموزش دادن، معلم خصوصی، اتوبوس مجهز برای مسافرتای طولانی Couch : مبل و کاناپه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

افزایش فعالیت و سرعت عمل کار به منظور بهبود وضعیت #longman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به چیزی یا کسی علاقه ای نشون ندادن Opera left him cold #longman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تجمع خیلی بزرگ از مردم و تجمع کردن برای حمایت از عقیده سیاسی، تظاهرات و…

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Brief

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جالب و باحال تر کردن چیزی Liven up Humor can help enliven a dull sobject شوخ طبعی میتونه یه موضوع خسته کننده رو جالب تر بکنه #longman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

فی البداهه گویی ارتجالاً و بی درنگ سخن گفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

در مفهوم منفی جاه طلب و سوءاستفاده گر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

برای سخاوت مندی میتونید از generous استفاده کنید، این کلمه مفهوم منفی داره.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

*مناسب و شایسته، درخور *بنابراین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ادمای قدکوتاه و سنگین وزن ( توپر ) و قوی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به تدریج طاس شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Cleft palate : سخت کام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هوای مه آلود با ابرهای مرطوب و باران نم نم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

قرار دادن چیزی درجایی فراموش کردن اینکه کجا گذاشتیش. #longman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Deprive sb of sth محروم کردن کسی از چیزایی که باید داشته باشن #longman

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

وب سایتهای شخصی و وبلاگ ها که به عنوان یک گروه در نظر گرفته شده است. #دیکشنری_لانگمن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

متأخر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی که در عقاید نحس شمرده میشه مثل همون عدد ۱۳

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-٤٧

تلپاتی هم معنی میده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

درحال سوختن ( شمع، لامپ، اتش ) سرپرزدن پرنده و پشه ( همینکه بعد پرواز یکم میشینن باز دوباره میپرن ) پیاده شدن از وسیله نقلیه

پیشنهاد
٢

To be very busy with sth شدیدا مشغول کاری بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

کج خلق و زود از کوره دررفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کلاهبرداری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اسپانسر مشتری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

همچنین عیب، ایراد و اشکال Pulses and minuses: فواید و معایب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به معنای قیمت و مبلغ بسیار زیاد هم میباشد قیمتهای نجومی Astronomical prices

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

سبب زیاد شدن چیزی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

خلافهای رده پایین که درصورت وقوع جریمه بهشون تعلق میگیره، که نمیشه بهشون گفت جرم، مثل رد کردن چراغ قرمز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

استنباطی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

این کلمه ممکنه با کلمه severe اشتباه بشه Severe: خشک، محکم، جدی، شدید Sever: بریدن، قطع کردن، جداکردن، قطع رابطه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شروع به اتفاق افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

۱ - کلافه و عصبانی ۲ - ملتهب و دردناک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مرغ دریایی که معمولا توی دریاچه چیتگر تهران زیاده ازش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در رابطه با قیمت، کاهش و افزایش و… قابل استفاده است Steep prices Steep increase/rise/decrease/drop in smth #دیکشنری_لانگمن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

افزایش دادن و تقویت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گیاهی را از ریشه از زمین کندن و مجبور کردن کسی به ترک کردن محل زندگیش به جایی دیگر ( همراه با ناراحتی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درخشان بودن و برق زدن ( سطح خیس یا روغنی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دوران جوانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

میتونید ازش یه عنوان یه واحد شمارش برای یه گروه آدم استفاده کنید: A gang of youths/youngsters/kids/teenagers

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

رنگ سبزآبی، که آبی فیروزه ام هم گفته میشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

در رابطه با اشکال هندسی به معنای هرمی شکل، و نوک تیز میباشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

By the way راستی اتفاقاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کار بدقلق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اورژانسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تنها یه قسمت کوچک از غذارو خوردن She could only pick at her meal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

کسی که با ملاحظه و درنظر گرفتن تمامی جواب پیش میره که موجب ناراحتی اسباب اذیت کسی نشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مخالف اغراق کردن میشه در توصیف چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

جمله ای که نتونه اونجوری که باید و شاید یه چیزیو توصیف کنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

آسیب روحی روانی زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

صخره مرجانی==> coral reef این همون صخره های مرتفع کنار اقیانوسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلی بخوای حساب کلی به معنی حمال Porter

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تاکسی و اگر به عنوان فعل بیاد معنای اون دور زدن هواپیما توی باند برای اینکه بتونه تیک آف کنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

منفجره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ارتباط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Not truth at all

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تعادل، آرامش و سنگینی نگه داشتن یه چیزی روی یه چیز دیگه با حفظ تعادل مثلا روی سرت یه توپ نگه داری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

نگران و ناراحت مشکل و گرفتاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دچار آبریزش بینی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بیرون زدن چیزی pop out/off برای یه مدت کوتاه جایی بودنو برگشتن، که حالا خودمون میگیم یه سر برم فلانجا و بیام pop in/out/by گرفتن گوش براثر تغییر فشار ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

اداره کردن بکار بستن اجرا کردن تجویز کردن دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرستیج ( prestige )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فرایند پیچیده امور اداری که با کاغذ بازی و یه سری اسناد و مدارک غیرضروری همراه است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مخالفِ لیبرال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقیده سیاسی سنت گرایی و پیروی از سنت و آداب و رسوم قدیمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

حکومت سلطنتی، مثل انگلستان, اما این سلطه به این معنا نیست که اونا حکمران و فرمانروا باشن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

از معانی مهم این کلمه: •دلیل •نکته •مورد •موضوع اصلی •نقطه •اشاره کردن با دست به طرفی •نشانه گیری با اسلحه •راهنمایی کردن کسی به جهتی ( برای آدرس )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

راه رفتن درحالت عدم تعادل ( نمونه ش کسی که مسته ) تحت تاثیرقرار دادن و شوکه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

رییس، مدیر، مسئول سازمان، شرکت، موسسه و…

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابل توجیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

فرایند نفوذ اسپرم به تخم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Exact

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اینکه برای یه مدت کوتاه بطور ازمایشی کارکنی که ببینی کارت چطوره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نامناسب در مورد اندازه و سایز لباس

پیشنهاد
٠

جمله بصورت سوالیه و وقتی یه مسئله ای هست که فکرمیکنی اوکیه درحالیکه بقیه میگن مشکل داره و شما میای میگی : خب مشکلش چیه، اشکال کار کجاست؟!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کسی را مجبور به ترک یا انجام کاری کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اعتراف اجازه ورود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدرسه ای غیردولتی که توسط والدین اداره میشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

انتخاب کردن و عضو کردن شخصی در یک گروه، کمیته و… با توافق همه اعضا #دیکشنری_لانگمن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

معانی زیادی داره سطح صاف پنچر لاستیک نرخ مصوبی که قابل کم و زیاد شدن نیست یه واحد آپارتمان لحن صدای بی حس و یکنواخت کفش پاشنه کوتاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تورم اقتصادی، و بالا رفتن قیمت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

اگر suck up بصورت فریزال ورب بیاد به معنای چاپلوسی کردن اما اگر up فقط به عنوان حرف اضافه باشه معنای مکیدن میده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

پاتوق کردنِ جایی، که دم به دم پاشی بری اونجا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همگی روزانه باهاش سروکار داریم، توی سایتها یه سری کلمه های معمولا کلیدی هستن راجع به یه مسئله ای، که این کلمات که زیرشونم خط کشیده و یجورایی با خودشو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نرم افزارایی که برای یه مدت کوتاه بطور رایگان استفاده میکنی و بعدش اگه بخوای بازم استفاده کنی باید بخریش، عین دانلود منیجر یا وی پی ان ها که بعد یه م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

یه نرم افزار کامپیوتری تو مایه های اِکسل ( excel ) که ستون و ردیف داره و میشه باهاش حساب کتاب کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

توجه داشته باشید که award با reward مترادف محسوب میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

روزنامه ای که بیشترشو عکس و تصاویر تشکیل میده و به جنجال میپردازه تا به اخبار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گردهم آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

توهین امیز و بی ادبانه حمله برنامه ریزی شده نظامی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

این کلمه دراصل evaluate نه valuate تو دیکشنری لانگمن وجود نداره همچین چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

و همچنین اینکه اون کارایی که قبلا انجام میدادی یا چیزایی که قبلا دوست داشتیو دیگه دوست نداشته باشی اونم با گذرزمان و بزرگتر شدن و تغییرکردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

درصد فروش یه محصول توی بازار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

یه مثال توپ برای این صفت پرایده، چون پراید یه ماشینیه که اکثریت توان خرید اونو دارن البته داشتن!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

براساس دیکشنری لانگمن: اینکه یه چیزی بیشتر پرکاربرد باشه تا اینکه زیبا باشه و معنی دیگه که به عنوان صفت استفاده میشه اینه که بگه یه چیزی داره درست پی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٩

براساس دیکشنری لانگمن: چیزی را قبول داشتن و پذیرفتن ( نظر و عقیده ) دریافت کردن ( نامه و رسید ) متوجه چیز مهمی شدن، ( یچیزی مثل استعداد درونی یک فر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به اون شیوه از رفتار و برخورد جدی و خشک و محکم گفته میشه براساس دیکشنری لانگمن. These children need a firm hand یه چیزی تو مایه های اصطلاحات خودمونه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پایین رفتن و فرود آمدن اصالت، نژاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

و همچنین از ریل خارج شدن قطار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

هزینه، صورت حساب و… پرداخت نشده عالی، خیلی خوب مسئله ی حل و فصل نشده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

براساس دیکشنری لانگمن: مشکل یا بحث و جدل بین افراد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

معنی اول کسی که تو کار سرگرمی و نمایشه معنی دوم آدم سخت کوش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

شرایط و موقعیتی که احتمال اتفاق افتادن داره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سردرآوردن از قضیه ای که بقیه نمیخوان چیزی راجبش بدونی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تایم شلوغی و غوغا و سیلی از کار و مشغله براساس دیکشنری لانگمن The day started with a flurry of activity میشه اینگونه ترجمه کرد: روز با سیلی از کاروف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

خوبه که تفاوت inability و disability رو بدونید Inability به معنای اینه که چون ما دانش و مهارت لازم برای یکاری رو نداریم بنابراین نمیتونیم انجامش بدیم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦٣

سریالای عامه پسند و ملودرام که مخصوص تلوزیونه و همیشه ام تلوزیون یکی داره نشون میده یکی پس از دیگری که انتهای همشونم از همون اولشون مشخصه چی میشه و م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دخیل بودن و نقش داشتن، و به اصطلاح خودمون دست داشتن در چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

ممکنه که تفاوت step brother رو با half brother رو ندونید، از step زمانی استفاده میشه که زن و شوهری که هرکدوم از قبل فرزندانی داشتن ازدواج میکنن و فر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

دزدی سایبری دزدی اینترنتی مثل این دزدی از کارتهای اعتباری که رمز دوم ایستا داشتن و دولت بخاطر امنیت بیشتر رمز دوم پویا رو ارائه داد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به معنای اینکه یه نفر از شما یه انتظاری داره و متاسفانه شما اونو انجام نمیدی و let him down میکنی، ناامیدش میکنی از اینکه روت حساب کرده.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

قرار دادن یا آویزان کردن روی دیوار I put a picture up on the wall

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

درمورد وضعیت: آشفته بازار، نابسامان مثل همین اتفاقات اخیر ایران و در مورد دریا به معنای متلاطم و طوفانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ملال آور بنظرم بهتره، شدیدا خسته کننده