deductive
/dɪˈdʌktɪv//dɪˈdʌktɪv/
معنی: استقرایی یا قیاسی، لمی
معانی دیگر: استقرایی یا قیاسی

جمله های نمونه
1. deductive reasoning
استدلال قیاسی
2. Concrete operational children, lacking fully developed deductive reasoning about hypothetical situations, can not solve problems in this form.
[ترجمه ترگمان]کودکان عملیاتی بتن، نداشتن استدلال استنتاجی کامل در مورد موقعیت های فرضی، نمی توانند مشکلات موجود در این شکل را حل کنند
[ترجمه گوگل]کودکان عملیاتی بخصوص که فاقد استدلال کلاسیک توسعه یافته در مورد شرایط فرضی هستند، نمی توانند مشکلات را در این شکل حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کودکان عملیاتی بخصوص که فاقد استدلال کلاسیک توسعه یافته در مورد شرایط فرضی هستند، نمی توانند مشکلات را در این شکل حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The results for both tasks indicated that deductive markers were frequently omitted by all age groups, including the adults.
[ترجمه ترگمان]نتایج هر دو بخش نشان داد که مارکرهای قیاسی توسط تمام گروه های سنی، از جمله بزرگسالان حذف می شوند
[ترجمه گوگل]نتایج هر دو کار نشان داد که نشانگرهای کلاسیک اغلب در همه گروههای سنی، از جمله بزرگسالان حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]نتایج هر دو کار نشان داد که نشانگرهای کلاسیک اغلب در همه گروههای سنی، از جمله بزرگسالان حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In the deductive/empirical experiment, each child received either a questions task or a sentence completion task.
[ترجمه ترگمان]در یک آزمایش قیاسی \/ تجربی، هر کودک یک وظیفه یا تکلیف تکمیل جمله را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]در تجربه قیاسی / تجربی، هر کودک یک سوال یا کار تکمیل جمله را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]در تجربه قیاسی / تجربی، هر کودک یک سوال یا کار تکمیل جمله را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Five-year-olds did not show much understanding of the deductive/empirical distinction at all, even in the deductive marking experiment.
[ترجمه ترگمان]افراد پنج ساله درک زیادی از تمایز قیاسی \/ تجربی در همه، حتی در آزمایش نشانه گذاری استنباطی نشان ندادند
[ترجمه گوگل]هرچند پنج ساله، حتی در آزمایش آزمایش علامت گذاری کلاسیک، بسیار درک از تمایز قیاسی / تجربی را نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]هرچند پنج ساله، حتی در آزمایش آزمایش علامت گذاری کلاسیک، بسیار درک از تمایز قیاسی / تجربی را نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It results from a process of logical, deductive reasoning, unsullied by personal feelings or practicalities.
[ترجمه ترگمان]این منجر به یک فرآیند منطقی و قیاسی، بدون لکه از طریق احساسات شخصی و یا وضعیت عملی می شود
[ترجمه گوگل]این نتیجه از یک فرایند استدلال منطقی و استنتاجی است که توسط احساسات شخصی یا عملیات های غیرقابل انعطاف انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این نتیجه از یک فرایند استدلال منطقی و استنتاجی است که توسط احساسات شخصی یا عملیات های غیرقابل انعطاف انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An engaging blend of poetic characterization and deductive reasoning, it was delivered for the most part in a weary monotone.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی جذاب از توصیف شاعرانه و استدلال استقرایی، برای اغلب اوقات به صورت یکنواخت و یکنواخت تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]ترکیبی جذاب از ویژگی های شاعرانه و استدلال قیاسی، بیشتر در یک تک تنه خسته کننده تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]ترکیبی جذاب از ویژگی های شاعرانه و استدلال قیاسی، بیشتر در یک تک تنه خسته کننده تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This process is in many ways analogous to deductive reasoning.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به طرق بسیاری مشابه استدلال استقرایی است
[ترجمه گوگل]این فرآیند به طرق مختلف به طور مشابه با استدلال قیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این فرآیند به طرق مختلف به طور مشابه با استدلال قیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Even so the qualification has been imposed by deductive reasoning.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این صلاحیت نیز به دلیل استدلال استقرایی اعمال شده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، استدلال استنتاجی از سوی معیارهای قانونی اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]با این وجود، استدلال استنتاجی از سوی معیارهای قانونی اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is a short deductive step to equate the pillar with the goddess Potnia or the Mistress of Animals.
[ترجمه ترگمان]این یک قدم قیاسی کوتاه برای برابر کردن ستون با الهه Potnia یا زن حیوانات است
[ترجمه گوگل]این یک گام کافوی کوتاه است تا برابر ستون با الهه Potnia یا معشوقه حیوانات باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این یک گام کافوی کوتاه است تا برابر ستون با الهه Potnia یا معشوقه حیوانات باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Inferences or conclusions based on deductive reasoning are necessarily true only if the premises they are derived from are true.
[ترجمه ترگمان]Inferences یا نتیجه گیری های مبتنی بر استدلال استقرایی لزوما تنها در صورتی درست هستند که the که از آن ها مشتق شده اند، درست باشند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری یا نتیجه گیری براساس استدلال کلاسیک لزوما درست است فقط در صورتی که حاکمیت از آنها درست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری یا نتیجه گیری براساس استدلال کلاسیک لزوما درست است فقط در صورتی که حاکمیت از آنها درست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Consider simple example of the power of deductive reasoning in ethics.
[ترجمه ترگمان]یک مثال ساده از قدرت استدلال استقرایی در اصول اخلاقی را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]مثال ساده ای از قدرت استدلال کلاسیک در اخلاق را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مثال ساده ای از قدرت استدلال کلاسیک در اخلاق را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This supplements the consideration of deductive and logical abilities measured by the traditional convergent questions for which there are unique correct answers.
[ترجمه ترگمان]این مکمل استفاده از توانایی های قیاسی و قیاسی است که توسط پرسش های هم گرایی سنتی ارزیابی می شود که پاسخ های صحیح منحصر به فردی وجود دارد
[ترجمه گوگل]این مکمل توجه به توانایی های قیاسی و منطقی را که توسط سوالات همگرایی سنتی اندازه گیری شده اند و برای پاسخ های منحصر به فرد آن ها وجود دارد، تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این مکمل توجه به توانایی های قیاسی و منطقی را که توسط سوالات همگرایی سنتی اندازه گیری شده اند و برای پاسخ های منحصر به فرد آن ها وجود دارد، تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The test method, the inductive method, the deductive method and the analogy method are usually used in physics research.
[ترجمه ترگمان]روش آزمون، روش استقرایی، روش استقرایی و روش قیاس معمولا در پژوهش فیزیک مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]روش آزمون، روش استقرایی، روش قیاسی و روش آنالیز معمولا در تحقیقات فیزیک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]روش آزمون، روش استقرایی، روش قیاسی و روش آنالیز معمولا در تحقیقات فیزیک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
استقرایی یا قیاسی (صفت)
deductive
لمی (صفت)
deductive
تخصصی
[ریاضیات] استنتاجی، قیاسی، برانگیزشی
به انگلیسی
• relating to deduction, provable through deduction (inference, logical reasoning)
deductive is used to describe a method of reasoning where conclusions are reached logically from other things that are already known.
deductive is used to describe a method of reasoning where conclusions are reached logically from other things that are already known.
پیشنهاد کاربران
( زبان ) قیاسی، استقرائی
( زبان ) از کل به جزء رسیدن
استنباطی
روش قیاسی ( از کل به جز رسیدن ) ، استدلال قیاسی
توجه شود که inductive به معنای روش یا استدلال استقرایی است.
توجه شود که inductive به معنای روش یا استدلال استقرایی است.
قیاسی