turquoise

/ˈtɝːkwɔɪz//ˈtɜːkwɔɪz/

معنی: فیروزه، سولفات قلیایی الومینیوم
معانی دیگر: turquois : مع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an opaque blue or bluish green mineral containing copper and aluminum, often cut and polished for use as a gemstone.

(2) تعریف: a bluish green or greenish blue color.

جمله های نمونه

1. The room was painted in turquoise.
[ترجمه leila] اتاق رنگ نیلی شده بود .
|
[ترجمه الهام] اتاق فیروزه ای رنگ شده است.
|
[ترجمه گوگل]اتاق با فیروزه رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]این اتاق به رنگ فیروزه ای رنگی درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The women have elaborate necklaces of turquoise and pink coral.
[ترجمه گوگل]این زنان گردنبندهای ظریفی از فیروزه و مرجان صورتی دارند
[ترجمه ترگمان]این زنان دارای necklaces elaborate از مرجان فیروزه ای و صورتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He dived effortlessly into the turquoise water.
[ترجمه گوگل]او بدون زحمت در آب فیروزه ای شیرجه زد
[ترجمه ترگمان]او بدون زحمت به آب فیروزه ای شیرجه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sea is an improbably pale turquoise.
[ترجمه گوگل]دریا فیروزه ای کم رنگ است
[ترجمه ترگمان]دریا یک فیروزه ای کم رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jade and turquoise are semi-precious stones.
[ترجمه گوگل]یشم و فیروزه از سنگ های نیمه قیمتی هستند
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای و فیروزه ای سنگ های semi هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brown headlands, ribbons of current, purple and turquoise waters clear as a flask all shivered and dazzled.
[ترجمه گوگل]سردرهای قهوه‌ای، نوارهایی از آب‌های جاری، ارغوانی و فیروزه‌ای شفاف، همه می‌لرزند و خیره می‌شوند
[ترجمه ترگمان]جامه های قهوه ای، نوارهای آبی، آبی و آبی که همه می لرزیدند و خیره می شدند آب دریا را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is light turquoise in the east, grading to deep, dark, brilliant blue in the west.
[ترجمه گوگل]در شرق به رنگ فیروزه ای روشن است و در غرب به آبی تیره، تیره و درخشان می رسد
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای در شرق فیروزه ای است و به رنگ آبی تیره، تیره و درخشان در غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Deep rose merged with the turquoise and aquamarine of fast-fading night.
[ترجمه گوگل]رز عمیق با فیروزه و آکوامارین شبی که به سرعت محو می‌شود در هم آمیخته شد
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای سرشار از رنگ فیروزه ای و کبود فام شب در حال محو شدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sea was a pearly turquoise, the far mountains ash-blue in the windless heat.
[ترجمه گوگل]دریا فیروزه ای مروارید بود، کوه های دور در گرمای بی باد آبی خاکستری بود
[ترجمه ترگمان]دریا یک فیروزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Turquoise, originally considered a mere by-product of copper mining, was vigorously promoted by Waddell's father, B. C.
[ترجمه گوگل]فیروزه، که در اصل یک محصول جانبی صرف از معدن مس در نظر گرفته می شد، به شدت توسط پدر وادل، B C تبلیغ شد
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای، که در اصل به عنوان فراورده مس خالص در نظر گرفته شده بود، به شدت توسط پدر Waddell، B ترویج داده شد ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of the rest, turquoise ranks in his third and garnet in his second grade.
[ترجمه گوگل]از بقیه، فیروزه در رتبه سوم و گارنت در کلاس دوم است
[ترجمه ترگمان]از بقیه آن ها، از طبقه دوم و لعل خود در کلاس دوم، از آن ها پشتیبانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A glorious bright turquoise liquid jersey pantsuit is the ultimate garb for travel by space shuttle.
[ترجمه گوگل]یک کت شلوار ژرزی مایع فیروزه ای درخشان، بهترین لباس برای سفر با شاتل فضایی است
[ترجمه ترگمان]پیراهن آبی فیروزه ای روشن و درخشان، لباس نهایی سفر به وسیله شاتل فضایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lucy in white silk Dynasty jacket, butterfly turquoise shirt, skin-tight velvet trousers, silver sandals.
[ترجمه گوگل]ژاکت سلسله ابریشم سفید لوسی، پیراهن فیروزه‌ای پروانه‌ای، شلوار مخملی تنگ، صندل نقره‌ای
[ترجمه ترگمان]لوسی با نیم تنه ابریشمی سفید، پیراهن فیروزه ای، شلوار مخمل خاکستری، صندل های نقره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Necklaces, pendants, bracelets, rings; silver and turquoise glittered in the white light.
[ترجمه گوگل]گردنبند، آویز، دستبند، انگشتر؛ نقره ای و فیروزه ای در نور سفید می درخشید
[ترجمه ترگمان]necklaces، pendants، دست بند، حلقه ها، نقره ای و فیروزه در نور سفید می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her eyes are now a flashing turquoise thanks to high-tech ophthalmic fashion.
[ترجمه گوگل]چشمان او اکنون به لطف مد چشم پزشکی پیشرفته، فیروزه ای درخشان شده است
[ترجمه ترگمان]چشمانش حالا یک فیروزه ای درخشان هستند با تشکر از تکنولوژی سطح بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فیروزه (اسم)
turquoise

سولفات قلیایی الومینیوم (اسم)
turquoise

تخصصی

[نساجی] آبی فیروزه ای

انگلیسی به انگلیسی

• having a greenish-blue color; having the characteristics of or being made of turquoise
opaque semi-precious stone of greenish-blue or sky-blue color used in jewelry; greenish-blue color
something that is turquoise is of a colour between light blue and green.
turquoise is a semi-precious stone which is a colour between light blue and green.

پیشنهاد کاربران

اگر صفت برای دریا بیاید به معنی " نیلگون" است
هم اسم و هم صفت هستش
۱ ) سنگ فیروزه - رنگ فیروزه ای
۲ ) فیروزه ای رنگ
💠 Opulent Oman
This fairly small Middle Eastern country offers visitors a surprising diversity of destination options
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The next morning we set off in a speedboat for the Damaniyat islands, an archipelago of nine uninhabited islands which has been declared a nature reserve. A 40 - minute cruise takes us to a tropical paradise with turquoise blue water and a bustling underwater life.

turquoise ( n ) ( tərkɔɪz ) =a blue or green - blue semiprecious stone
turquoise
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {تِرکُیز} می باشد
رنگ فیروزه ای
Turquoise : فیروزه ای
Tortoise : لاک پشت
Turtle : به همان معنای Tortoise
Greenish - blue color فیروزه ای
فسفری ، سبز فسفری ، آبی فیروزه ای ، فیروزه ای
رنگ سبزآبی، که آبی فیروزه ام هم گفته میشه
فیروزه، فسفات آبدار آلومینیوم
سنگ فیروزه
رنگ فیروزه ای
ابی فیروزه ای
فیروزه ای
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس